...در «چند می‌گیری گریه کنی» همیشه می‌ترسیدم نکند ادا در بیاورم. من به این قشر از جامعه یک نوع احساس دین می‌کنم و فکر می‌کنم با بازی کردن...
  
 قبلا ً خیلی شوق داشتم
چرا این قدر کار می‌کنید؟ چرا این قدر فیلم‌هایتان زیاد است؟
نه، اصلا ً این طور نیست. من مدت زیادی است که کار نکرده ام. شاید یک دلیل این که به نظر می‌رسد بازیگرهای سینما کارشان زیاد است. این است که ما در سینما واقعا ً بازیگر کم داریم. چه بازیگر دختر و چه بازیگر پسر و این کمبود باعث شده تعداد فیلم‌های بازیگرها زیاد شود. ولی الأن 2 سالی می‌شود که من مثل ابتدای ورودم به سینما کار نمی‌کردم، یک مقدار گزیده تر کار می‌کنم.
 الأن ترجیح می‌دهید در سال در چند فیلم بازی کنید؟
در حال حاضر هیچ کاری انجام نمی‌دهم و بعد از «دلخون» ترجیح دادم کار نکنم تا این که هر کاری را انجام دهم، چون الأن فیلمنامه‌های ما خیلی ضعیف شده، فقط اسم‌های فیلمنامه‌ها تغییر کرده و لوکیشن کافی شاپ‌ها عوض شده و گرنه فیلمنامه‌ها هم شبیه به هم هستند. یک بازیگر این امکان را ندارد که بتواند حرکتی انجام دهد.

 آخرین فیلمی ‌که بازی کردید کی بود؟

5 ماه پیش.

 5 ماه مدت زیادی است؟!

خب، خیلی زیاد است؛ با توجه به این که تعداد بازیگرهای دختر سینمای ما به تعداد انگشت‌های دست است، 5 ماه بازی نکردن زمان خیلی زیادی است. قبلا ً خیلی کار می‌کردم و خیلی شوق و شور داشتم ولی الأن حس می‌کنم یا باید کار نکنم یا کار خوب انجام بدهم.

 اشباع شده اید؟

نه، اشباع قضیه اش فرق می‌کند.

 خسته شده اید؟

نه خسته نشده ام حس می‌کنم سقف بازیگری در سینمای ایران خیلی کوتاه است.

 خوب اگر سقفش این قدر کوتاه است، چه فرقی می‌کند که 6 ماه یک بار کار کنید یا هفته ای یک بار؟
خب، بازیگری هم روزمرگی می‌آورد و خسته کننده می‌شود.

 چرا بازی در تلویزیون را تجربه نمی‌کنید؟

من کار تلویزیون را دوست دارم اما بازی در تله فیلم را دوست ندارم و هیچ وقت هم بازی نخواهم کرد چون تله فیلم‌ها به خاطر زمان محدودی که دارند دقت ندارند و اسم هنر در آن‌ها جریان ندارد و صرفا ً یک کار سفارشی است و من اصلا ً چنین تجربه ای را دوست ندارم.

 یعنی سریال بازی می‌کنید؟

اگر نقش ماندگاری پیشنهاد بشود دوست دارم بازی کنم. حتی به نظر من بازی کردن در یک سریال سخت تر از یک فیلم سینمایی است چون سینما یک تعداد محدودی مخاطب دارد که فیلم را انتخاب می‌کنند اما در تلویزیون تو باید جواب مخاطب 70 میلیونی را بدهی و باید آن قدر خوب باشی که بتوانی از این تجربه سربلند بیرون بیایی.
 نقشی بوده که در سریال‌ها دیده باشید و دوست داشته باشید بازی اش کنید؟
نمی‌توانم نقش خاصی را بگویم: نقشی نبوده که بگویم دیده ام و دلم می‌خواسته جای بازیگرش باشم.

 یعنی در سریال‌ها هیچ نقشی نبوده که دوستش داشته باشید؟

خب چرا، مثلا ً قطام در سریال امام علی علیه السلام در ذهنم مانده و چقدر هم خانم ویشکا آسایش آن نقش را خوب بازی کرد. من یک نقش خوب و قالب شکن دوست دارم.
 
 اما به خاطر این که قالب سینما با تلویزیون خیلی متفاوت است، خیلی از ستاره‌ها از بازی در سینما ابا دارند.
نه، برای من اصلا ً این طور نیست. اصلا ً بازیگر اگر بازیگر باشد فرق نمی‌کند. باید نوع بازی در تلویزیون را یاد گرفت، همان طور که باید نوع بازی در سینما را یاد بگیری و هم چنین نوع بازی در تئاتر را.
 شما متولد و بزرگ شده محله‌های بالای شهرید اما همیشه نقش‌هایی بازی کرده اید که در سطح پایین مالی بوده اند. چطور این تضاد را در می‌آورده‌اید؟
شاید به خاطر دقتی است که من همیشه نسبت به این قشر جامعه داشته‌ام و این دقت را نسبت به اطرافیان خودم نداشته‌ام چون آن قشر برایم جذاب‌تر هستند؛ مثلا ً در «چند می‌گیری گریه کنی» همیشه می‌ترسیدم نکند ادا در بیاورم. من به این قشر از جامعه یک نوع احساس دین می‌کنم و فکر می‌کنم با بازی کردن این نوع نقش‌ها می‌توانم دینم را ادا کنم. شاید چون من آن نوع زندگی را دوست داشته ام و برایم جذابیت داشته، باعث شده که درست آن نوع زندگی را تصویر کنم.
 
 در لیست فیلم‌هایی که بازی کرده اید همه جور فیلمی ‌هست. چطور با این فضاهای متفاوت کنار آمده‌اید؟
من حتی با طیف کارگردان‌های متفاوتی رو به رو بوده ام. شاید کارگردان‌های مهمی ‌هم بودند که خیلی دلشان می‌خواست با آن‌ها کار کنند اما من ترجیح دادم بروم در فیلمی ‌بازی کنم که کارگردان غیر معروف‌تری دارد اما فیلمنامه خوب و نقش خوبی دارد.
شاید اسم کارگردان مطرح نبوده اما نقشم متفاوت بوده. به هر حال آدم وقتی کاری شروع می‌کند فکر می‌کند کار می‌تواند خوب باشد. من این تجربه ای که الأن دارم 5 سال پیش نداشتم. قبلا ً معیار انتخاب‌هایم دلم بود، بعد عقلم بود و الأن دلم و عقلم با هم تصمیم می‌گیرند.
 و آخر این انتخاب‌های متفاوت در بازیگری می‌خواهید به کجا برسید؟
مهم نیست که به آخرش برسی، مهم این است که الأن خوب زندگی کنی. شاید آخرش می‌خواهم چند نقش خوب و ماندگار برایم بماند.

 شما تجربه کار در رادیو را هم داشته اید گر چه شاید کمتر کسی خبر داشته باشد. چرا رادیو؟
خب، اصلا ً من تجربه کردن را دوست دارم. به نظرم آن قدر زمان کوتاه است که باید همه جیز را تجربه کرد. جدا از این مسأله، یکی از مهم‌ترین ابزارهای یک بازیگر صدا و بیان است و رادیو بهترین جایی بود که کمک می‌کرد صدایم را قوی تر و تربیت کنم. من تئاتر دانشگاهی هم کار کردم اما تجربه تئاتری که اجرای صحنه ای داشته باشم برایم پیش نیامده. اما رادیو ماجرایش فرق می‌کند.
در رادیو دیگر چهره ات مطرح نیست، حس‌هایی که باید در صدایت ایجاد کنی خیلی مهم است و دیگر چهره ات اهمیتی ندارد. اما در سینما و حتی در تئاتر فقط چهره ات دیده می‌شود ولی اگر صدای خوب پشتوانه آن تصویر نباشد، فقط یک تصویر فلو از شما دیده می‌شود.

 به نظر خودتان کدام کارتان متفاوت تر از بقیه بوده؟

«در میان ابرها» را خیلی دوست دارم. خیلی.
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
 منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 204
بازنشر اختصاصی سیمرغ
 
 مطالب پیشنهادی:
بالاخره قفل سکوت الناز شاکردوست شکسته شد!
تصویر ستاره‌های جوان سینما در جشنواره امسال چگونه بود؟!
فروتن: تصویر و صدای خودم را دوست ندارم!!
بهرام رادان: بی‌صبرانه منتظر نقدهای بی‌رحمانه‌ام!!
اخراجی‌ها یا جنجالی‌ها؟!!