یادداشتی بر مجموعه تلویزیونی «وضعیت سفید»
طعم شیرین یک نوستالژی
«حمید نعمت ا...» با ساخت و کارگردانی دو فیلم «بوتیک» و «بی پولی»، توانمندیهای خویش را در عرصه سینما به اثبات رسانده است. آثاری که هم نزد مخاطبان و هم منتقدان محبوبیت خاصی دارد و نام وی را به عنوان کارگردانی کاربلد و مسلط به رسانه سینما، در فهرست فیلم سازان صاحب سبک، به ثبت رسانده است.
او در نخستین تجربه سریال سازی اش نیز با پیروی از تجربههای سینمایی خود، بار دیگر بینندگان تلویزیون را همراه خویش ساخته است، تا هر شب پیگیر سریال جذاب و خوش ساخت او باشند.
کارگردان در «وضعیت سفید» با رعایت اصول و قواعد ساختاری و تکنیکی، موفق به خلق اثری ارزشمند، قابل تامل و مخاطب پسند شده است. آن هم در وانفسای انبوه مجموعههایی که با هر ترفند و به هر بهایی، تلاش در جذب مخاطب دارند.
وی در این سریال فضای سالهای جنگ و موشک باران تهران را دستمایه قرار داده است تا به روایت تلخیها و شیرینیهای یک جمع خانوادگی بپردازد. خانواده ای که در روزهای بحرانی و پرتلاطم جنگ، با تمام اختلافات و همدلیهایشان به اجبار گرد هم میآیند.
«نعمت ا...» با آگاهی از وضعیت و شرایط آدمهای داستانش و نیز نگاهی دقیق، جزیی نگر و موشکافانه، تولد ارتباطهای انسانی و تحول شخصیتهای قصه اش را، در دل فضایی ملتهب اما خاطره انگیز، به خوبی ترسیم میکند.
«وضعیت سفید» تصویری واقع گرا، ملموس و باورپذیر از روزگار سپری شده اما فراموش نشدنی سالهای جنگ ارائه میشود.
در «وضعیت سفید»، با توجه به تعدد آدمها و شخصیتها، هیچ یک در دام تیپ گرفتار نشده اند. در حقیقت هر کدام از آنها برآیندی از رفتارهای متفاوت اما واقعی آدمهایی هستند که از دل جامعه و زمان بیرون آمده اند.
سریال از همان تیتراژ آغازین تفاوتهای آشکارش را با دیگر مجموعههای تلویزیونی در حال پخش، به نمایش میگذارد.
گرد آمدن اعضای خانواده که هر یک به لحاظ اخلاقی، فکری و دیدگاه تفاوتهای آشکاری با هم دارند، کار نعمت ا... را در روایت بی لکنت داستانش دشوار میسازد. اما به جرات میتوان گفت «وضعیت سفید» به مدد نگاه موشکافانه، پرداخت جزئیات، واقع نگری، شخصیت پردازیهای قابل تامل و روایتی یکدست و منسجم، غنیمت بس کمیاب است.
این اثر گواه خوبی بر این ادعاست که میتوان با ساخت سریالهایی بی تکلف و بی ادعا نمایش آدمهایی باورپذیر، روایت داستانی ساده اما جذاب، بی آن که به مخاطب باج داد، او را با خود همراه ساخت و نگرش و سطح سلیقه او را به جایی رساند که حق انتخاب داشته باشد.
این اثر همچون دفترچه خاطراتی است که هر برگ آن یادآور آدمها، ماجراها و روزهایی پر فراز و نشیب است. روزهایی که اگرچه خیلیها از آن دور شده یا حتی آن را تجربه نکرده اند، اما بی شک آن را باور میکنند و با این نوستالژی به روزهایی سفر میکنند که طعم تلخی، شیرینی، شادی و اندوه هنوز مزمزه میشود.
برگ زدن دفترچه خاطرات
«وضعیت سفید» با بهره بردن از فیلم نامه ای پر و پیمان، بینندگان خود را به دورانی دوست داشتنی میبرد. دورانی که شاید با خود سختیها و دشواری دارد اما نوستالژیک دوست داشتنی و شیرین و پرخاطره است. روایت یک داستان پرکشش و پرورش شخصیتهای متعدد، در فضایی بحرانی، آن هم در قالب یک مجموعه تلویزیونی، این امکان را برای «نعمت ا...» فراهم کرده است تا تابلویی زیبا از گذشته چند نسل را به تصویر بکشد.
نسل دیروز، نسل پیش از دیروز و نیز کودکان و نوجوانان دهه ۶۰ و سالهای جنگ که اکنون دیگر بزرگ شده اند.
تیتراژ زیبا و خاطره انگیز سریال بیننده را به دورانی میبرد که اگرچه برخی آن را تجربه نکرده اما حکایت آن را از نسل دیروز و امروز شنیده است.
نمایش تصاویری چون خانه سنتی مادربزرگ و حوض پر از ماهیهای قرمز، چادرنمازهای سفید و گلدار، فوتبال دستی، کارتونهایهادی و هدی، سریالهای «آیینه» و «هزاردستان»، چراغهای «نفتی»، کاستها و نوارهای قدیمی، کوپنهای خواروبار، بخاریهای نفتی، تلویزیونهای سیاه و سفید، تاکسیهای نارنجی، اسباب کشیها و ... ، خاطرات دورانی باز سازی میشود که سرشار از لحظات تلخ و شیرین است.
نمونه ای از یک سریال استاندارد
بی شک ملموس بودن فضا، داستان و آدمهای سریال و نزدیکی آن با حال و هوای زندگی مردم امروز، برگ برنده «وضعیت سفید» است. سریالی که به روایت زندگی نسلهای مختلفی میپردازد که در کوران جنگ گرد هم میآیند، تا از خطر در امان باشند.
بی شک در بازسازی تصویری باورپذیر از تهران دهه ۶۰ و دوران موشک باران تهران، به باورپذیر بودن داستان، آدمها، ماجراها و فضای حاکم بر داستان انجامیده است. روح زندگی چنان در موقعیتهای داستانی جریان دارد که آن را باورپذیر و واقعی جلوه میدهد و بر دل مینشیند. تمامیخودخواهیها و فداکاریها، ترسها و دلشورهها، قهرها و آشتیها، قربان صدقه رفتنها، درددلها و غرولندها، پچ پچها و چشم و ابرو آمدنها، پشت سر هم حرف زدنها و ... به شکلی خوشایند و دلنشین به مخاطب حس زندگی و نزدیکی به شخصیتهای این سریال میبخشد.
«وضعیت سفید» نمونه یک «سریال استاندارد» است. سریالی که نمیخواهد باری به هر جهت باشد. به همین سبب با پرهیز از «آن چه باید باشد» به ترسیم «آنچه هست » میپردازد. برخلاف برخیها که تلویزیون برایشان بیش از آن که رسانه ای برای آگاهی مخاطب باشد، دکانی شده است برای فروش کالاهای تقلبی شان که فقط رنگ و لعاب دارد!
فرصتی برای بازسازی خاطرات
«حمید نعمت ا...» در «وضعیت سفید» از دل روابط و مناسبات روزمره و عادی یک جمع خانوادگی، به واکاوی اخلاقیات اجتماعی میپردازد. از این روست که با تماشای داستانش و دیدن مشکلات، دغدغهها، دلواپسیها و دلشورههای شخصیتها و آدمهای سریال، انگار به دهه ۶۰ پرتاب میشویم و بی آن که در آن چه میبینیم تردید کنیم، آن را باور میکنیم و میپذیریم...
بی تردید فیلم نامه «هادی مقدم دوست» و «حمید نعمت ا...» کارگردانی سنجیده، هوشمندانه و جزئی نگر ، فیلم برداری سرشار از زیبایی بصری، موسیقی، تدوین، تصویربرداری، طراحی صحنه و لباس متناسب و گروه بازیگری حرفه ای، همه دست به دست هم داده است تا «وضعیت سفید» به عنوان «پدیده» رسانه ملی در چند سال اخیر معرفی شود. اگرچه این سریال به لحاظ خلق موقعیت، شخصیت پردازی، فراهم آوردن فضایی باورپذیر برای پذیرش آدمهای داستان، کنشهای داستانی و ... موفق است. اما مهم ترین مشکل این اثر است که تعلیق و گره افکنی چندانی ندارد. شاید به همین خاطر مخاطب احساس کند با ندیدن چند قسمت از تماشای سریال، چیزی از دست نداده است. داستانکهای فرعی هم که بر اساس ماجراهای زندگی هر یک از شخصیتهای سریال روایت میشود، نقطه پیوندی با داستان اصلی ندارد و اما نبود بستر لازم برای ایجاد یک درام در دل داستان، تا حد زیادی به گسست داستانکهای فرعی منجر شده است. شاید به همین سبب مخاطب نمیتواند تعریفی سرراست، از داستان «وضعیت سفید» ارائه دهد. بازیهای باورپذیر، حسی و روان افسانه بایگان (محترم)، ابوالفضل پورعرب (بیژن)، شهین تسلیمی (احترام)، افسانه چهره آزاد (سمیه)، حمیرا ریاضی (مهناز)، اسماعیل سلطانیان (بهرام)، علی سلیمانی (بهزاد)، فرهاد شریفی (همایون)، لیندا کیانی (نیره)، سهیلا گلستانی (منیژه)، پوراندخت مهیمن (افتخار)، (عزت ا... مهرآوران (هوشنگ)، رابعه مدنی (مادربزرگ) و یونس غزالی (امیرمحمد)، مخاطب را در باور آنها به تردید نمیاندازد. اما بازی اغراق آمیز و متکلف عباس غزالی (بهروز) تا حد زیادی گل درشت جلوه میکند. او با ارائه حرکات و رفتارهای لمپن گونه و دیالوگهای چاله میدانی، بیش از آن که شخصیت باشد به تیپ نزدیک شده است.
به جرات میتوان گفت «نعمت ا...» در کنترل و هدایت این بازیگر، وسواس چندانی نداشته است.
«وضعیت سفید» نشان مان میدهد که چه طور میشود در دشواریها و با وجود تمام اختلافها و فاصلههایی که با هم داریم، کنار هم باشیم.
به همدلی برسیم و یکدیگر را درک کنیم، نه با زبان که با دل، چرا «همدلی از هم زبانی خوش تر است».
«وضعیت سفید» فرصتی است برای بازسازی خاطرات تلخ و شیرین روزهای پرخاطره جنگ، برای نسلی که آن دوران را به خاطر ندارد.
«حمید نعمت ا...» مخاطب را به سرزمین خاطرات میبرد. سرزمینی که ساکنانش زمان و مکان نمیشناسند و در حوالی امروز زندگی میکنند!
طعم شیرین یک نوستالژی
«حمید نعمت ا...» با ساخت و کارگردانی دو فیلم «بوتیک» و «بی پولی»، توانمندیهای خویش را در عرصه سینما به اثبات رسانده است. آثاری که هم نزد مخاطبان و هم منتقدان محبوبیت خاصی دارد و نام وی را به عنوان کارگردانی کاربلد و مسلط به رسانه سینما، در فهرست فیلم سازان صاحب سبک، به ثبت رسانده است.
او در نخستین تجربه سریال سازی اش نیز با پیروی از تجربههای سینمایی خود، بار دیگر بینندگان تلویزیون را همراه خویش ساخته است، تا هر شب پیگیر سریال جذاب و خوش ساخت او باشند.
کارگردان در «وضعیت سفید» با رعایت اصول و قواعد ساختاری و تکنیکی، موفق به خلق اثری ارزشمند، قابل تامل و مخاطب پسند شده است. آن هم در وانفسای انبوه مجموعههایی که با هر ترفند و به هر بهایی، تلاش در جذب مخاطب دارند.
وی در این سریال فضای سالهای جنگ و موشک باران تهران را دستمایه قرار داده است تا به روایت تلخیها و شیرینیهای یک جمع خانوادگی بپردازد. خانواده ای که در روزهای بحرانی و پرتلاطم جنگ، با تمام اختلافات و همدلیهایشان به اجبار گرد هم میآیند.
«نعمت ا...» با آگاهی از وضعیت و شرایط آدمهای داستانش و نیز نگاهی دقیق، جزیی نگر و موشکافانه، تولد ارتباطهای انسانی و تحول شخصیتهای قصه اش را، در دل فضایی ملتهب اما خاطره انگیز، به خوبی ترسیم میکند.
«وضعیت سفید» تصویری واقع گرا، ملموس و باورپذیر از روزگار سپری شده اما فراموش نشدنی سالهای جنگ ارائه میشود.
در «وضعیت سفید»، با توجه به تعدد آدمها و شخصیتها، هیچ یک در دام تیپ گرفتار نشده اند. در حقیقت هر کدام از آنها برآیندی از رفتارهای متفاوت اما واقعی آدمهایی هستند که از دل جامعه و زمان بیرون آمده اند.
سریال از همان تیتراژ آغازین تفاوتهای آشکارش را با دیگر مجموعههای تلویزیونی در حال پخش، به نمایش میگذارد.
گرد آمدن اعضای خانواده که هر یک به لحاظ اخلاقی، فکری و دیدگاه تفاوتهای آشکاری با هم دارند، کار نعمت ا... را در روایت بی لکنت داستانش دشوار میسازد. اما به جرات میتوان گفت «وضعیت سفید» به مدد نگاه موشکافانه، پرداخت جزئیات، واقع نگری، شخصیت پردازیهای قابل تامل و روایتی یکدست و منسجم، غنیمت بس کمیاب است.
این اثر گواه خوبی بر این ادعاست که میتوان با ساخت سریالهایی بی تکلف و بی ادعا نمایش آدمهایی باورپذیر، روایت داستانی ساده اما جذاب، بی آن که به مخاطب باج داد، او را با خود همراه ساخت و نگرش و سطح سلیقه او را به جایی رساند که حق انتخاب داشته باشد.
این اثر همچون دفترچه خاطراتی است که هر برگ آن یادآور آدمها، ماجراها و روزهایی پر فراز و نشیب است. روزهایی که اگرچه خیلیها از آن دور شده یا حتی آن را تجربه نکرده اند، اما بی شک آن را باور میکنند و با این نوستالژی به روزهایی سفر میکنند که طعم تلخی، شیرینی، شادی و اندوه هنوز مزمزه میشود.
برگ زدن دفترچه خاطرات
«وضعیت سفید» با بهره بردن از فیلم نامه ای پر و پیمان، بینندگان خود را به دورانی دوست داشتنی میبرد. دورانی که شاید با خود سختیها و دشواری دارد اما نوستالژیک دوست داشتنی و شیرین و پرخاطره است. روایت یک داستان پرکشش و پرورش شخصیتهای متعدد، در فضایی بحرانی، آن هم در قالب یک مجموعه تلویزیونی، این امکان را برای «نعمت ا...» فراهم کرده است تا تابلویی زیبا از گذشته چند نسل را به تصویر بکشد.
نسل دیروز، نسل پیش از دیروز و نیز کودکان و نوجوانان دهه ۶۰ و سالهای جنگ که اکنون دیگر بزرگ شده اند.
تیتراژ زیبا و خاطره انگیز سریال بیننده را به دورانی میبرد که اگرچه برخی آن را تجربه نکرده اما حکایت آن را از نسل دیروز و امروز شنیده است.
نمایش تصاویری چون خانه سنتی مادربزرگ و حوض پر از ماهیهای قرمز، چادرنمازهای سفید و گلدار، فوتبال دستی، کارتونهایهادی و هدی، سریالهای «آیینه» و «هزاردستان»، چراغهای «نفتی»، کاستها و نوارهای قدیمی، کوپنهای خواروبار، بخاریهای نفتی، تلویزیونهای سیاه و سفید، تاکسیهای نارنجی، اسباب کشیها و ... ، خاطرات دورانی باز سازی میشود که سرشار از لحظات تلخ و شیرین است.
نمونه ای از یک سریال استاندارد
بی شک ملموس بودن فضا، داستان و آدمهای سریال و نزدیکی آن با حال و هوای زندگی مردم امروز، برگ برنده «وضعیت سفید» است. سریالی که به روایت زندگی نسلهای مختلفی میپردازد که در کوران جنگ گرد هم میآیند، تا از خطر در امان باشند.
بی شک در بازسازی تصویری باورپذیر از تهران دهه ۶۰ و دوران موشک باران تهران، به باورپذیر بودن داستان، آدمها، ماجراها و فضای حاکم بر داستان انجامیده است. روح زندگی چنان در موقعیتهای داستانی جریان دارد که آن را باورپذیر و واقعی جلوه میدهد و بر دل مینشیند. تمامیخودخواهیها و فداکاریها، ترسها و دلشورهها، قهرها و آشتیها، قربان صدقه رفتنها، درددلها و غرولندها، پچ پچها و چشم و ابرو آمدنها، پشت سر هم حرف زدنها و ... به شکلی خوشایند و دلنشین به مخاطب حس زندگی و نزدیکی به شخصیتهای این سریال میبخشد.
«وضعیت سفید» نمونه یک «سریال استاندارد» است. سریالی که نمیخواهد باری به هر جهت باشد. به همین سبب با پرهیز از «آن چه باید باشد» به ترسیم «آنچه هست » میپردازد. برخلاف برخیها که تلویزیون برایشان بیش از آن که رسانه ای برای آگاهی مخاطب باشد، دکانی شده است برای فروش کالاهای تقلبی شان که فقط رنگ و لعاب دارد!
فرصتی برای بازسازی خاطرات
«حمید نعمت ا...» در «وضعیت سفید» از دل روابط و مناسبات روزمره و عادی یک جمع خانوادگی، به واکاوی اخلاقیات اجتماعی میپردازد. از این روست که با تماشای داستانش و دیدن مشکلات، دغدغهها، دلواپسیها و دلشورههای شخصیتها و آدمهای سریال، انگار به دهه ۶۰ پرتاب میشویم و بی آن که در آن چه میبینیم تردید کنیم، آن را باور میکنیم و میپذیریم...
بی تردید فیلم نامه «هادی مقدم دوست» و «حمید نعمت ا...» کارگردانی سنجیده، هوشمندانه و جزئی نگر ، فیلم برداری سرشار از زیبایی بصری، موسیقی، تدوین، تصویربرداری، طراحی صحنه و لباس متناسب و گروه بازیگری حرفه ای، همه دست به دست هم داده است تا «وضعیت سفید» به عنوان «پدیده» رسانه ملی در چند سال اخیر معرفی شود. اگرچه این سریال به لحاظ خلق موقعیت، شخصیت پردازی، فراهم آوردن فضایی باورپذیر برای پذیرش آدمهای داستان، کنشهای داستانی و ... موفق است. اما مهم ترین مشکل این اثر است که تعلیق و گره افکنی چندانی ندارد. شاید به همین خاطر مخاطب احساس کند با ندیدن چند قسمت از تماشای سریال، چیزی از دست نداده است. داستانکهای فرعی هم که بر اساس ماجراهای زندگی هر یک از شخصیتهای سریال روایت میشود، نقطه پیوندی با داستان اصلی ندارد و اما نبود بستر لازم برای ایجاد یک درام در دل داستان، تا حد زیادی به گسست داستانکهای فرعی منجر شده است. شاید به همین سبب مخاطب نمیتواند تعریفی سرراست، از داستان «وضعیت سفید» ارائه دهد. بازیهای باورپذیر، حسی و روان افسانه بایگان (محترم)، ابوالفضل پورعرب (بیژن)، شهین تسلیمی (احترام)، افسانه چهره آزاد (سمیه)، حمیرا ریاضی (مهناز)، اسماعیل سلطانیان (بهرام)، علی سلیمانی (بهزاد)، فرهاد شریفی (همایون)، لیندا کیانی (نیره)، سهیلا گلستانی (منیژه)، پوراندخت مهیمن (افتخار)، (عزت ا... مهرآوران (هوشنگ)، رابعه مدنی (مادربزرگ) و یونس غزالی (امیرمحمد)، مخاطب را در باور آنها به تردید نمیاندازد. اما بازی اغراق آمیز و متکلف عباس غزالی (بهروز) تا حد زیادی گل درشت جلوه میکند. او با ارائه حرکات و رفتارهای لمپن گونه و دیالوگهای چاله میدانی، بیش از آن که شخصیت باشد به تیپ نزدیک شده است.
به جرات میتوان گفت «نعمت ا...» در کنترل و هدایت این بازیگر، وسواس چندانی نداشته است.
«وضعیت سفید» نشان مان میدهد که چه طور میشود در دشواریها و با وجود تمام اختلافها و فاصلههایی که با هم داریم، کنار هم باشیم.
به همدلی برسیم و یکدیگر را درک کنیم، نه با زبان که با دل، چرا «همدلی از هم زبانی خوش تر است».
«وضعیت سفید» فرصتی است برای بازسازی خاطرات تلخ و شیرین روزهای پرخاطره جنگ، برای نسلی که آن دوران را به خاطر ندارد.
«حمید نعمت ا...» مخاطب را به سرزمین خاطرات میبرد. سرزمینی که ساکنانش زمان و مکان نمیشناسند و در حوالی امروز زندگی میکنند!
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:khorasannews.com
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی:
گفتگو با بازیگر نقش عمو بهرام در سریال «وضعیت سفید»
نگاهی به بازی بازیگران سریال موفق حمید نعمتالله
گزارش تصویری سریال وضعیت سفید
بازیگر سریال وضعیت سفید: این سریال یك كیك خوشمزه است!
گزارش تصویری سریال وضعیت سفید
بازیگر سریال وضعیت سفید: این سریال یك كیك خوشمزه است!
گزارش سریال «وضعیت سفید»