از رابطه پر رمز و راز دختر و پسر آباجان تا ازدواج دوم پدر: نقد آباجان
در این مقاله به نقد و توضیح نکاتی پیرامون فیم آباجان پرداخته شده است.

"خانه مادری": نقد فیلم آباجان

اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت به سبب وقوع  انقلاب و جنگ، پتانسیل بالایی برای روایت های سینمایی داشته و دارد تا حدی که می توان ژانر دفاع مقدس را به عنوان تنها ژانر تثبیت شده سینمای ایران دانست. در این ژانر ابراهیم حاتمی کیا و رسول ملاقلی پور با ساخت فیلم های اثرگذار سعی کردند نگاه دیگرگونه ای به آن دوران داشته باشند اما از کارگردانان نسل جدید در چند سال اخیر کمتر کارگردانی سمت فیلمسازی در این ژانر رفته است. چرا که هم بازسازی معماری درونی و بیرونی ساختمانها دشوار و در مواردی غیر ممکن است و هم به لحاظ محتوایی با انواع و اقسام خطوط قرمز مواجه می شود اما هاتف علیمردانی با ساخت آباجان سعی کرده لایه ای دیگر از مناسبات زمان جنگ را به تصویر بکشد.

مهمترین برگ برنده علیمردانی پرهیز از کلیشه پردازی است. از شخصیت های منزه و مومن به شکل غلو آمیز، خبری نیست و بیشتر شخصیت ها رنگ و جلوه ای خاکستری دارند. از آباجان به عنوان قهرمان داستان گرفته تا داماد خانواده که یکی از بهترین شخصیت پردازی های روایت های مربوط به ژانر دفاع مقدس می تواند باشد.کاظم به مواد مخدر اعتیاد دارد اما اعتیاد را به باجناقش نسبت می دهد تا او و همسرش را از خانه پدری بیرون کند و سهم همسر خود را بیشتر و بهتر بالا بکشد.از این مهمتر فرزند به جنگ رفته خانواده را شهید جلوه داده و خودش را یار غار او و همرزمش تا نگاه ستایش آمیز آباجان شامل حالش شود. چنین شخصیت پردازی نشان می دهد که می توان ریسک کرد و از نگاه خیر مطلق و شر مطلق فاصله گرفت. در پایان فیلم ، موشک دقیقا در مدرسه می خورد تا داماد حیله گر به نوعی تقاص کارش را بدهد. 

لایه محتوایی دیگر داستان، ازدواج مجدد پدر خانواده است  که کاملا قابل انطباق بر ما به ازای بیرونی است و آباجان به نوعی قربانی این وضعیت شده. وضعیتی که محصولی مثل رابطه پر رمز و راز دختر و پسر جوان خانواده دارد. علاوه بر این هر کدام از شخصیت ها از لحاظ سیاسی جهان بینی متمایزی دارند تا به طور شماتیک خانواده آباجان با نمونه های واقعی هم خوانی داشته باشد ودر نگاهی سمبلیک خود آباجان نمادی از مام وطن باشد؛ جمع اضدادها 

فیلم آباجان

فیلم آباجان

به این ترتیب آباجان ، به جای یک مادر کلیشه ای فیلمهای ایرانی،  به شخصیتی چند وجهی بدل می شود و بازی فوق العاده فاطمه معتمد آریا هم طراحی جزیی نگر این شخصیت را کامل می کند. معتمدآریا با هوش و ذکاوتی استادانه از لهجه و زبان آذری در خدمت نوسانات حسی شخصیت آباجان بهره گرفته،  طوری که هم خنده هایش قابل باور است و هم ناله های ممتدش و از همه بهتر رقص سماع گونه او پس از آگاهی از زنده بودن فرزندش با دیدن تصویرش در تلویزیون. در استفاده از زبان بدن هم هوش معتمدآریا و کارگردان قابل ستایش است. از طرز نشستن و گرفتن چادر گرفته تا طرز راه رفتن که به خوبی شخصیتی بزرگ تر از خودش را ملموس جلوه می دهد. طراحی صحنه و لباس مهندسی شده،فیلمبرداری با ترکیب منسجم تصویر پردازی رئالیستی و ناتورالیستی و بازی به اندازه و جذاب بازیگران -غیر از معتمد آریا حمیدرضا آذرنگ و شبنم مقدمی نیز به خوبی بازی کرده اند-  مهمترین نقاط قوت ساختار آباجان هستند که تماشای آن را به عنوان فیلمی روشنگرانه از یک وضعیت ملتهب قابل توصیه می کند. فضاسازی ملموس خانه داستان زمان مهم و قابل ستایش جلوه می کند که در یابیم در چند سال اخیر در فیلمها و سریال های ایرانی در بازسازی مقطع زمانی مورد نظر  تا چه حد سوتی و گاف داده اند اما در آباجان با دقتی مثال زدنی حتی به هم نوایی باند صوتی فیلم با زمان و مکان موقعیت ها فکر شده است.  
آباجان در  کارنامه علیمردانی در نقطه فراز قرار می گیرد. فیلمی بی ادعا  و شریف  که نشان می دهد کارگردانش سعی در تجربه گرایی دارد. آن هم در بخش خصوصی و مستقل که از بودجه های چند ده میلیاردی دولتی خبری نیست و در واقع علیمردانی از فروش فیلم های قبلی اش هزینه تولید آباجان را تامین می کند. او  با وجود موفقیت در ساخت فیلمهای تجاری با ساخت چنین فیلمهایی وجه هنری و روشنگرانه سینما را علاوه بر وجه صنعتی در نظر می گیرد و فیلم دلی خودش را ساخته تا به نوعی تجربیات زیست شده اش را با زبان سینما منتقل کند.

نوشته: محسن جعفری راد

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر
seemorgh.com/culture
منبع: cinematicket.org