حمله تند روزنامه جوان به فیلم عصبانی نیستم
سیمرغ_ روزنامه جوان در مطلبی, نقد تندی از فیلم عصبانی نیستم داشته است, البته این اولین بار نیست که روزنامه جوان به نقدهای تند درباره ی یک فیلم یا برخی از هنرمندان می پردازد. اما نکته ی عجیبی که در این نقد وجود دارد دلایل روزنامه جوان برای قانع کننده نبودن ارتباط بین نوید و ستاره است. اینکه جوانی تا آن حد عاشق باشد که غیرت تندی روی عشقش داشته باشد را نشانه ابتذال میداند و از طرفی نسبت به پذیرفته شدن عشق نوید از سوی ستاره با وجود بی پولی نوید واکنش منفی نشان میدهد. آیا دوست داشتن های پوشالی که هیچ کدام از دو طرف رابطه عشقی پای بند به عشق نباشند و به آنی حاضر باشند از عشق شان دست بکشند, مورد تایید روزنامه جوان است؟
اگر دختری حاضر باشد به خاطر عشقش چشمش را روی مسائل مالی ببندد, شایسته نکوهش است؟
و یا اگر دانشجویی عقاید سیاسی خاص داشت, در نتیجه هیچ دختری نباید دلباخته ی او گردد و او را دوست داشته باشد, و حاضر نباشد که به خاطر وی سختی بکشد؟
یا اساسا دو انسان با دو قومیت متفاوت و یا سطح مالی نا همگن نباید یکدیگر را دوست داشته باشند؟
آیا عشق این مسائل را می شناسد؟
در نقد روزنامه جوان از فیلم «عصبانی نیستم» آمده است:
«عصبانی نیستم» روایت یك دانشجوی به اصطلاح ستارهدار با نام «نوید»(با بازی نوید محمدزاده) است كه با قهر دانشگاه و جامعه مواجه میشود. او از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده، اما به خاطر فعالیتهای سیاسی خود از دانشگاه اخراج میشود. به یكی از همكلاسیهای خود علاقهمند میشود و تصمیم به ازدواج با هم دارند، اما چون یك دانشجوی ستارهدار و اخراجی است، هیچجا به او كار نمیدهند. «عصبانی نیستم» برخلاف اسمش فیلمی با تدوین عصبی و تصاویر مغشوش است كه در آن آدمها، به اجبار فیلمساز - و نه منطق درام- از ابتدا تا انتهای فیلم به جان هم میافتند و قصد كشتن یكدیگر را دارند. تنها در یك فیلمفارسی مبتذل و زیر صفر است كه میبینیم جوان عصبی به رقیب عشقی خودش حمله میكند، او را از ماشین بیرون میاندازد و به باد كتك میگیرد، بیآنكه حتی یك نفر جلوی این كتككاری را بگیرد یا حتی بایستد برای تماشا! رابطه نوید و ستاره قانع كننده نیست.
چرا نوید برای رسیدن به ستاره این همه اضطراب دارد و چرا ستاره برای رسیدن به نوید، بیپولی و اوباشمنشی او را به جان میخرد؟ در فیلم تنها همین را میبینیم كه نوید سر كلاس دانشگاه در حال خواندن یك بیانیه سیاسی است و ستاره به او اعتراض میكند كه چرا پشت آدمهای بزرگ، خودش را مخفی میكند و حرف خودش را صراحتاً نمیزند. بعد از این صحنه، نوید و ستاره را میبینیم كه عاشق هم شدهاند! فیلم از پاسخ به اینكه نوید و ستاره به رغم اختلاف طبقاتی و فرهنگی و جغرافیایی و قومی چرا این همه به هم دلباخته شدهاند، ناتوان است. نوید بیش از آنكه شمایل قهرمانی را كه به جنگ مشكلات میرود،داشته باشد، ضدقهرمانی است پرخاشگر و جامعهستیز با حركاتی هیستریك و بیمارگونه. بازنمایی دردهای اجتماعی فیلم در حد گزارشهای نازل تلویزیونی است.
همهچیز در حد بیانیه مطرح میشود. نوع حمله فیلم به احمدینژاد سطحی است. نشان دادن تصاویر مربوط به كلیهفروشی و گذاشتن نریشن صحبتهای رئیسجمهور سابق درباره نبود مشكل اقتصادی، پیش پا افتادهترین راه برای زدن یك شخصیت سیاسی است، چون بیمحل و بدون مناسبت به فیلم تحمیل شده است. مثل تصاویر «سبز» فیلم كه كشیدن چك بیمحل برای جشنوارههای غربی است. اما از همه بدتر، نگاه توهینآمیز و وقیح این فیلم به مردم و جامعه امروز ایران است. «عصبانی نیستم» نماد و نمود تمامعیار یك فیلم ضدمردمی و ضدقومیتی است. فقط كافی است در مورد شخصیتپردازی كردها در این فیلم تأمل كنیم. در فیلم تنها دو كاراكتر كرد وجود دارد؛ یكی دلال و مفسد اقتصادی و دیگری - نوید- یك روانپریش كف كرده و متنفر از آدمها - مثل خود فیلم- است.
تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ/به نقل از روزنامه جوان