فرزاد حسنی: زیاد اهل مصاحبه کردن نیستم
من  کمتر مصاحبه می کنم؛ یا باید کاری بکنم که جواب بدهم یا روی آنتن بروم؛ وقتی کاری نکردم؛ راجع به چی حرف بزنم؟ یا اجرا می‌کنم یا بازی می‌‌کنم یا شعر می‌گویم؛ دیگر از این سه تا که خارج نیست.

فرزاد حسنی که اصولا کمتر تن به مصاحبه می دهد، در گفتگویی  که در بالاترین نقطه برج میلاد تهران اتفاق افتاد، حرف های جالبی به زبان آورد که قسمت اول آن را اینجا می خوانید:

فرزاد به نظرت برج میلاد چند تا پله دارد؟

نمی‌دانم. عدد هنگفتی گفته بودند. 1868 تا. خیلی زیاده... از پله‌ها برویم حداقل پله‌های ترقی رو اینجا طی کنیم! (خنده)

ارتباطت با آسمان تهران چطوره؟

معمولا که معلوم نیست! از آنجایی که من هستم همه جا معلومه! کنارم خیلی‌ها هستند دلم پیش تو آرومه...

از بالا هم تهران را دوست داری؟

من از بالا، پایین، وسط، معلق، در حال سقوط... تهران را دوست دارم، همه جوره. حالا یک همچین صحنه ای رو (البته نه به این خوشگلی)، موقعی که طیاره می‌نشیند یا پا می‌شود آدم نگاه می‌کند؛ وسط شهر ارتفاع دارد تغییر می‌کند و اندازه‌های متفاوت دیده می‌شود. تا حالا یک همچین نمایی را آنقدر بلند و بالا و ثابت ندیده بودم ولی از ارتفاع هم نمی‌ترسم و سرم هم گیج نمی‌رود.

به فاصله چند دقیقه از آن هیاهو آمدیم یک جای آرام!

ولی می‌بینی آنقدر هم آرام نیست... هنوز صدای ماشین این بالا می‌آید. باید به درِ گوش‌هایمان UPVC وصل کنیم اینجا بایستیم.

بعد از چند وقته داری مصاحبه می‌کنی؟!

خیلی وقته چون کلا زیاد مصاحبه نمی‌کنم، یعنی هیچوقت نبوده که زیاد مصاحبه کنم، اهل مصاحبه زیاد نیستم، مگر یک کاری انجام بدهم، همه بیایند. چند بار هم که شما تماس گرفتید، گفتم بگذارید فیلمی، سریالی چیزی کار کنیم ما، بعد حرف بزنیم. چون بی‌دلیل نمی‌شود دیگر، چون تو مصاحبه اضافه گویی کنی مثل این می ماند که داری برای مردم راهکار صادر می کنی! هِی اظهارنظر در مورد هر چیزی می‌کنی، هر حرف درست یا غلطی که به ذهنت می‌رسد می‌گویی، هی مرتب هم می‌‌خواهی تز ارائه بدهی! خودم را در آن سطح نمی‌دانم که به مردم بگویم این کار را بکنند، آن کار را نه. یا فکر نمی‌کنم دیدگاه‌های من نسبت به نقاشی، طبیعت، فلان فیلم و بهمان فیلم برایشان لذیذ و جذاب باشد. واسه همه این چیزها کمتر مصاحبه می‌کنم و الان هم این پیشنهاد شما یک پیشنهاد خیلی خیلی اشتها برانگیز بود و من اولین بارم بود می‌آمدم بالای برج میلاد و از این بالا دارم پایین را نگاه می‌کنم، بد هم نیست گه گداری از بالا به پایین نگاه کرد، گاهی هم از پایین به بالا نگاه کن (خنده)، من همش دارم به زمین نگاه می‌کنم، من سر به زیر هستم، البته فصل به فصل فرق می‌کند...

البته اصولا مجری‌ها خودشان اینجوری هستند دیگر... یعنی مثلا عادل فردوسی‌پور با همه مصاحبه می‌‌کند اما خودش مصاحبه نمی‌‌دهد!

فرزاد: نمی‌دانم! چرا اینجوریه؟

ولی تو مصاحبه می کنی...

فرزاد: من آره، زیاد نمی‌کنم، در حد لزوم، یک بخشی از مصاحبه پاسخگویی است یا از جواب چیزی برآمدن، یک قسمتی هم آشنا شدن و اظهارنظر کردن... بچه‌های ما اکثرا می‌آیند به این سمت که شما تریبونی باشید که نظراتشان را منتقل کنند به مخاطبین‌شان. حالا این فضاها مثل اینستاگرام و اینها فراهم شده. خیلی وقت‌ها آدم‌ها نظرات خودشان را راحت می‌گویند، پس آن جنس مصاحبه‌ای که امکان دارد پاسخگویی باشد یا چالش برانگیز یا صدا درآور باشد کمتر اتفاق می‌افتد و البته دوستان هم به آن تن نمی دهند! هر چقدر هم دوستان توی موقعیت‌های خطرناک‌تر و سخت‌تر قرار می‌گیرند بیشتر اعتراض می‌کنند. بهشان حق می‌دهم و در عین حال هم گمان می‌‌کنم که شما هم برایشان باید راحت‌تر بگیرید و اذیت‌شان نکنید.

این کم مصاحبه کردن چقدر به مساله خاله‌زنکی ربط دارد؟ یعنی فرار می‌کنی...

نه، خیلی راحت شما هر سوالی که بپرسید و احساس کنم که وارد آن دایره می‌شود جواب نمی‌دهم! نه، اشکال که ندارد. من به همان دلیلی که گفتم کمتر مصاحبه می کنم؛ یا باید کاری بکنم که جواب بدهم یا روی آنتن بروم؛ وقتی کاری نکردم؛ راجع به چی حرف بزنم؟ یا اجرا می‌کنم یا بازی می‌‌کنم یا شعر می‌گویم؛ دیگر از این سه تا خارج نیست که خب، باید یکی از اینها را انجام داده باشم یا کاری کرده باشم که دیده شده باشد و حالا ب‌نشینیم صحبت کنیم؛ آن می‌تواند بهانه ای باشد برای خیلی از مصاحبه‌ها.


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : ritmezendegi.com