بازی یک روح سرگردان با مقوله های عشق و شخصیت در همه روزها
هدف و پیام نهایی و اصلی  همه روزها این است که برای یافتن عشق و ارادت در زندگی نباید فقط به ظاهر بیرونی افراد و به رونمای کارها توجه داشت و لازمه کار ورود به روح انسان ها و کنکاش در افکار و وجود آنان است.

معرفی فیلم "همه روزها"

هر موقع بحث تشکیل زوج های سینمایی مبتکرانه و تازه پیش می آید، هالیوود در این زمینه قوی و وسیع عمل می کند و حتی پای ابرقهرمانان خیالی کمیک بوک ها، پری های دریای و کینگ کنگ ها را هم به ماجراها باز می کند اما در جدیدترین فیلم از ژانر همیشه پرطرفدار کمدی-رمانس که «هر روز» (یا «همه روزها») نام دارد، زوج حاصله یک مورد کم سابقه و چیزی کاملاً اورجینال و تازه است.

قهرمان زن قصه که ریانون نامیده می شود و انجوری رایس نقش او را بازی می کند یک تین ایجر عادی است که در حومه بالتیمور زندگی و بتدریج رشد می کند ولی فردی که این دختر به او علاقه پیدا می کند، نه یک انسان و نه حتی گودزیلا و سایر هیولاها بلکه یک روح با نام عجیب «A» است و آن هم نه یک روح معمولی و با فعالیت های رایج. این شبح هر روز وارد جان و پیکر یک جوان مقیم آن منطقه می شود و تا حلول نیمه شب همان جا می ماند و تنها زمانی از جسم طرف مقابل خارج می شود، با این دلگرمی است که وارد پیکر جوان دیگری شود. این روح، مهربان و فکور و تیزهوش و طنزپرداز است و بر این اساس می تواند وجود هر فردی را تسخیر کند.

با این توضیحات لابد به این نتیجه می رسید که در تضاد با عبارات بیان شده در ابتدای مطلب «هر روز» یک فیلم تازه و یک ایده خلاقانه نیست بلکه از فیلم های مشابه دیگری خط فکری گرفته و شبیه به آنها البته با انجام واریاسون ها و تنوع هایی در این خصوص است. اینکه این روح هر روز صبح در قالب و پیکر فرد متفاوت و تازه ای از خواب برمی خیزد و از خود می پرسد امروز کیست و چه نام دارد و آن را با شرایط روز قبلش قیاس می کند، نوعی بازنگری و واریاسون در ایده اصلی ایجادکننده فیلم «Groundhog Day» است که 25 سال پیش عرضه شد و از معروف ترین آثار سینمایی پیرامون تکرار تاریخ در میان آدم ها و در قالب کاراکترهایی است که اگر هر روز را به دفعات تکرار کنید، این شانس را دارید که کارهای غلط صورت گرفته در مرتبه های قبلی جاری شدن آن روز را تصحیح و ترمیم کنید.

    عبور و گذار یک کاراکتر و پرسوناژ هنری از یک اکتور به اکتوری دیگر هم که در این فیلم برقرار است، شبیه به پروسه ای است که در فانتزی پرطعنه «پالین درومس» ساخته سال 2005 تاد سولوندرز مشاهده شده است. بواقع شکل و روالی که فیلم «هر روز» به بازی با مقوله هایی مثل عشق و شخصیت و تعالی روحی می پردازد، شبیه به داستان های گنگ و سرشار از ابهام و سرگشتگی چارلی کافمن است و انگار آن را از درون داستان های مرموز این هنرمند بیرون کشیده و روی هویت های گمشده که کلید اصلی اغلب فیلم های کافمن چه در مقام سناریست و چه به عنوان کارگردان بوده است، مانور کرده اند.
   


گونه ای از آشتی و تعامل

    به تصمیم مایکل ساکسی که کارگردان «هر روز» است، این فیلم حس و حالی همه گیر دارد و با مدیوم شات های متعددش دائماً برای نسل های نوجوان و جوان پیام می فرستد. در چنین فضایی، روح مورد بحث یا همان «A» قدم های بلندی برای جلوگیری از خودکشی یک جوان مایوس برمی دارد و به علاوه کمک می کند تا مادر و پدر ریانون (با بازی ماریا بلو و مایکل کرم) که روابط تیره ای داشته اند، به گونه ای از آشتی و تعامل برسند.

    «A» از همه این فرصت ها و آدم ها حداکثر بهره را می گیرد تا همان طور که در اوایل مطلب آمد وارد روح و جان آدم های مختلف بشود و از این طریق با یک تیر دو نشان را می زند، او هم توجه فراوانی را به خود موجب می شود و نیاز خود را به دیده شدن هر چه بیشتر تامین می کند و هم به آدم های مختلف تبدیل می گردد و تجربیات متعدد و متفاوتی را به پیشینه غنی خود اضافه می کند و در همه حال او در جلد و قالب آدم هایی فرو می رود که همگی براساس قصه فیلم کاراکتر اصلی فیلم یعنی ریانون را زیر نظر دارند و مایل به همراهی وی هستند.


 سناریوی پرانعطاف

    با ابزار و خط داستانی فوق «هر روز» در مسیری دوستانه به حرکت در می آید و براساس مانورهای «A» هر لحظه به شکلی درمی آید و این را باید محصول سناریوی پرانعطافی دانست که ساکسی و جسی اندروز سناریست این فیلم فراهم آورده اند و این اندروز همانی است که چند سال پیش هم رمان جالب و ابتکاری «من اد و دختر در حال مرگ» را نوشت و هم سناریویی را که یک فیلم سینمایی از روی آن داستان ساخته شد، پدید آورد.
    این ها سبب شده با کار احساس برانگیز و فانتزی و در عین حال دراماتیکی مواجه باشیم که از تکرار کارهای کلیشه ای در این گونه فیلم ها پرهیز می کند و قصد ندارد که مسائلی آشنا مثل مبتلا شدن کاراکترهای اصلی به بیماری های لاعلاج یا تصادف های مرگبار را مبنا قرار دهد و آدم ها را از این طریق به همسویی سوزناک با قصه خود وادارد و با درآوردن اشک بینندگان برای خود کاسبی کند.

هدف و پیام نهایی فیلم همه روزها

هدف و پیام نهایی و اصلی «هر روز» این است که برای یافتن عشق و ارادت در زندگی نباید فقط به ظاهر بیرونی افراد و به رونمای کارها توجه داشت و لازمه کار ورود به روح انسان ها و کنکاش در افکار و وجود آنان است. در همین ارتباط سازندگان این فیلم ابتدا درون یکی از دوستان ریانون به نام جاستین (جاستیس اسمیت) را جست وجو می کنند و او آدمی دو رگه و دارای لبخندی زیبا است و آن چه شبح قصه ما به او می افزاید، مقبولیت بیشتر و رفتاری پسندیده تر است.


قضیه از اسپشیال افکت ها فراتر می رود

شاید اسپشیال افکت های پیشرفته و امور فنی دقیق و مدرن در شکل گیری تصاویر این قسمت ها سهم عمده ای داشته باشند اما این غنای قصه و به پرواز درآمدن ایده شیرین دوستی انسان ها با یکدیگر و همزیستی آنها با اشباح گذشته و امروز است که «هر روز» را به فیلم متفاوتی تبدیل می کند که در سه ماه اخیر در امریکا و اروپا بر اکران بوده و با اینکه فروش زیادی نداشته اما با قشری که داستان های احساسی و ارتباط انسان ها و اشباح را می پسندند و باور دارند که جهان مادی کنونی سرشار از روح هایی است که به انسان ها درس زندگی بهتر را می آموزند (و با آنها در مسیرهای سخت همسو می شوند) ارتباط مناسب و موفقی را برقرار کرده و به تبع آن فلسفه ساخت خود را منطقی جلوه داده است.

    این پروازها و ورودهای پایان ناپذیر «A» به کالبد انسان های مختلف و اطرافیان متعدد ریانون است که ما را قادر می سازد هر چه بیشتر و بهتر روی این کاراکتر متمرکز شویم و ببینیم او چگونه به جهان می نگرد، بواقع پایه کشف زندگی و لذت ها و نامرادی های آن، مانور روی کاراکتری است که هنوز به نقطه کمال در زندگی اش نرسیده و در عنفوان جوانی برای پذیرش هر فرآیندی مهیا است.
   


 مشخصات فیلم هر روز

    عنوان: «هر روز»
    محصول: شرکت های اوریون، فیلم ویو و MGM
    تهیه کنندگان: آنتونی برگمن، پیتر کرون، کریستین گرس و پل تری بیتس
    سناریست: جسی اندروز / کارگردان: مایکل ساکسی
    مدیر فیلمبرداری: روگی یر استوفرز / تدوینگر: کاترین هیماف
    موسیقی متن: الیوت ویلر
    طول مدت: 95 دقیقه


بازیگران فیلم هر روز:

آنجوری رایس، جنی راس، جاستیس اسمیت، لوکاس جید زومان، روری مک دانلد، کیتی داگلاس، جاکوب باتالون، ایان الکساندر، کالین فورد، جیک سیم، نیکول لاو و کاره نا اوانز

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: روزنامه ایران