زندگی پر رمز و راز جودی فاستر. هیچ کس در‌هالیوود نتوانسته است مانند جودی زندگی خصوصی و خانوداگی خود را از چشم رسانه‌ها و خبرنگاران دور نگه دارد، طوری که هنوز کسی نمی‌داند...

جودی فاستر تا کنون در 36 فیلم بازی کرده است که از آن میان سه فیلم «سکوت بره‌ها»، «ماوریک» و «تماس» بیش از صد میلیون دلار فروش کرده اند. مجموع فروش فیلم‌های او 850 میلیون دلار است. متوسط فروش فیلم‌های او در دهه 90، حدود 60 میلیون دلار و در پنج سال گذشته 48 میلیون دلار بوده است. او برای فیلم «نقشه پرواز» 13 میلیون دلار و برای فیلم‌های «آنا و سلطان» و «شجاع» 15 میلیون دلار دستمزد گرفت.
 
در دوران سه سالگی، بازیگری را با حضور در آگهی‌های تبلیغاتی و تجاری و سپس سریال‌های تلویزیونی آغاز کرد و خیلی زود به چهره ای مشهور مبدل شد. آنگاه با تکیه بر سیمای معصوم و ملاحت ذاتی، توانمندی‌هایش در ایفای نقش‌ها را به اثبات رساند و برای اولین بار در میان بازیگران زن تاریخ سینما قبل از سی سالگی برنده اسکار نقش اول شد. زندگی خصوصی این بازیگر، تهیه کننده و کارگردان در این سال‌ها در ‌هاله‌ای از رمز و راز نهفته بوده است. اما او در ‌هالیوود بسیار محترم است و توانسته با تعادلی ظریف، وجهه و اعتبار هنری خود را با آثار تجاری ترکیب کند و پلی میان فیلم‌های ماندگار و فیلم‌های پر فروش بزند. او از معدود بازیگرانی است که با دریافت دستمزدهای بالاتر از 10 میلیون دلار یک تنه فیلم را سرپا نگه می‌دارد و جذابیت آن را تا پایان حفظ می‌کند.

 «آلیشیا کریستین فاستر»
ساعت 8 و 14 دقیقه صبح روز 19 نوامبر 1962 در لس آنجلس متولد شد. او کوچکترین عضو خانواده ای شش نفره است. برادر و خواهرانش، او را با نام مستعار «جودی» صدا می‌زدند. وقتی مادرش «براندی الموند» او را باردار بود از پدرش «لوسیوس» جدا شد و به کار در زمینه‌های مختلف سینما پرداخت او خیلی زود دختر کوچکش را نیز به عرصه بازیگری کشاند و جودی تا 8 سالگی در بیش از 40 برنامه تجاری ظاهر شد و علاوه بر آن در تعدادی از سریال‌های تلویزیونی بازی کرد. جودی بسیار باهوش بود. او از 3 سالگی خواندن را آغاز کرد. از 14 سالگی زبان فرانسه را نیز به روانی صحبت کرد و از 18 سالگی زبان ایتالیایی را هم آموخت.
 
جودی اولین بار در 10 سالگی و با فیلم «ناپلئون و سامانتا» بازیگری در سینما را تجربه کرد. او در سالهای اولیه در چند فیلم سینمایی از تولیدات دیسنی بازی کرد و در چند کارتون به جای شخصیت‌های مختلف حرف زد. اولین فیلم مشهور او «آلیس دیگر این جا زندگی نمی‌کند» ساخته کارگردان بزرگ «مارتین اسکورسیزی» است. جودی در فیلم «اثرات تابستان» به کارگردانی «دان تایلر» نقش کودکی مبتلا به یک بیماری علاج ناپذیر قلبی را بازی کرد که با تصمیم پدرش چند سال باقیمانده از عمر خود را در کانادا می‌گذراند. آنگاه اسکورسیزی یک بار دیگر او را برای بازی در نقش دختری 12 ساله و آسیب پذیر در فیلم مشهور خود «راننده تاکسی» در کنار «رابرت دنیرو» برگزید. دنیرو در این فیلم یک سرباز بازگشته از جنگ ویتنام است و اکنون بر اثر خشونت و فساد پنهان نیویورک کارش به جنون و قتل می‌کشد. با این فیلم دیدگاه جودی فاستر نسبت به بازیگری تغییر کرد و فهمید که این کار بسیار جدی و سخت و نیازمند استعداد و تلاش بی پایان است. او علی رغم سن پایین نقش حساس خود را بسیار هنرمندانه ایفاء کرد و نامزد دریافت جایزه اسکار شد: «نقش متفاوتی بود و زندگیم را دگرگون کرد. به ندرت پیش می‌آید با کارگردانی مانند اسکوسیزی و بازیگری چون دنیرو همبازی شوید. این موضوع تا حدی ترسناک است».
تمامی‌بازیگران فیلم موزیکال «باگزی مالون» ساخته «آنی پارکر» کودکان بودند و در نقش گنگسترهای خیالی به سوی هم گلوله‌های بستنی شلیک می‌کردند. جودی پس از این فیلم در «جمعه عجیب» نیز درخشید و کاندیدای جایزه گلدن گلاب شد.
او با شهرت حاصل از این فیلم‌ها و توانایی‌های زبانی خود دو فیلم در فرانسه و ایتالیا نیز بازی کرد. جودی از نیمه دهه 70 وارد دانشگاه خصوصی «لیسی فرانس» و پس از پایان دوره با رتبه اول برای تحصیل در رشته ادبیات انگلیسی به دانشگاه «یال» رفت. اما در این سالها مردی به نام «جان وارنوک هینکرلی» مشهور به «جان هینکی» گاهی جودی را تعقیب و برایش مزاحمت ایجاد می‌کرد. سرانجام این فرد در 30 مارس 1981 به سوی رئیس جمهوری وقت آمریکا «رونالد ریگان» تیراندازی کرد و پس ازدستگیری اعلام کرد که تحت تأثیر فیلم راننده تاکسی قرار گرفته و قصد داشته است با این کار عشق خود به جودی را نشان بدهد و توجه او را به سوی خود جلب کند. مرد دیگری به نام «ادوارد ریچاردسن» مدعی شد که او نیز جودی را با تفنگ تعقیب می‌کرده است. اما سرانجام با دیدن چهره اش از قتل منصرف شده است. تا سال‌ها بعد جودی همچنان از این مسائل رنج می‌برد و هرگاه در طول مصاحبه نام این افراد به میان می‌آمد، ادامه گفتگو را رها می‌کرد.
 
جودی بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی نقش‌های مهمتر و چالش برانگیز را برگزید. در فیلم «متهم» تلاش او در نقش «سارا توبیاس» به محکومیت چند گنگستر متجاوز در دادگاه انجامید. جودی با بازی درخشان خود در نقش زنی آسیب دیده همدردی تماشاگران را برانگیخت و برای اولین بار برنده جایزه اسکار و همچنین کاندیدای جایزه گلدن گلاب شد. نقش او در این فیلم در سال 2001 توسط مجله «پریمر» به عنوان پنجاه و ششمین نقش مهم تاریخ سینما برگزیده شد. جودی سپس تهیه کنندگی و کارگردانی فیلم «تیت مرد کوچک» را بر عهده گرفت. این اثر که داستان درگیری‌ها و رقابت پدر و مادری بر سر حق حضانت پسر کوچک شان را روایت می‌کرد 25میلیون دلار فروخت. آنگاه نوبت به مهم‌ترین نقش در کارنامه هنری جودی فاستر رسید. «میشل فایفر» و «مگ رایان» بازی در فیلم «سکوت بره‌ها» را نپذیرفتند تا این که «جودی فاستر» در کنار «آنتونی ‌هاپکینز» بازیگران اصلی این تریلر روانکاوانه و تکان دهنده به کارگردانی «جاناتان دمی» شدند. اثری که پنج اسکار بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه اقتباسی و بازیگران مرد و زن نقش اول را ربود و تحسین همه متنقدان و بینندگان را در سراسر جهان برانگیخت. جودی فاستر در نفش مأمور «اف. بی. آی» در زمینه رفتارهای قاتلین تحقیق می‌کند و در این راه با آنتونی‌هاپکینز در نقش «دکتر لکتر» رو به رو و وارد مجادلات روانشناسانه می‌شود. لکتر که به جرم کشتار وحشیانه قربانیان خود در زندان است، این بار نگهبانان را به قتل می‌رساند و با فرار از زندان از طریق تماس تلفنی تصمیم خود را مبنی بر ادامه جنایت‌هایش به اطلاع جودی می‌رساند. سکوت بره‌ها در آمریکا 130 میلیون دلار و  در سطح جهان 270 میلیون فروش کرد.
جودی فاستر در فیلم «سایه‌ها و مه» به کارگردانی «وودی آلن» در کنار «میافارو» قرار گرفت و آنگاه در «سامرزبی» با «ریچارد گر» همبازی شد. جودی در فیلم «نل» نقش دختری جنگلی را بازی کرد که تا کنون با جهان خارج و انسان‌ها ارتباطی نداشته است و از آنها وحشت دارد. او با زبانی خاص و ایماء و اشاره حرف می‌زند و با کمک و همراهی یک پزشک مرد و یک روانشناس زن به تدریج به زندگی عادی قدم می‌گذارد. جودی در فیلم «تماس» _ برخورد _ در نقش دکتر «الی ارووی» ستاره شناس پیام‌هایی را به صورت امواج رادیویی از موجودات فرازمینی دریافت می‌کند. جودی فاستر در فیلم «اتاق امن» ساخته «دیوید فینچر» با دخترش در خانه ای با یک اتاق امن زندگی می‌کند. سه دزد با نقشه قبلی در پی سرقت از گاوصندوق موجود در این اتاق هستند. جودی در «نقشه پرواز» به هنگام بازگشت از آلمان دختر خود را در هواپیما گم می‌کند. گروهی قصد دارند او را مالیخولیایی نشان بدهند و می‌گویند دختری در کار نبوده است. اما در حقیقت می‌خواهند با استفاده غیر مستقیم از توانایی‌های جودی در مهندسی، هواپیما را بربایند.
 
جودی فاستر همواره در جشن‌ها و مراسم سینمایی تنها حضور می‌یابد و مردی او را همراهی نمی‌کند. این مسأله شایعاتی را نیز به دنبال داشته است. او در سال 1998 صاحب پسری به نام «چارلز» و سال 2001 نیز صاحب پسر دیگری با نام «کریستوفر» شد. هیچ کس در‌هالیوود نتوانسته است مانند جودی زندگی خصوصی و خانوداگی خود را از چشم رسانه‌ها و خبرنگاران دور نگه دارد، طوری که هنوز کسی نمی‌داند همسر او کیست! جودی در مصاحبه‌ها فقط به سؤال‌هایی درباره مسائل هنری و سینمایی خود پاسخ می‌دهد و از زندگی خصوصی و خانوادگی‌اش کلمه ای حرف نمی‌زند. او که در سال 1976، به عنوان یکی از ستاره‌های آینده دار سینما معرفی شده بود در سال 1997 توسط مجله «پریمیر» به عنوان هیجدهمین بازیگر بزرگ همه زمان‌ها انتخاب شد. او در همین سال موفق به دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه «یال» شد.
 
این بازیگر 161 سانتیمتری ‌هالیوود، در سال 1995 توسط مجله «امپایر» به عنوان چهل و پنجمین ستاره جذاب سینما انتخاب شد و در سال 2002 نیز از سوی مجله People (مردم) یکی از پنجاه زن زیبای جهان لقب گرفت. هفته نامه «اینتر تینمنت» نیز او را به عنوان پنجاه و هفتمین ستاره بزرگ سینما معرفی کرد. جودی در سال 1990 یک شرکت تولید فیلم خصوصی با نام Egg را راه اندازی و چند فیلم از جمله «نل» را در آنجا تهیه کرد. او در دهه 90 در بسیاری از برنامه‌های تجاری چند شرکت ژاپنی حضور یافت. جودی فاستر با وجود علاقه بازی در فیلم‌های جریان اصلی ‌هالیوود چندان به بازیگری دلبستگی ندارد: «بازیگری برایم خسته کننده است. بر عکس کارگردانی را انرژی بخش می‌دانم. من از نظر شخصیتی برونگرا نیستم و احساساتم را آشکار نمی‌کنم. اما دوست دارم در کارگردانی تصویرگر موقعیت‌های واقعی و تجربیات زندگی شخصی خود باشم. از این رو فیلم‌هایم مقاله‌هایی درباره باورهایم محسوب می‌شوند».
جودی فاستر به ورزش‌های مشت‌زنی، یوگا، کاراته و وزنه برداری علاقه دارد و مجموعه ای از عکس‌های سیاه و سفید و همچنین لوازم مختلف آشپزخانه را جمع آوری کرده است. کتاب مورد علاقه او «فرنی و زویی» اثر نویسنده بزرگ «جی. دی. سلینجر» است. جودی در این سال‌ها شرکت تولید فیلم خود را تعطیل کرده و با کم کردن حضور خود در سینما همه وقت انرژی خود را صرف بزرگ کردن بچه‌هایش می‌کند. او به شکوفایی بخش خلاقانه وجود بسیار اهمیت می‌دهد و می‌گوید: «اگر هم شکست بخورم، حداقل راهم خودم انتخاب کرده ام».

فیلم شناسی « جودی فاستر»

  ناپلئون و سامانتا (1972) _ بمب گذار کانزاس سیتی (1972) _ سرخپوست کوچک (1973) _ تام سایر (1973) _ آلیس دیگر اینجا زندگی نمی‌کند (1974) _ دختر کوچکی که در کوره راه زندگی می‌کند (1976) _ جمعه عجیب (1976) _ اثرات تابستان (1976) _ باگزی مالون (1976) _ راننده تاکسی (1976) _ روباه‌ها (1980) _ همسر اوهارا (1982) _ هتل نیوهمشایر (1984) _ خون دیگران (1984) _ شیفته (1986) _ پنج گوشه (1987) _ خواب نیمروز (1987) _ متهم (1988) _ دزدی خانه (1988) _ جاده فرعی، دامنه آتش (1989) _ تیت مرد کوچک (1991) _ سکوت بره‌ها (1991) _ سایه‌ها و مه (1992) _ سامرزبی (1993) _ نل (1994) _ ماوریک (1994) _ تماس، برخورد (1997) _ آنا و سلطان (1999) _ زندگی خطرناک دستیاران کشیش (2002) _ اتاق امن (2002) _ نامزدی طولانی (2004) _ نقشه پرواز (2005) _ مرد درون (2005) _ شجاع (2006)
      
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
بازنشر اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
بیوگرافی کامل جسیکا آلبا+ گزارش تصویری
گران‌قیمت‌ترین بازیگر زن هالیوود
ستاره فیلمهای کمدی رمانتیک + گزارش تصویری
بیوگرافی ملکه هالیوود
ستاره زن هالیوودی که فقط بخاطر تکنیک بازیگری اش مطرح شد