3 سال در مختارنامه با عشق کار کردم
«مصطفی طاری» تحصیل کرده رشته تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران، از آن دست بازیگرانی است که در بیشتر نقشهای منفی، متفاوت بازی کرده است و این مسئله را در نوع انتخاب نقشهایش میتوان حس کرد، او در فیلمهایی نظیر «کرکسها میمیرند»، «از فریاد تا ترور»، «شب مکافات»، «آوار»، «پلاک»، «عیاران و طراران»، «جدال در تاسوکی»، «بی پناه»، «جنگلبان»، «بهار در پاییز»، «ارثیه»، «خواستگاری»، «از بلور خون» و «فرشته» نقش آفرینی کرده است. «طاری» این روزها با دو مجموعه «مختارنامه» و «قفسی برای پرواز» با دو نقش متفاوت میهمان شبکه اول سیماست. او که به تازگی بازی اش در فیلم «خاک و آتش» ساخته «مهدی صباغ زاده» به پایان رسیده است مشغول بازی در نمایش «خانم چه و مهتابی» به کارگردانی «هادی مرزبان» است که این تئاتر اول دی ماه به اجرای عمومیدر خواهد آمد.
«مصطفی طاری» در گفت و گو با خبرنگار ما از فعالیتهای اخیر خود و بازی در مجموعه «مختارنامه» گفت که دارای نکات خواندنی است.
در حال حاضر مشغول بازی در چه کاری هستید؟
به تازگی بازی ام در فیلم «خاک و آتش» ساخته «مهدی صباغ زاده» به پایان رسیده است. هم چنین به جمع بازیگران نمایش «خانم چه و مهتابی» به کارگردانی «هادی مرزبان» آخرین نوشته «اکبر رادی» ملحق شدم که قرار است اول دی ماه به روی صحنه رود.
از نقش «عمربن حریث» مجموعه «مختارنامه» بگویید و چطور شد بعد از مدتی کم کاری با این مجموعه پر بیننده به قاب شیشه ای بازگشتید؟
مدت 3 سال در مجموعه «مختارنامه» مشغول به کار بودم و گریمم تحت اختیار این مجموعه بود البته اگر گریم هم نداشتم بازی در کار دیگری را نمیپذیرفتم و طی این مدت تنها کار تئاتر انجام دادم. هنگامیکه دعوت به کار شدم فیلم نامه ای 800 صفحه ای پشت و رو و پر از جمله در اختیارم قرار دادند که به جز دوست عزیزم «داوود میرباقری» شخص دیگری نمیتوانست از پس نگارش این کار برآید. او طی این 7 سال، مدت 2 سال وقت خود را صرف فیلم نامه کرد و تراژدی مختار را بعد از فاجعه کربلا تبدیل به فیلم نامه و سپس آن را به هنر نمایش اضافه کرد. البته «میرباقری» این تبحر را داشت که آن را تبدیل به تصویر بکند و معتقدم تبدیل به تصویر کردن در هنر تصویر کار ساده ای نیست. هر فیلمیکه ساخته میشود مانور و جذابیت آن در زنجیره فیلم نامه باید اصولی، درست و صحیح باشد، یعنی باید پیوند مونتاژ شده باشد تا قصه و تصویر با کیفیتی ارائه شود که کار بسیار مشکلی است.
من نقش بن حریث را بازی کردم. این شخصیت در سال 260 هجری قمری قبل از ورود مختار رئیس شرطهها بود.
جالب این جاست که «داوود میرباقری» به من گفت همه اشرار کشته میشوند اما عاقبت بن حریث 180 درجه تغییر میکند یعنی وقتی از تمام کارهایی که انجام داده است برمیگردد از تاریخ ناپدید میشود اما نمیدانیم که او به کجا میرود یعنی به هیچ عنوان مشخص نیست.
برای نزدیک شدن به نقش و حال و هوای آن دوران چه نکاتی را در نظر گرفتید؟
بازیگر همیشه برای انتخاب لبه ای قرار میگیرد که اگر اشتباه کند جای بازگشت ندارد. در شروع کار بازیگر باید نقشهایی را که مال خودش است بازی کند و بعد از گذشت زمان و کسب تجربه نقشهایی را که از خودش دور است به صورت اکتسابی در تفکر و اندیشه خود کسب کند و رفته رفته با آن نقش خو بگیرد و 50 درصد خود نقش و 50 درصد نقش باشد. وقتی نقشی به من پیشنهاد میشود ابتدا میبینم که چه کسی کارگردانی کار را بر عهده دارد.
تمام نقشهایم را خود انتخاب میکنم و خوشحالم که نقشی به عنوان وظیفه نگرفته ام، نقش منفی و مثبت برایم فرقی ندارد ولی نقش منفی جلوه بیشتری دارد. من بیش از 30 سال است که در این حرفه کار میکنم ولی نقش منفی جلوه بیشتری دارد. وقتی بازی در کاری را میپذیرم گویی تازه وارد هستم و انگیزه و تلاشم این است که جلوی دوربین یک تحول و نوآوری دور از تکرار ارائه دهم. بازیگر نباید ماشین باشد و راحت هر کاری را اجرا کند.
شما برای شناختن چنین شخصیت منفی آیا به نوشته «داوودمیرباقری» بسنده کردید یا خود نیز تحقیقاتی در این باره انجام دادید؟
کارهایی وجود دارد که به تحقیق از لحاظ نوشتاری نیاز دارد که با مطالعه کتاب میتوان اطلاعاتی را به دست آورد اما برخی نقشها وجود دارد که تحقیق و تفحص آن به دارنده اثر برمیگردد. به طور مثال، تیپ شخصیت یک پزشک یا استاد دانشگاه در جامعه وجود دارد و بازیگر میتواند با آنها ارتباط برقرار کند و نقش را پیدا کند. اما برخی نقشها در تاریخ ما وجود دارد که بازیگر نمیتواند به آن برسد، بنابراین باید با افراد متبحر در این زمینه مشورت کند تا به نقش نزدیک شود. هنگامیکه میرباقری پیشنهاد بازی را به من داد 5 ماه بعد مقابل دوربین رفتم و طی این مدت درباره نقشم تحقیقهایی انجام دادم و با راهنمایی کارگردان نقش پر بار شد. تمام تلاش من این بود که این نقش منفی متفاوت با دیگر نقشهای منفی ام باشد. من بازیگر کم کاری هستم زیرا معتقدم مردم عام بهترین منتقد هستند و بازیگر مال مردم است و حرف اول را آنها میزنند. اگر قرار است همیشه جلوی تصویر باشم نقشی را کار میکنم که مال خودم باشد.
گریم سنگین و طراحی لباس چه قدر در اجرای نقش کمکتان کرد؟
هنگامیکه در کار ریاضت بکشی، نتیجه اش برای بازی شیرین و مسرت بخش است. ریشه تلاش هنرمند عشق است، یعنی اگر قرار باشد بازیگر فرمولی کار کند آن کار دلی نمیشود. نقش را باید دلی و با قلب، روح و تفکر ارائه داد. خیلیها معتقدند با طراحی چهره و لباس میتوانند متفاوت بازی کنند ولی من مخالف نظر آنها هستم تفاوت را باید در اندیشه، تفکر و ذهنیت آن نقش ایجاد کرد، یعنی نقش یک استاد یا یک جیب بر در تفکر و اندیشه متفاوت است؛ بازیگر باید تفکر جیب بر را در ذهنیت خود طراحی و ناخودآگاه آن را باور و مقابل دوربین همین حس خود را به بیننده منتقل کند. البته صددرصد طراحی لباس و گریم در اجرای نقش مؤثر است و تمام طراحیهایی که در لباس و گریم روی شخصیت انجام میشود به منظور پر بار شدن نقش است. وقتی بازیگر اندیشه نقش را پیدا کرد طراحی لباس و گریم مکمل آنهاست. هنگامیکه طراح چهره مانند بازیگر فیلم نامه را میخواند مانند او نقش را تحلیل و بر آن اساس چهره بازیگر را طراحی میکند. استادهایی در این حرفه هستند که داشتهها و تجربههای آنها برای نسل جوان آموزنده است.
یکی از ویژگیهای بازی در تلویزیون این است که بازیگر مدت زمان طولانی درگیر پروژه میشود؛ شما با این قضیه چه طور کنار آمدید؟
هر کاری شرایط خاص خود را دارد. یک کار آپارتمانی پر از دیالوگ است و جایگاه خاص خود را دارد و اثری مانند «مختارنامه» هم که از لحاظ ادبیات پخته است، جایگاه خاص دیگری دارد. از لحاظ گفتاری و بیانی باید بازیگر پخته باشد و شیوه روش کار با «میرباقری» را بشناسد. او شیوه کاری خاصی دارد و همکاری با او کار ساده ای نبود، اما من 3 سال در «مختارنامه» با عشق کار کردم.
داوود میرباقری، کارگردان توانا و نمونه ای است، فکر میکنید رمز ماندگاری و موفقیت این کارگردان مطرح کشور در چیست؟
او تنها با یک نگاه به بازیگر نسبت به او شناخت پیدا میکند و درباره نقش من هم میدانست که چه شیوه ای در ارائه نقشم به کار بگیرم. او با آرامش و اخلاق حرفه ای کار را پیش میبرد و بازیگر را به گونه هدایت میکرد تا با توانمندی که دارد تلاش کند به نقش برسد. بازی گردانی یکی از ویژگیهای مهم کارگردان است. کارگردان در برخورد با بازیگر باید راهی را انتخاب کند تا چگونه با این بازیگر برخورد کند تا به نقش برسد. «داوود میرباقری» کارگردان بسیار قدرتمند و توانایی است و میدانست با هر بازیگر چگونه برخورد و او را راهنمایی کند که به اعتقاد من خیلی ارزشمند است. «میرباقری» به بازیگر اعتماد به نفس، تمرکز و انگیزه میدهد تا او بتواند خود را باور کند و مقابل دوربین بازی مورد نظر را ارائه دهد.
«مصطفی طاری» تحصیل کرده رشته تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران، از آن دست بازیگرانی است که در بیشتر نقشهای منفی، متفاوت بازی کرده است و این مسئله را در نوع انتخاب نقشهایش میتوان حس کرد، او در فیلمهایی نظیر «کرکسها میمیرند»، «از فریاد تا ترور»، «شب مکافات»، «آوار»، «پلاک»، «عیاران و طراران»، «جدال در تاسوکی»، «بی پناه»، «جنگلبان»، «بهار در پاییز»، «ارثیه»، «خواستگاری»، «از بلور خون» و «فرشته» نقش آفرینی کرده است. «طاری» این روزها با دو مجموعه «مختارنامه» و «قفسی برای پرواز» با دو نقش متفاوت میهمان شبکه اول سیماست. او که به تازگی بازی اش در فیلم «خاک و آتش» ساخته «مهدی صباغ زاده» به پایان رسیده است مشغول بازی در نمایش «خانم چه و مهتابی» به کارگردانی «هادی مرزبان» است که این تئاتر اول دی ماه به اجرای عمومیدر خواهد آمد.
«مصطفی طاری» در گفت و گو با خبرنگار ما از فعالیتهای اخیر خود و بازی در مجموعه «مختارنامه» گفت که دارای نکات خواندنی است.
در حال حاضر مشغول بازی در چه کاری هستید؟
به تازگی بازی ام در فیلم «خاک و آتش» ساخته «مهدی صباغ زاده» به پایان رسیده است. هم چنین به جمع بازیگران نمایش «خانم چه و مهتابی» به کارگردانی «هادی مرزبان» آخرین نوشته «اکبر رادی» ملحق شدم که قرار است اول دی ماه به روی صحنه رود.
از نقش «عمربن حریث» مجموعه «مختارنامه» بگویید و چطور شد بعد از مدتی کم کاری با این مجموعه پر بیننده به قاب شیشه ای بازگشتید؟
مدت 3 سال در مجموعه «مختارنامه» مشغول به کار بودم و گریمم تحت اختیار این مجموعه بود البته اگر گریم هم نداشتم بازی در کار دیگری را نمیپذیرفتم و طی این مدت تنها کار تئاتر انجام دادم. هنگامیکه دعوت به کار شدم فیلم نامه ای 800 صفحه ای پشت و رو و پر از جمله در اختیارم قرار دادند که به جز دوست عزیزم «داوود میرباقری» شخص دیگری نمیتوانست از پس نگارش این کار برآید. او طی این 7 سال، مدت 2 سال وقت خود را صرف فیلم نامه کرد و تراژدی مختار را بعد از فاجعه کربلا تبدیل به فیلم نامه و سپس آن را به هنر نمایش اضافه کرد. البته «میرباقری» این تبحر را داشت که آن را تبدیل به تصویر بکند و معتقدم تبدیل به تصویر کردن در هنر تصویر کار ساده ای نیست. هر فیلمیکه ساخته میشود مانور و جذابیت آن در زنجیره فیلم نامه باید اصولی، درست و صحیح باشد، یعنی باید پیوند مونتاژ شده باشد تا قصه و تصویر با کیفیتی ارائه شود که کار بسیار مشکلی است.
من نقش بن حریث را بازی کردم. این شخصیت در سال 260 هجری قمری قبل از ورود مختار رئیس شرطهها بود.
جالب این جاست که «داوود میرباقری» به من گفت همه اشرار کشته میشوند اما عاقبت بن حریث 180 درجه تغییر میکند یعنی وقتی از تمام کارهایی که انجام داده است برمیگردد از تاریخ ناپدید میشود اما نمیدانیم که او به کجا میرود یعنی به هیچ عنوان مشخص نیست.
برای نزدیک شدن به نقش و حال و هوای آن دوران چه نکاتی را در نظر گرفتید؟
بازیگر همیشه برای انتخاب لبه ای قرار میگیرد که اگر اشتباه کند جای بازگشت ندارد. در شروع کار بازیگر باید نقشهایی را که مال خودش است بازی کند و بعد از گذشت زمان و کسب تجربه نقشهایی را که از خودش دور است به صورت اکتسابی در تفکر و اندیشه خود کسب کند و رفته رفته با آن نقش خو بگیرد و 50 درصد خود نقش و 50 درصد نقش باشد. وقتی نقشی به من پیشنهاد میشود ابتدا میبینم که چه کسی کارگردانی کار را بر عهده دارد.
تمام نقشهایم را خود انتخاب میکنم و خوشحالم که نقشی به عنوان وظیفه نگرفته ام، نقش منفی و مثبت برایم فرقی ندارد ولی نقش منفی جلوه بیشتری دارد. من بیش از 30 سال است که در این حرفه کار میکنم ولی نقش منفی جلوه بیشتری دارد. وقتی بازی در کاری را میپذیرم گویی تازه وارد هستم و انگیزه و تلاشم این است که جلوی دوربین یک تحول و نوآوری دور از تکرار ارائه دهم. بازیگر نباید ماشین باشد و راحت هر کاری را اجرا کند.
شما برای شناختن چنین شخصیت منفی آیا به نوشته «داوودمیرباقری» بسنده کردید یا خود نیز تحقیقاتی در این باره انجام دادید؟
کارهایی وجود دارد که به تحقیق از لحاظ نوشتاری نیاز دارد که با مطالعه کتاب میتوان اطلاعاتی را به دست آورد اما برخی نقشها وجود دارد که تحقیق و تفحص آن به دارنده اثر برمیگردد. به طور مثال، تیپ شخصیت یک پزشک یا استاد دانشگاه در جامعه وجود دارد و بازیگر میتواند با آنها ارتباط برقرار کند و نقش را پیدا کند. اما برخی نقشها در تاریخ ما وجود دارد که بازیگر نمیتواند به آن برسد، بنابراین باید با افراد متبحر در این زمینه مشورت کند تا به نقش نزدیک شود. هنگامیکه میرباقری پیشنهاد بازی را به من داد 5 ماه بعد مقابل دوربین رفتم و طی این مدت درباره نقشم تحقیقهایی انجام دادم و با راهنمایی کارگردان نقش پر بار شد. تمام تلاش من این بود که این نقش منفی متفاوت با دیگر نقشهای منفی ام باشد. من بازیگر کم کاری هستم زیرا معتقدم مردم عام بهترین منتقد هستند و بازیگر مال مردم است و حرف اول را آنها میزنند. اگر قرار است همیشه جلوی تصویر باشم نقشی را کار میکنم که مال خودم باشد.
گریم سنگین و طراحی لباس چه قدر در اجرای نقش کمکتان کرد؟
هنگامیکه در کار ریاضت بکشی، نتیجه اش برای بازی شیرین و مسرت بخش است. ریشه تلاش هنرمند عشق است، یعنی اگر قرار باشد بازیگر فرمولی کار کند آن کار دلی نمیشود. نقش را باید دلی و با قلب، روح و تفکر ارائه داد. خیلیها معتقدند با طراحی چهره و لباس میتوانند متفاوت بازی کنند ولی من مخالف نظر آنها هستم تفاوت را باید در اندیشه، تفکر و ذهنیت آن نقش ایجاد کرد، یعنی نقش یک استاد یا یک جیب بر در تفکر و اندیشه متفاوت است؛ بازیگر باید تفکر جیب بر را در ذهنیت خود طراحی و ناخودآگاه آن را باور و مقابل دوربین همین حس خود را به بیننده منتقل کند. البته صددرصد طراحی لباس و گریم در اجرای نقش مؤثر است و تمام طراحیهایی که در لباس و گریم روی شخصیت انجام میشود به منظور پر بار شدن نقش است. وقتی بازیگر اندیشه نقش را پیدا کرد طراحی لباس و گریم مکمل آنهاست. هنگامیکه طراح چهره مانند بازیگر فیلم نامه را میخواند مانند او نقش را تحلیل و بر آن اساس چهره بازیگر را طراحی میکند. استادهایی در این حرفه هستند که داشتهها و تجربههای آنها برای نسل جوان آموزنده است.
یکی از ویژگیهای بازی در تلویزیون این است که بازیگر مدت زمان طولانی درگیر پروژه میشود؛ شما با این قضیه چه طور کنار آمدید؟
هر کاری شرایط خاص خود را دارد. یک کار آپارتمانی پر از دیالوگ است و جایگاه خاص خود را دارد و اثری مانند «مختارنامه» هم که از لحاظ ادبیات پخته است، جایگاه خاص دیگری دارد. از لحاظ گفتاری و بیانی باید بازیگر پخته باشد و شیوه روش کار با «میرباقری» را بشناسد. او شیوه کاری خاصی دارد و همکاری با او کار ساده ای نبود، اما من 3 سال در «مختارنامه» با عشق کار کردم.
داوود میرباقری، کارگردان توانا و نمونه ای است، فکر میکنید رمز ماندگاری و موفقیت این کارگردان مطرح کشور در چیست؟
او تنها با یک نگاه به بازیگر نسبت به او شناخت پیدا میکند و درباره نقش من هم میدانست که چه شیوه ای در ارائه نقشم به کار بگیرم. او با آرامش و اخلاق حرفه ای کار را پیش میبرد و بازیگر را به گونه هدایت میکرد تا با توانمندی که دارد تلاش کند به نقش برسد. بازی گردانی یکی از ویژگیهای مهم کارگردان است. کارگردان در برخورد با بازیگر باید راهی را انتخاب کند تا چگونه با این بازیگر برخورد کند تا به نقش برسد. «داوود میرباقری» کارگردان بسیار قدرتمند و توانایی است و میدانست با هر بازیگر چگونه برخورد و او را راهنمایی کند که به اعتقاد من خیلی ارزشمند است. «میرباقری» به بازیگر اعتماد به نفس، تمرکز و انگیزه میدهد تا او بتواند خود را باور کند و مقابل دوربین بازی مورد نظر را ارائه دهد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: khorasannews.com / مریم ضیغمی
مطالب پیشنهادی:
گفتوگو با نسرین مقانلو بازیگر سریال مختارنامه
گفتوگو با امین زندگانی، بازیگر نقش مسلمبن عقیل در سریال مختارنامه
پاسخ به سئوالات بینندگان مختارنامه!
بهناز جعفری: در مختارنامه برای اولین بار گفتم نمیتوانم!
با ماه چهره خلیلی بازیگر سریال مختارنامه