واقعیت تلخی که الهام بخش ساخت شاهکار استیون اسپیلبرگ شد
پس از گذشت سال ها از ساخت نجات سرباز رایان، شاهکار استیون اسپیلبرگ، داستانی واقعی که الهام بخش ساخت این فیلم تحسین برانگیز شده نظرها را به خود جلب کرده است. 

ماجرایی که الهام بخش فیلم نجات سرباز رایان شد 

فیلم  خیره کننده نجات سرباز رایان نامزد دریافت ۱۱ جایزه اسکار شده و به خاطر تصویرسازی واقعی نبردهای جنگ جهانی دوم به شدت مورد تحسین و تمجید قرار گرفت. اگر چه تماشای این فیلم به تنهایی شما را تحت تاثیر قرار خواهد اما باید بدانید که داستان دردناکی پشت این فیلم قرار دارد و آن هم این که فیلم «نجات سرباز رایان» بر اساس داستان غم انگیز چند برادر سرباز ساخته شده است. داستان واقعی الهام بخش فیلم «نجات سرباز رایان» از این قرار است که ۴ برادر اهل توناواندا، نیویورک به نام های فریتز، باب، پرستون و ادوارد نایلند در دوران جنگ جهانی دوم به خدمت فراخوانده شده و هر کدام به واحدهای مجزایی فرستاده شدند. در حالی که فریتز و باب به ترتیب در واحدهای ۵۰۱ و ۵۰۵ نیروهای چترباز پیاده نظام به کار گرفته شدند، پرستون در واحد ۳۲ پیاده نظام و ادوارد نیز در نیروی هوایی مشغول به کار شد. در روز ۱۶ می ۱۹۴۴، کمتر از یک ماه مانده به عملیات آزادسازی نورماندی در عملیات موسوم به «دی دَی» (D-Day) ادوارد نایلند به دست نیروهای ژاپنی افتاد. وی طی یک عملیات چتربازی در جنگل های برمه در خارج از منطقه تعیین شده فرود آمد و به چنگ دشمن افتاد. اگر چه وی برای مدتی موفق شد از دست نیروهای ژاپنی فرار کند اما در نهایت اسیر شده و به کمپ اسرای جنگی در برمه برده شد. بعد از این که وی از هواپیمای بی-۵۲ مخصوص چتربازان بیرون پرید، دیگر اعضای گروه دیگر خبری از او نشنیده و به این نتیجه رسیدند که ادوارد نایلند در حین عملیات کشته شده است.
در روز شروع عملیات «دی دَی»، باب نایلند در ساحل نورماندی و در هنگام پیشروی به سمت ساحل کشته شد. او مانند یک قهرمان کشته شد زیرا همراه با ۲ نفر از همرزمانش در مقابل نیروهای در حال پیشروی آلمانی مقاومت کرده تا بقیه دوستانش بتوانند عقب نشینی کنند. فداکاری او و دوستانش باعث شد که پیشروی نیروهای آلمانی کند شده و در نهایت باب در حالی که با مسلسل خود به سمت دشمن تیراندازی می کرد مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شد. 

فیلم نجات سرباز رایان

فیلم نجات سرباز رایان

روز بعد هنگام حمله به ساحل اوماها بود که پرستون نیز کشته شد. او موفق شد از درگیری های ساحلی جان سالم بدر برده و وارد خاک اصلی منطقه شود اما هنگام تلاش برای تصرف جایگاه توپ سنگین Crisbecq که یکی از ناوشکن های آمریکایی را غرق کرده بود به شدت زخمی شد و در نهایت جان سپرد. خبر مرگ باب و پرستون و مفقود الاثر شدن (و ظاهراً مرگ قطعی او) به سرعت در میان نیروها و مراکز فرماندهی ارتش ایالتات متحده پیچیده و تمهیداتی برای اطلاع دادن این خبر ناخوشایند به خانواده نایلند اتخاذ گردید. خانم نایلند، مادر برادران نایلند، خبر مرگ ۳ فرزندش را در ۳ نوبت مجزا در همان روز شنید. تنها چیزی که برای این مادر پیر و درمانده امیدبخش بود، داستان هایی بود که فریتز می توانست از میدان نبرد با خود بیاورد.

فریتز در نامه ای که به مادر خود نوشته بود و محتویات آن نشان می داد که ظاهراً از مرگ برادران خود بی اطلاع است چنین نوشت:
 داستان های پدربزرگ از جنگ اسپانیا و آمریکا وقتی که من به خانه برسم دیگر فراموش خواهند شد.

وقتی که وزارت جنگ ایالات متحده از کشته شدن ۳ برادر از ۴ برادر خانواده نایلند مطلع شد، تصمیم گرفته شد که برادر چهارم در اسرع وقت بدون این که آسیبی ببیند به خانه بازگردانده شود، درست همان چیزی که در فیلم «نجات سرباز رایان» به نمایش در می آید. بدین ترتیب، فرانسیس سامپسون، فرمانده یگان ۵۰۱ مامور شد تا او را پیدا کرده و از بازگشت او به خانه اطمینان حاصل نماید. فریتز ابتدا با کشتی به انگلستان و سپس به نیویورک بازگردانده شد و در روزهای باقیمانده جنگ جهانی دوم به عنوان پلیس نظامی خدمت کرد. به محض بازگشت فریتز به خانه، او و خانواده اش به سوگواری برادران از دست رفته خود پرداختند اما خیلی زود خبری خوش در آن اوضاع اسف بار به آن ها رسید. در ماه می ۱۹۴۵، به خانواده نایلند خبر رسید که ادوارد، که مرده انگاشته شده بود، بعد از آزادسازی یک کمپ اسرای جنگی در برمه زنده پیدا شده است. اکنون دیگر برادر نایلند در راه خانه بود. اگر چه بعد از پایان جنگ تنها نیمی از برادران نایلند باقی مانده بودند اما این دو در ادامه عمر خود برای همیشه در شهر خود کنار هم ماندند. داستان برادران نایلند تنها داستانی نبود که بسیاری به اشتباه فکر می کردند الهام بخش ساخت فیلم «نجات سرباز رایان» شده است. یکی دیگر از داستان هایی که بر شهرت و جذابیت این فیلم می افزود داستان غم انگیز چند برادر دیگر بود که در جنگ جهانی دوم خدمت کردند. برادران سالیوان اهل آیووا، درست مانند برادران نایلند، خانواده ای سرباز پرور بودند. جورج، جو، مت و اَل سالیوان همه در یک روز و در اوایل سال ۱۹۵۳ به نیروی دریایی ایالات متحده پیوستند. وقتی که این ۴ برادر برای رفتن به جبهه نام نویسی کردند یک خواسته داشتند و آن هم این بود که تنها در صورتی این کار را خواهند کرد که همه با هم خدمت کنند و حتی در میدان نبرد هم در کنار هم باشند. علیرغم وجود قانون نانوشته در نیروی دریایی مبنی بر جداسازی برادران از هم، به برادران سالیوان اجازه داده شد که در کنار هم بمانند. اما در صبحگاه ۱۳ نوامبر ۱۹۴۲، و در طی نبرد گواداکانال، کشتی موج شکنی که برادران سالیوان در آن حضور داشتند مورد اصابت یک اژدر زیردریایی های ژاپنی قرار گرفت. کشتی بلافاصله منفجر شده و خیلی زود به اعماق دریا رفت.

برادران سالیوان

برادران سالیوان

با مرگ برادران سالیوان، دستور داده شد که برادران سرباز از هم جدا شوند و در محل های متفاوت و دوری به کار گرفته شوند حتی اگر خود خواست دیگری داشته باشند. بدین ترتیب بود که جداسازی برادران نایلند شکل قانونی و اجباری به خود گرفت و داستان باورنکردنی آن ها که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد به وقوع پیوست. اگر چه فیلم حماسی «نجات سرباز رایان» از سرگذشت واقعی برادران نایلند، و البته ۴ برادری که در طول جنگ های داخلی ایالات متحده کشته شده بودند، الهام گرفته شده بود، باید اذعان کرد که رابرت رودات به عنوان نویسنده فیلمنامه و استیون اسپیلبرگ به عنوان کارگردان، چیزهایی را به این داستان اضافه کردند که واقعیت خارجی نداشت. اولین مورد این که در مورد برادران نایلند، در انتها مشخص شد که ادوارد نیز زنده بوده و به خانه بازگردانده شد. در فیلم، سرباز رایان معروف تمامی ۳ برادرش را به طور قطعی از دست داده است. بزرگ ترین تفاوت بین داستان واقعی برادران نایلند و فیلم «نجات سرباز رایان» این است که در فیلم یک عملیات جستجو و نجات دراماتیک و مرگبار توسط گروهی از سربازان آمریکایی برای نجات سرباز رایان شکل می گیرد. در مورد فریتز نایلند هیچ گونه گروهی برای جستجو و نجات تشکیل نشده و تنها یک کشیش سرباز مامور یافتن او شد. البته قابل درک است که یک عملیات نجات بسیار ساده و بدون مایه های تراژدی نمی توانست به یک فیلم بلاک باستر تبدیل شود؛ از این روی قابل درک است که استیون اسپیلبرگ و تیم سازنده «نجات سرباز رایان» بخش هایی از داستان را دراماتیزه کرده باشند. این خلاقیت و دراماتیزه کردن بسیار موفق بوده و استقبال ها و تحسین و تمجیدهایی که متوجه فیلم شد با موفقیت تجاری و تبدیل شدن «نجارت سرباز رایان» به یکی از بزرگ ترین، بهترین و تاثیرگذارترین فیلم های جنگی تاریخ سینما همراه بود.


گردآوری: گروه فرهنگ وهنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: moviemag.ir