ماه چهره خلیلی
می‌گوید: در وقت آزادم در لندن، فیلم بیوگرافی مادربزرگم را تکمیل می‌کنم. وی سال ۱۳۸۱ برای دیدار مادربزرگش، زنده یاد «پروین سلیمانی» به ایران آمد و بر حسب اتفاق...

  بازی در این مجموعه یک پیشنهاد اتفاقی بود
هنگامی‌که با «ماه چهره خلیلی» برای این گفت وگو تماس گرفتیم، به تازگی از انگلستان بازگشته بود تا مقابل دوربین فیلمی‌ تلویزیونی قرار گیرد. اما این پروژه تا مدتی متوقف شد و وی قصد بازگشت داشت.
این بازیگر ۳۳ ساله که از دوران کودکی همراه خانواده اش به انگلستان مهاجرت کرده است، می‌گوید: در وقت آزادم در لندن، فیلم بیوگرافی مادربزرگم را تکمیل می‌کنم. وی سال ۱۳۸۱ برای دیدار مادربزرگش، زنده یاد «پروین سلیمانی» به ایران آمد و بر حسب اتفاق، با «ایرج قادری» آشنا شد. همین آشنایی سبب ورود وی به عرصه سینما شد.
خلیلی پس از بازی در «چشمان سیاه» ایرج قادری، در مجموعه‌های تلویزیونی «در چشم باد»، «کلاه پهلوی»، «مختارنامه»، «نردبام آسمان» و فیلم‌های سینمایی «نقاب»، «موش»، «سایه وحشت» و «سن پترزبورگ» ایفای نقش کرد.
او دانش آموخته رشته معماری از دانشگاه آکسفورد انگلستان است. یک دوره بازیگری را در لندن و یک دوره بازیگری و کارگردانی را نیز تحت نظر استاد سمندریان گذراند. وی این روزها با مجموعه «در چشم باد» مسعود جعفری جوزانی در نقش همسر «میرزاحسن ایرانی»، میهمان شبکه اول سیماست. به بهانه پخش این مجموعه و استقبال از آن با وی گفت وگویی داشتیم.

ورودتان به عرصه بازیگری چگونه اتفاق افتاد؟

پس از سال‌ها دوری از وطن اواخر سال ۱۳۸۱، برای دیدار مادربزرگم «زنده یاد پروین سلیمانی»، به ایران آمدم. اگرچه خارج از کشور بزرگ شده ام اما مادرم با آداب و رسوم ایرانی بزرگم کرده است. به خاطر علاقه به بازیگری، روزهای پایانی سفرم با ایرج قادری آشنا شدم و ایشان پیشنهاد بازی در فیلم «چشمان سیاه» را داد. بعد از ۵ ماه و تکمیل فیلم نامه، با من تماس گرفتند و گفتند فیلم نامه را برایم فرستاده اند تا مطالعه کنم. بعد از مطالعه فیلم نامه از شخصیتی که قرار بود نقش آن را بازی کنم خوشم آمد. از طرفی چون می‌خواستم راه مادربزرگم را ادامه دهم، در این فیلم بازی کردم.

پس از بازی در فیلم «چشمان سیاه» به کلاس‌های بازیگری رفتید؟

فضای فیلم برداری تاثیر زیادی روی من گذاشت و مرا علاقه مند به کسب تجربیات بیشتر کرد. به همین سبب در انگلستان یک دوره فشرده یک ساله را، در زمینه بازیگری تئاتر و سینما گذراندم. سپس برای نمایش عمومی ‌«چشمان سیاه» به ایران بازگشتم. خیلی اتفاقی بازی در مجموعه تلویزیونی «در چشم باد» جعفری جوزانی به من پیشنهاد شد. چون دوره آکادمیک بازیگری را گذرانده بودم و می‌توانستم به تجربیات و آموخته‌هایم تکیه کنم، آن را پذیرفتم. با مجموعه «در چشم باد» قرارداد بستم که تصویربرداری اش ۶ سال طول کشید البته طی این ۶ سال، هم زمان در مجموعه‌های «مختارنامه»، «کلاه پهلوی»، «نردبام آسمان» و چندین فیلم سینمایی هم بازی کردم.

چگ
ونه با مسعود جعفری جوزانی آشنا شدید؟
دکتر «هادی کریمی» نویسنده فیلم نامه «چشمان سیاه»، بازنویسی فیلم نامه مجموعه «درچشم باد» را انجام می‌داد. از طریق ایشان با جوزانی آشنا شدم. پشت سر آقای جوزانی تابلوی عکس دختری با لباس شمالی بود، که گفتند شخصیت اول فیلم نامه «در چشم باد» براساس این چهره نوشته شده است. پس از تست گریم و لباس تا حد زیادی شبیه آن تابلو شدم. هشت قسمت اول فیلم نامه را که خواندم، جذب قصه آن شدم و فردای آن روز برای بستن قرارداد به دفتر جعفری جوزانی رفتم. شانس بزرگی به من رو کرد تا در این مجموعه با کارگردانی بزرگ همکاری کنم.

با آثار مسعود جعفری جوزانی آشنایی داشتید؟

 بله- به دلیل آشنایی ام به سینمای آسیا و اروپا ایشان را می‌شناختم. از طرفی نیز در دانشگاه نیویورک چند فیلم از ایشان تدریس می‌شود.

 بازی در دو مقطع سنی (جوانی و پیری) برایتان سخت نبود؟
پس از گذراندن دوره بازیگری در لندن، وقت آن رسیده بود آموخته‌های خود را به اجرا درآورم. البته مادربزرگم با ۶۶ سال تجربه کاری، کمکم می‌کردند تا بتوانم از عهده هر کاری برآیم. برای بازی در هر اثری به خصوص مجموعه «در چشم باد»، از نظرات و راهنمایی‌های وی استفاده می‌کردم. چون با ایشان زندگی می‌کردم. مقطع پیری را به کمک مادربزرگم بازی کردم. یکی از بهترین دوران زندگی ام بازی در مجموعه «در چشم باد» بود. کار در این سریال حکم دانشگاه را برایم داشت. چون در کنار «سعید نیک پور» هنرمند و استادی بزرگ بازی داشتم و از ایشان بسیار آموختم.

 پیش از شروع فیلم برداری، شیوه تمرینات کارگردان چگونه بود؟

 جعفری جوزانی اعتقادی به دورخوانی و تمرین ندارد. هنگامی‌که با لباس روستایی، گریم، فضای کار و کلبه ای که در آن زندگی می‌کردیم مواجه شدیم، با نقش خود زندگی کردیم. به نظر می‌رسد آن صحنه‌ها بسیار طبیعی از کار درآمده است. جوزانی معتقد بود اگر ما در آن فضا قرار بگیریم، دیالوگ‌ها بهتر ادا می‌شود.
 
 طراحی چهره آن هم در مقطع پیری چه قدر در ارائه بهتر نقش موثر بود؟
پس از این که تست گریم، روی چهره ام انجام شد و خودم را در آینه دیدم، توان نداشتم از روی صندلی بلند شوم. چون احساس می‌کردم بسیار فرسوده شده ام. آن زمان بود که فهمیدم طراحی چهره به حس بازیگر بسیار کمک می‌کند. هنگامی‌که می‌بینی پیر و فرسوده شده ای، حرکات و رفتارت خواه ناخواه تغییر می‌کند.

تجربه هم بازی بودن با بازیگران مطرح سینما (نیوشا ضیغمی، پارسا پیروزفر و کامبیز دیرباز) چه طور بود؟

نیوشا ضیغمی‌ نخستین تجربه بازیگری‌اش بود. هنگام بازی در مجموعه «در چشم باد» ۶ ماه هم اتاقی بودیم البته پارسا پیروزفر آن زمان تا حدی شهرت داشت. کامبیز دیرباز هم بیشتر تئاتر کار کرده بود. به هر حال چون زودتر از من پا به عرصه هنر گذاشته بودند، برای ارائه بهتر نقش بسیار به من کمک کردند. معتقدم اگر بازیگر مطرحی مقابلت قرار گیرد شانس آورده ای و خوشبختانه من این شانس را داشتم.

 در مجموعه تلویزیونی «کلاه پهلوی»، «مختارنامه» و «نردبام آسمان» هم بازی کرده اید. از بازی در این کارها بگویید.

هنگامی‌که در مجموعه «در چشم باد» بازی می‌کردم، برای مدتی پروژه تعطیل شد، در این مقطع بازی در مجموعه «مختارنامه» داوود میرباقری به من پیشنهاد شد. در مجموعه «مختارنامه» نقش «جاریه» خواهر مختار را بازی کردم. شخصیتی منفی و زنی که تشنه قدرت و جاه طلب بود. مشغول بازی در سریال «مختارنامه» بودم که تصویربرداری «در چشم باد» از سرگرفته شد. با هماهنگی و یک برنامه ریزی خوب هم زمان در هر دو مجموعه کار می‌کردم. پس از ۳ سال بازی در مجموعه «کلاه پهلوی» به من پیشنهاد شد.
در این مجموعه نیز نقش بسیار متفاوتی نسبت به دو مجموعه قبلی بازی کردم. در این مجموعه نقش زنی به نام خانم «سیم سن» که یک دیپلمات انگلیسی است را بازی می‌کنم.

بی تردید به سبب تسلط تان به زبان انگلیسی برای بازی در این نقش انتخاب شدید.

بله. «سیدضیاءالدین دری» کارگردان «کلاه پهلوی»، در انگلستان تحصیل کرده است. ایشان می‌خواستند من لهجه ۸۰ سال پیش انگلیسی را ادا کنم. من هم به دلیل گذراندن دوره‌های تئاتر در لندن، می‌توانستم تا حد قابل قبولی به این لهجه صحبت کنم.
 
 یکی از بزرگ ترین افتخارات شما این است که نوه بازیگر بزرگی چون «پروین سلیمانی» هستید.
مادربزرگم حکم استاد بازیگری را برایم داشت و حضورش سبب شد بتوانم روی پای خود بایستم. «پروین سلیمانی» مادربزرگ همه هنرمندان بود. امیدوارم بتوانم آموخته‌هایش را جبران کنم. بدین معنا اگر کسی بازی من را در سینما یا تلویزیون می‌بیند یک ثانیه از بازی ام، یادآور یک عمر از تجربیات او باشد.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: khorasannews.com
 
مطالب پیشنهادی:
گفت و گو با نیوشا ضیغمی؛ بازیگر «در چشم باد»
گزارش تصویری سریال «در چشم باد»
گفت وگو با سعید نیك پور؛ بازیگر مجموعه «در چشم باد»
تقابل عاشق‌ها و جاهل‌ها در قاب تصویر!
این بازیگران را می‌شناسید؟!!