بازیگری که خاک صحنه را به توبره کشید!
1. چند سال پیش بود که نامش بین مخاطبان حرفهای تئاتر دهان به دهان چرخید. یک جوان کم سن و سال که نه حالا قد و قوارهی خاصی داشت و نه زیبا و دلربا بود، از این نظر خیلی هم معمولی بود، اما بازیگر بود، بازیگری که به اصطلاح خاک صحنه را به توبره میکشید. تعریفش زیاد شنیده میشد و حتی اسمش تو دفاتر سینمایی و پروژههای تلویزیونی هم مطرح میشد، اما شاید به خاطر نداشتن همان المانهایی که مدنظر سینماییهاست کسی جدیاش نمیگرفت؛ البته کافی بود پای یکی از تئاترهایش مینشستی تا میدیدی که چه اعجوبهای است؛ عجوبهای که داشت آرام آرام از همان صحنههای تئاتر خودش را به همه تحمیل میکرد.
2. در تئاتر برای خودش اسم و رسمی در کرد، خیلی هم درست و صحیح مسیر این اسم و رسم در کردن را طی کرد. به واسطهی همین درخشش از طرف کارگردانهای معتبر تئاتر دعوت به کار شد و از همین فرصتها نهایت استفاده را برد و نقشهایش را آنچنان درست و قوی بازی کرد که نگاه تماشاگر را در سالن تئاتر به سمت خود میکشید، شاید خیلیها که او را نمیشناختند وقتی بازی حیرتانگیزش را روی سن میدیدند، بروشوری – در همهی تئاترها هنگام ورود به سالن یک بروشور در اختیار تماشاگر قرار میگیرد که در آن اطلاعات آن نمایش همراه با نام بازیگران و نقشهایشان آمده – را که در دست داشتند، در تاریکی سالن به زحمت و با نور موبایل چک میکردند تا ببینند نام بازیگری که اینچنین حیرتزدهشان کرده چیست. آنها به یک اسم میرسیدند، نوید محمدزاده.
3. خیلی از کارگردانان سینما از تئاتربینهای حرفهای هستند، دلیل اصلی تئاتر دیدنشان هم کشف بازیگر از بین جوانهایی است که اسمشان فراتر از قاب تئاتر نرفته است. معمولا این کارگردانها در فیلمهای که در جریان اصلی و به اصطلاح بدنهی سینما تولید میشود، نمیتوانند این قبیل بازیگران را به تهیهکنندهها تحمیل کنند، بازیگرانی که مسیر تئاتر به سینما را با میانبر تلویزیون طی میکنند، حالا شاید در مسیر تلویزیون نابود بشوند و به فنا بروند، شاید هم شانس بیاورند و دیده شوند و بتوانند خودشان را به تهیهکنندهها و کارگردانهای سینما تحمیل کنند؛ مسیری که بازیگرانی مثل امیر جعفری، محسن تنابنده، احمد مهرانفر، پانتهآ بهرام و.... پیمودند و از تئاتر به تلویزیون رفتند و بعد از درخشش در آنجا به سینما آمدند اما این اتفاق در خصوص نوید محمدزاده نیفتاد و او بدون غلتیدن در وادی تلویزیون به عنوان یک استعداد به سینما معرفی شد. شانس او اینجا بود که مورد انتخاب رضا درمیشان قرار گرفت؛ کارگردانی که داشت در سینمای به اصطلاح مستقل فعالیت میکرد؛ سینمایی که دو دوتا چهارتای سینمای حرفهای را ندارد و حیاتش به حضور بازیگر استار گره نخورده است. درمیشان، او را از دل همان تئاترهای که در آن میدرخشید برای «عصبانی نیستم» انتخاب کرد.
4. اولین برخورد مخاطب حرفهای سینما با نوید محمدزاده، در همین «عصبانی نیستم» اتفاق افتاد، یک جوان عاصی و عاشق، که دائم درحال فرو نشاندن طغیانش بود، او آنچنان در این فیلم درخشید که هیئت داوران از بین همهی ستارههای ریز و درشتی که در جشنوارهی سی و دوم بودند، نام او را به عنوان بازیگر منتخبشان معرفی کردند، اما اتفاقات حاشیهای مانع از این شد تا محمدزاده به سیمرغی که استحقاقش را داشت، برسد و این جایزه به اجبار به نفر دوم منتخب هیئت داوران تعلق گرفت.
5. نوید در عصبانی نیستم درخشید و جایزه را هم مال خودش كرد، اما حواشی جشنوارهی سال 92 و انصراف دقیقهی نودی و اجباری «عصبانی نیستم» از بخش مسابقه، او را از جایزهاش دور كرد و جشنواره یك سیمرغ به او بدهكار شد تا دو سال بعدتر كه با سه فیلم «ابد و یك روز»، «لانتوری» و «خشم و هیاهو» همه را مجاب كرد تا سیمرغ را به او بدهند. نوید از آن روز به بعد در حال دروكردن همهی جوایز است و در این مسیر به هیچ بنیبشری هم رحم نمیکند. او میدرخشد و جایزه میگیرد و حالا هم مسیرش را به سمت جایزههای بینالمللی كج كرده تا درخشش را جهانی كند.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: telegra.ph