همین روزها كه كسی چون اكبر عبدی قادر نیست شهریه مدرسه غیر انتفاعی دخترش را به موقع پرداخت كند، در گوشه و كنار این سینمای پر حاشیه، شایعات عجیب و بسیاری نیز از رقمهای...
 
میزان درآمد بازیگران سینما، برای علاقه مندان
از بنزباراباس تا شهریه دخترم
میزان درآمد بازیگران سینما، برای علاقه مندان به هنر هفتم همیشه یكی از موضوع‌های جالب توجه بوده است. راست و دروغ ارقامی‌ كه به عنوان دستمزد این بازیگرها مطرح می‌شود و واقعیت حاكم بر فضای سینمای كشور، زمانی كه هفته گذشته، «اكبر عبدی» بازیگر حرفه ای سینمای ایران در یك مصاحبه تلویزیونی، اخمهایش را پایین كشید و با صدای غمزده ای گفت: «فقط به خاطر مشكلات مالی در فیلمهای درجه ۳ بازی كرده ام»؛ تمامی ‌معادلات چند ساله علاقه مندان به سینما درباره دستمزدهای میلیونی بازیگران سینمای ایران به هم ریخت.
 
ذهنیت همیشگی و كهنه ای كه در سینمای پیش از انقلاب ۵۷ ریشه داشت، تصویر بازیگران سینما را در قاب شیشه بنز باراباس با عینك آفتابی و بوی ادوكلن «ژیوانشی»، ترسیم می‌كرد. مردم، همیشه فكر می‌كردند یك طراح لباس در حد و اندازه «بیژن»، لباسهای بازیگران محبوبشان را طراحی می‌كند و این بازیگران، آخر هفته‌هایشان را در آپارتمانهای شیك ساحل «دبی» می‌گذرانند، اما «اكبر عبدی» به دوربین تلویزیون خیره شد و گفت: «من هنوز شهریه مدرسه غیر انتفاعی دخترم را نداده ام...»
این جمله تكان دهنده در مقابل شایعاتی كه در باره دستمزد اكبر عبدی در سینما و تلویزیون وجود داشت، زاویه تاریكی از جغرافیای گسترده سنیمای ایران را تاریك تر كرد. «دستمزد بازیگران در سینمای ایران» ماجرای كهنه ای است كه هنوز ابهامات بسیاری را در دل خود پنهان كرده است و در فضایی مه آلود، هیچ كس حاضر نیست در این باره اظهار نظر كند. شاید همین موضوع موجب شد تقریباً تمامی‌كسانی كه در این باره سخن گفتند، خواهان محفوظ ماندن نامشان باشند....

سكانس اول: نوستالژی

سینماروهای قبل از انقلاب ،۵۷ در كنار نوستالژی بوی تخمه و صدای مخملی خواننده‌ها كه بر لبهای آكتور اول فیلم «سینك» نبود، خاطرات عجیب و غریب بسیاری دارند.
موتوسیكلت «هارلی دیوید سون» ستاره ای كه شانه‌های پهنی داشت، یا كلكیسون بنز هنر پیشه‌ای كه پیشتر «كشتی گیر» بود، ستاره‌های سینمای ایران را طبقه ای متمول نشان می‌داد كه حتی در روزهای تلخ و تاریك اعتصاب‌های كارگری می‌توانند «خاویار» بخورند و در «كاخ كوچولو»‌های شمال شهر زندگی كنند، اما زمانی كه موج یك انقلاب مردمی ‌به سالن‌های سینما هم رسید، لباسهای ساده و صورتهای اصلاح نشده، جای ژستهای بروژوا مآبانه گذشته را گرفت و در گیر و دار فوران سوژه‌های سیاسی ـ مذهبی ـ انقلابی در فیلمهای ایرانی، كمتر كسی جرأت در خواست دستمزد‌های كلان را داشت. اما با طی شدن جریان تغییر چهره دولت و ملت ایران، ژستهای بازیگران سینمای ایران نیز تغییر كرد. اتمام جنگ ۸ ساله و آغاز دوره نسبتاً آرام دهه هفتاد، نه تنها به جشنواره فیلم فجر رنگ و لعابی تازه زد كه سرمایه گذارهای سینما نیز مناسبات جدید اقتصادی را تجربه كردند. این روند بعد از تحول سیاسی فرهنگی سال ۷۶ در ساختار دولت و مدیریت وزارتخانه متولی سینما (فرهنگ و ارشاد اسلامی)، شتاب بیشتری به خود گرفت. رقمهای چندین میلیونی فروش فیلمها، وسوسه تغییر ظاهر بازیگران را داغتر كرد و از همین زمان بود كه شایعات بسیاری درباره دستمرد بازیگران سینمای ایران (به عنوان گرانترین عوامل ساخت یك فیلم سینمایی) به گوش می‌رسید. فراموش نكنید همزمان بااین اتفاق، ستاره‌های ورزشی نیز در كنار ستاره‌های هنری، روز‌های پررونقی را تجربه كردند.
هنوز شایعات مربوط به بنز معروف علی دایی (كاپیتان تیم ملی فوتبال) فراموش نشده است.

سكانس دوم: امضای سفید!

بدون شك، محرمانه ترین اتفاق سینمای ایران، امضای قرارداد یك بازیگر با تهیه كننده و رقم این قرارداد است. اما كشف قواعد این قرارداد‌ها چندان سخت نیست. در وانفسای روزهایی كه سینماگران مطرح، صاحب نام و صاحب سبك سینمای ایران بعد از ساختن یك فیلم از دادگاه‌های مالی سردر می‌آورند (ماجرای بهرام بیضایی و سگ كشی را به یاد بیاورید). یكی از اصول قطعی امضا كردن قرار داد با تهیه كننده، به نام كارگردان گره می‌خورد. داریوش ارجمند، بازیگر قدیمی‌ سینما و تئاتر، زمانی كه در مقابل سؤالات بی شمار در باره دستمزدش قرار می‌گیرد، با همان صدای رسا و بیان تئاتری اش، پشت گوشی تلفن فریاد می‌زند: «من بازیگر مجانی استاد بیضایی هستم و خواهم بود...»
این جمله معنای روشنی دارد. بازیگران مطرح به دلیل نابسامانی اقتصاد سینمای ایران، قرار دادهایشان را با كارگردانان مطرح، بدون هیچ توافقی بر سر مبلغ قرار داد امضا می‌كنند.

«سفید امضا كردن»
قرار داد، اصطلاحی است كه این روزها، همه بازیگران با آن آشنایند. اكبر عبدی نیز در همان برنامه تلویزیونی، نه تنها با قطعیت گفت كه با كارگردانان؛ باارزش سینما، قرار داد سفید امضا می‌كند، بلكه حتی رقمهای دریافتی از چنین كارگردانانی را نیز شمرد ۱۹۵ هزار تومان برای فیلم ناصر تقوایی (ای ایران) و ۷۵۰ هزار تومان برای فیلم محسن مخملباف (هنرپیشه). این در حالی است كه فیلم هنرپیشه، در صدر جدول فروش قرار گرفت و تا زمان ساخت خود، پر فروش ترین و پر درآمدترین فیلم تاریخ سینمای ایران بود. این اتفاق بارها رخ داده است و تقریباً تمامی ‌بازیگران مطرح سینما در فیلمهای چند كارگردان مطرح مانند بیضایی، مهرجویی، تقوایی، مخملباف و ... ناچارند با حداقل دستمزد، قرارداد امضا كنند. از سوی همین كارگردانها نیز با اینكه بافیلمهایشان به راحتی جوایز جشنواره داخلی فیلم فجر را درو می‌كنند، قدرت مالی پرداخت قابل توجه را ندارند!

سكانس سوم: سینمای جیم

در همین روزها كه كسی چون اكبر عبدی قادر نیست شهریه مدرسه غیر انتفاعی دخترش را به موقع پرداخت كند، در گوشه و كنار این سینمای پر حاشیه، شایعات عجیب و بسیاری نیز از رقمهای بسیار بالای برخی از «نوستاره‌ها» حكایت می‌كند.
 
تركیب «نوستاره» تعریف مشخصی ندارد. اینكه هنرپیشه ای در مدت كوتاهی به معروفیت یك ستاره دست پیدا كند، لزوماً او را به یك «نوستاره» تبدیل نمی‌كند. «نوستاره»‌ها، چهره‌های جذاب و خوش تراشی هستند كه باوجود بازی ضعیف (و در مواردی خاص، بازی قابل قبول) می‌توانند با حضور در یك فیلم سینمایی «جیم» فروش فیلم را تضمین كنند. «جیم ساز» هم صنعت جدیدی است برای كسانی كه همیشه فیلمهایشان از وزارت ارشاد، درجه «ج» می‌گیرد و هدف غایی ساخت چنین فیلمهایی «فروش بالا» است. «گیشه ای»، «سینمای تجاری» و «فیلمهای بفروش» اصطلاحات معادل همین فیلمها است.
 
ماجراهای ستاره‌های چشم روشن و دماغ گربه ای در سینمای ایران، ماجرای تازه و منحصر به فردی نیست. به گفته یكی از منتقدین سینمایی، این اتفاق در همه جای دنیا رخ می‌دهد. اما اینكه دستمزد چند ده میلیونی یك «نوستاره» در همه جای دنیا، خشم آنها را كه «خاك صحنه خورده اند» بر می‌انگیزد؟ سؤالی است كه پاسخ به آن دشوار است.
زمانی كه چندی پیش خانم هنرپیشه محبوب بسیاری از «جیم ساز»‌ها، برای حضور در یك فیلم ۲۰ میلیون تومان به همراه انتخاب بازیگر نقش مقابل و ۱۰ میلیون تومان برای وی در خواست كرد، قطعاً صورت بسیاری از خاك صحنه خورده‌ها از خشم سرخ شد، هرچند كارگردان آن فیلم از تأیید این خبر خودداری می‌كند، اما شایعاتی از این دست، راجع به «نوستاره»‌ها كم نیست. یكی از دست اندركاران سینما كه مانند بسیاری دیگر، پافشاری عجیبی برای فاش نشدن نامش دارد. در این باره می‌گوید: «وقتی تهیه كننده ای فقط به فروش فیلم فكر می‌كند و از آن سو، حضور كسی چون ب ـ ر در فیلم، فروش نسبی فیلم را تضمین می‌كند. مطمئناً حاضر می‌شود پای قرار داد با رقم بالا را امضا كند. این یك قاعده اقتصادی ساده است!»

سكانس چهارم: دروغگوها
اما ماجرای دستمزدها و رقمهای نامتناسب با فروش سینما برای بازیگران خوش چهره، بارنگی از «اغراق» همراه است. یكی دیگر از سینماگران حرفه ای ایران كه سالها در این عرصه حضور داشته، بسیاری از این شایعات را «شانتاژ و دروغ» می‌خواند. به گفته او برخی از این هنرپیشه‌ها، برای حفظ وجهه بیرونی، ماندن در اوج و احتمالاً بستن قراردادهایی گرانتر در فیلمهای بعدی، به این شایعات دامن می‌زنند. حتی گاه بعضی از این «نوستاره‌ها» حاضرند، رقمی ‌بسیار كمتر از مبلغ قید شده در قرار داد را دریافت كنند و لی در عوض، این ذهنیت كه آنها فقط با رقمهای بسیار بالا در فیلمی ‌حاضر می‌شوند، باقی بماند.
 
شواهد امر نشان می‌دهد، بر خلاف تصویری كه موج شایعات به وجود آورده، گرانترین بازیگران سینمای ایران، چهره‌هایی موفق، با ارزش هنری بالا هستند. اساتیدی چون عزت الله انتظامی، در كنار بازیگرانی مانند پرویز پرستویی، اكبر عبدی، خسرو شكیبایی و... نیز در دسته بازیگران گران قیمت قرار دارند و حتی گاه دستمزدهایی بسیار بیشتر از «نوستاره»‌ها دریافت می‌كنند. یكی از دستیاران تهیه كه بیشتر در فیلمهای مطرح حضور داشته، در این باره می‌گوید: «بیشترین مبلغی كه در سینمای ایران تاكنون به بازیگران پرداخت شده، بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان است و این رقم نیز به بازیگران معروف و با ارزش پرداخت شده است.»
این در حالی است كه رقمهایی بین چهار تا هفت میلیون تومان، رقمهایی است كه برای «نوستاره»‌ها هزینه می‌شود. یك منبع مطلع در این باره، معتقد است خانم هـ.ت، بارقم ۱۲ میلیون تومانی كه برای بازی در آخرین فیلم خود دریافت كرده، ركورد رقمهای پیشین خود را شكسته است! در این میان او تأكید می‌كند كه مردها همیشه بیشتر از زنها پول می‌گیرند و خانم هـ.ت، در میان دیگر بازیگران یك استثنا است. در میان نامهای بازیگران گران قیمت،نام جوانترها نیز دیده می‌شود. فریبرز عرب نیا، محمدرضا فروتن و... از كسانی هستند كه البته هم تجربه حضور در فیلمهای به ظاهر بفروش را داشته‌اند و هم قرار دادهای سفید امضا كرده اند.

سكانس پنجم: زیر دست و پا

شناسایی حداقل و حد اكثر دستمزد بازیگران در سینمای ایران، كار ساده ای نیست. در این سینما، كسانی هستند كه با دستمزد روزانه ۱۵۰۰ تومان (یعنی یك سوم دستمزد یك كارگر ساده) در چندین سكانس از یك فیلم سینمایی بازی می‌كنند. «سیاهی لشگرها»، در تاریخ سینمای ایران، همواره بار دراماتیك اقتصاد سینما را پررنگ كرده اند و از شرایطی ترحم برانگیز بر خوردارند. آنها گاه ساعتها در هوای سوزان یك كویر خشك، با لباس سربازان مغول می‌ایستند تا رنگ تاراج تاریخ كشورشان چشم‌گیرتر باشد و گاه در میانه صدای انفجارها و پاشیده شدن رنگ قرمز در هوا، در خاك و رنگ می‌غلتند تا صدای تجاوز مدرن، بهتر شنیده شود. دستمزد این بازیگران كه عموماً هیچ گاه، چهره شان به وضوح دیده نمی‌شود، از ۱۵۰۰ تومان در روز تا چهار هزارتومان در نوسان است.
 
در حاشیه نبود امنیت شغلی و بیمه و خدمات مختلف دولتی برای این صنف، بازیگران كهنه تئاتر كه معمولاً با عصا و كمری خمیده و صورتی چروكیده به صحنه فیلمبرداری می‌آیند نیز با حداقل دستمزد، نقش پدربزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها را بازی می‌كنند. دستمزد پیرهای بازیگری نیز وضعیت غم انگیزی دارد. حداقل ، روز انه ۲۵ هزار تومان تا حد اكثر ۸۰ هزار تومان دستمزد كسانی است كه تمامی ‌عمرشان را صرف این شاخه از هنر كردند و در ازای به دوش كشیدن عنوان «بازیگر»، طی بیش از چهل سال، هنوز ناچارند دیالوگهای یك متن كوتاه یا بلند را حفظ كنند. این بازیگران در حال حاضر، بیشتر به لطف و كرم تهیه كنندگان تلویزیون، دلخوش هستند. مجموعه استودیوهای خیابان چند متری جام جم، این روزها، بیشتر از دفاتر كوچك سینمایی برای این بازیگران ، «سود اقتصادی» به همراه دارد.

سكانس ششم: لطفاً كات!

شناخت معیارها و ملاكهای تعیین دستمزد هنرپیشه‌های سینمای ایران در حال حاضر و مقایسه این ملاكها با معیارهای حقیقی كار چندان سختی نیست. فارغ از جزئیاتی كه تا اینجا خواندید، در سینمای ایران، دونگاه كاملاً متفاوت، معیارهای به خصوصی را به ملاك تعیین دستمزد بدل كرده است. سینمای تجاری به میزان محبوبیت چهره فرد در دل مردم توجه دارد و سینمای غیر تجاری به ارزشهای هنر بازیگری توجه می‌كند. هم اكنون، بسیاری از كارگردانان صاحب نام با این توجیه كه به معیارهای شخصی و سلیقه ای خود پایبندند، از بیان ملاكهایشان خود داری می‌كنند، اما یكی از همین كارگردانان با قاطعیت می‌گوید. به جای شناخت این معیارها، باید به معیارهای «ستاره شدن» در سینمای ایران دقت كرد.
 
سینمای ایران، باوجود افتخارات بیشماری كه برای هنر و فرهنگ این كشور به دست آورده، قادر نیست، عوامل خلق خود را به میهمانی‌های باشكوه دعوت كند. سفره این سینما، سراب روزهای خوش معروفیت است، اگر نه جز عكسهای یادگاری و امضا گرفتن‌های كسل كننده انتظارات حالتان را هیچ گاه تأمین نمی‌كند. این را زمانی فهمیدم كه همه كسانی كه برای این گزارش از تجربیات و اطلاعات گفتند (از این بازیگر و كار گردان تا دستیار تهیه و طراح نور و گریمور) از وضعیت اقتصادی خود ناراضی بودند!
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: iran-newspaper.com