واکنش بی پرده سحر قریشی به صحبت های جنجالی اش: من بادیگارد ندارم!
سحر قریشی: من شخصا بادیگارد ندارم اما مراسم‌هایی که توسط ارگان‌ها دعوت می‌شویم به دلیل هجوم افراد، خود آن مراسم بادیگارد تعیین می‌كند 

سحر قریشی: با طلاق دنیا به آخر نمی رسد

سحر قریشی بازیگری است متعلق به اواخر دهه ٦٠ هجری‌خورشیدی؛ دهه‌ای که ایده‌آلش با دهه ٥٠ خیلی فرق می‌کند. با وجود اینکه زبان رسمی کشور فارسی است اما گاهی اوقات ادبیات این نسل با واژگانِ شکرِ فارسی فرسنگ‌ها فاصله دارد. این ادبیات از ذهنیتی می‌آید که شناخت آن ضروری به نظر می‌رسد.

 

علتش هرچه باشد آنها حضور دارند و باید با آنها به تفاهم رسید. اما چگونه؟ ‌شاید بهداشتی‌ترین راهش فرایند گفت‌وگو است. اول گفت و شنید و بعد گفت‌وگو. دست آخر امید است حاصل آن گفتمانی باشد که رضایتمندی با خود به همراه بیاورد و البته همزیستی مسالمت‌آمیز. خانم قریشی در فیلم‌هایی بازی کرده که مطمئنا من مخاطبش نبودم؛ اما درباره اینکه او چگونه نگاه می‌کند و تحلیلش از زندگی و بازیگری و سینما چیست قطعا من شنونده‌‌اش خواهم بود. به بهانه نمایش دو فیلم «آبنبات چوبی» و «رسوایی ٢» در جشنواره فیلم فجر با سحر قریشی به گفت‌وگو نشستم:

 

 فیلم «آبنبات چوبی» میان كارهایتان چه جایگاهی دارد؟

جایگاه‌ ویژه‌ای. چون به نقشم بسیار علاقه‌مند بودم و كلیت فیلم را خیلی دوست داشتم. ضمن اینکه از نگاه آقای فرحبخش و فیلم‌هایی كه خودشان تاکنون كارگردانی كرده‌‌اند خوشم می‌آید.

 

شما فیلم‌های مختلفی بازی كرده‌اید؛ این‌طور جا افتاده كه شما علاقه‌مند به حضور در سینمای بدنه و گیشه‌پسند هستید اما بعضی از كارهای شما فیلم‌های ضعیفی بودند و من به عنوان مخاطب حرفه‌ای سینما هم آن فیلم‌‌ها و هم حضورتان را اصلا نپسندیده‌ام. چرا در این فیلم‌ها بازی كرده‌اید؟

حدود شش سال است كه در این حرفه هستم و تاکنون متأسفانه مشاوره خوبی برای انتخاب نقش‌هایم نداشته‌ام. كمی هم بدشانسی آوردم. چون اوایل که شروع به بازی کردم واقعا نمی‌دانستم معیار انتخاب نقش‌ها بر چه پایه‌ای صورت می‌گیرد. بعد هم برخی از فیلم‌هایم دیر اكران شدند؛ یعنی در سال خودش و به‌موقع فرصت اکران پیدا نکردند. حداقل چهار فیلم سینمایی‌ام توقیف شد یا موقعیت اكران پیدا نکرد.

 

 اصولا مشاوران‌تان دراین مدت چه توصیه‌هایی به شما می‌کردند؟

مثلا مشاوری داشتم كه می‌گفت چون در تلویزیون اجازه فعالیت نداری، تله‌فیلم را جایگزین كن كه همسن‌و‌سال‌هایت تو را ببینند! درصورتی‌که زمانی كه در سریال «دلنوازان» بازی می‌کردم، آقای حسین سهیلی‌زاده گفتند تله‌‌فیلم بازی نكنید. چون ضربه‌ای برای بازیگر است. سپس من چندین تله‌فیلم رد كردم و حتی چند فیلم‌ سینمایی را.

 

از مقطعی دیگر مشاورانی دیگر به من گفتند اشتباه می‌كنی كه تله‌فیلم بازی نمی‌كنی! اما الان ‌فهمیدم چقدر بد بود كه این كار را كردم. از خیلی‌ها كه نظرشان را می‌پرسم، می‌گویند تو بد بازی نكرده‌ای، فیلم‌ها در كل بد بودند. حتما می‌دانید كارگردان‌های تازه‌کار كه می‌خواهند وارد سینما بشوند از تله‌فیلم شروع می‌كنند و این مسئله به کسب تجربه‌شان کمک می‌کند. به زودی هم قرار است تله‌فیلمی از من پخش شود كه سه سال قبل بازی كرده‌ام.

 

خب آن زمان آدم دیگری با تفكر دیگری بودم و امروز آدم دیگری شده‌ام. خوشبختانه الان از افراد بهتری مشاوره می‌گیرم و مسیرم تغییر كرده. اما این مسئله ضربه‌ به من می‌زند كه امسال فیلمی مانند «آبنبات چوبی» را بازی كرده‌ام و قرار است اتفاقات خوبی برایم رقم بخورد،‌ اما یكباره تله‌فیلمی از من اكران می‌شود كه سه سال پیش که سن و تجربه كمتری داشتم، ‌بازی کردم. طبیعتا آن فیلم اكران شود، باعث می‌شود فیلمی كه الان بازی كرده‌ام را به بحران دچار کند.

 

در فیلم «شیفت شب» خانم کریمی هم بازی كردید. مشاورانتان سفارش بازی در این فیلم را به شما داده بودند؟

از زمانی كه به سینما و تلویزیون علاقه‌مند شدم خانم نیكی كریمی ستاره من در زندگی شخصی‌ام بود. آرزویم بود كه روزی با ایشان و در کنارشان بازی كنم. اما تقدیر این‌گونه رقم خورد که ایشان در جایگاه كارگردانی قرار بگیرند و من مقابل دوربین خانم کریمی بازی کنم.

 

 هرچند نقشم خیلی كم بود اما حاضر بودم در نقش كمی حضور داشته باشم تا به مخاطبان ثابت كنم سحر قریشی می‌تواند در این جنس فیلم‌ها هم حضور داشته باشد. چون علاقه‌ام به این سمت است. اما متأسفانه تبلیغ چندانی روی من نشد تا بازی‌ام دیده شود. ضمن اینکه چند سكانس بازی‌ام هم حذف شد كه کمی دلگیر شدم.

 

 حتی برای بزرگ‌ترین بازیگران دنیا هم چنین اتفاقی می‌افتد؛ مخصوصا روی میز تدوین که گاهی پلان‌های خوبشان حذف می‌شود. چون خود بازیگر تصور دیگری از بازی‌اش دارد ولی كارگردان یا تدوینگر به این نتیجه می‌رسند كه اگر این پلان‌هاحذف شوند برای کلیت فیلم بهتر است؛ این یك رویه است.

صددرصد. به نظرم فیلم متعلق به كارگردان و تهیه‌كننده است. من به عنوان بازیگر چون نقش كوتاهی داشتم علاقه‌ داشتم اتفاقی بیفتد كه دیده شوم. درهرحال «شیفت شب» را دوست داشتم.

 

در مصاحبه با خانم کریمی درباره فیلم «شیفت شب» گفتم با وجود اینکه سحر قریشی به نظر می‌رسد یا استعداد ندارد یا تاکنون درست راهنمایی نشده، ‌ولی در این فیلم بازی قابل قبولی داشت. اما دوست دارم الان مبحثی را مطرح کنم که چندی پیش واکنش‌های زیادی را برانگیخت و خودم هم نسبت به این مسئله معترض بودم و آن هم حضورتان در برنامه «دید در شب» بود. وقتی مصاحبه‌تان با آقای رشیدپور را دیدم ناراحت شدم.

اصلا چرا آن‌گونه به پرسش‌ها پاسخ دادید؟ و اصلا چرا اجازه دادید این نوع سؤالات از شما پرسیده شود؟ دست‌کم اگر به آن پاسخ‌ها اعتقاد داشتید، ‌چرا نتوانستید گفت‌وگو را کنترل کنید؟‌ اصلا چرا در آن برنامه شركت كردید؟

من تاکنون درباره این مسئله واکنشی نشان ندادم و اولین‌بار است كه واقعیت را فقط به شما می‌گویم.

 

حدود سه هفته مصاحبه حضوری در این برنامه را به دلیل مشغله كاری و اینكه اصلا نمی‌دانستم روند برنامه چیست رد كردم. تا اینکه یكی از دوستان با من تماس گرفت و اصرار كرد كه در این برنامه شركت كنم. من هم پاسخ دادم که برنامه «دید در شب» متعلق به پیش‌كسوتان است نه منی كه فقط پنج سال وارد سینما شده‌ام و هنوز هیچ چیز نمی‌دانم. خلاصه در شلوغ‌ترین زمان كار‌ی‌ام در این برنامه حضور یافتم.

 

به من گفتند باید خیلی روراست باشی. قسمت‌های قبلی این برنامه را هم ندیده بودم. تنها تكه‌هایی از برنامه آقای اكبر عبدی را برای من در زمان گریم‌شدنم گذاشتند که من فقط صدای آنها را می‌شنیدم. بعد وارد برنامه شدم و از آقای رشیدپور خواستم سؤالات را به من بگوید تا خودم را آماده كنم. ایشان گفتند روند برنامه این‌گونه است که سؤالات را از قبل به مصاحبه‌شوندگان اعلام نمی‌کنیم. درنهایت آقای رشیدپور سؤالات را هم به من ندادند.

 

با همه این مسائل اصلا چرا قبول کردید که باز هم در برنامه شرکت کنید؟

می‌توانستم قبول نكنم كه در این برنامه حضور داشته باشم. اما دیدم چیزی ندارم كه بخواهم پنهان كنم. بدون اینكه بخواهم ادعایی داشته باشم كه چه كسی هستم، دوستانم به من می‌گویند تو که الان بازیگری و شناخته‌شده با سحری كه قبلا بازیگر نبودی، ‌هیچ فرقی نكرده‌ای و فقط در زندگی خودت مدیرتر شدی. به‌هر‌حال در برنامه شرکت کردم و به سؤالات هم صادقانه پاسخ دادم. بعد از آن برنامه یك‌سری افراد از حسادت زیادی كه داشتند علیه من جوسازی كردند. 

 

درحالی‌که خیلی از پیش‌كسوت‌های ما در آن برنامه حضور داشتند و بسیاری از افراد را نشناختند و البته آنها زورشان رسید كه قسمت‌هایی از برنامه را حذف كنند! اما من زورم نرسید. حالا اینكه آقای كاپولا را نمی‌شناختم حداقل برای من اتفاق مهمی نیست. من هنوز كل سینمای ایران را نمی‌شناسم چه برسد به فیلم‌سازان خارجی. چون سوادش را ندارم كه بگویم دیگران را نقد كنم یا نظری درباره فردی بدهم كه در آن طرف دنیا زندگی می‌‌كند.

 

 منتها درباره رئیس‌جمهور قبلی نظر دادم. چون وقتی عكس رئیس‌جمهور را به من نشان دادند،‌ احساس واقعی‌ام را بیان کردم. افرادی كه پاسخ‌هایم را گوش دادند، متوجه شدند که گفتم درباره آقای احمدی‌نژاد از نظر جایگاه اجتماعی‌‌شان نظر نمی‌‌دهم و برای من مثل یك میهمان سر صحنه بودند اما خیلی انرژی داشتند. این نگاه گرایش من به چپ و راست را نشان نمی‌دهد. اصلا دنبال سیاست نیستم.

 

 من هنرمندم و خدا من را هدایت می‌كند و باور کنید که معتقدم معجزه‌وار به این جایگاه رسیده‌ام. اصلا به نظرم همه بازیگران ما جایی كار خوبی کردند كه به جایگاه كنونی‌شان رسیده‌اند. اگر ادعا كرده بودم كه دکترا در زمینه فلان رشته دارم، آن‌وقت می‌توانستند به من حمله کنند.

 

اما من ادعایی نكردم و بارها در برنامه تكرار كردم كه با تست بازیگری وارد دنیای تصویر شدم و تازه پنج سال است كه در سینما هستم. بعد از این‌همه فیلم، ‌امسال دو فیلم «آبنبات چوبی» و «رسوایی ٢» به بخش مسابقه سینمای ایران (سودای سیمرغ) راه یافت و البته هیچ توقعی ندارم. الان شاید بیشترین اتفاقی كه می‌تواند برای من بیفتد این است كه مردم و منتقدان روی شخصیت من نظر بدهند. اما شخصیت من درون من است. شاید بخواهید خود سحر قریشی را بشناسید و این فرق می‌كند با جایی كه از من سؤال بپرسید و من جواب بدهم.

 

سؤال و جواب هم یك‌سری محدودیت دارد. من آدم دروغ‌گویی نیستم و مثل بعضی‌ها نبودم كه یك‌سری دیالوگ را از قبل حفظ كرده باشم و هرجا هم كه گیر كردم به این و آن ربط دهم.

 

من گفتم با بچه‌های متولد ١٣٦٦ فرقی ندارم. من هم خیلی از چیزها را نمی‌دانم. اما این شغل من است نه شخصیتم. اطلاعاتم درباره شغلم همین‌قدر است. چون كاپولا را نشناخته‌‌ام نشان‌دهنده بی‌سوادی من نیست. اتفاقا همین مسئله،‌ انگیزه‌ای برای من شد تا رشته كارگردانی‌ را در دانشگاه ادامه دهم.

 

خداوند متعال تابه‌حال هیچ اتفاق بدی را بی‌حكمت برایم پیش نیاورده. چون خودم را به خدا واگذار می‌كنم و از خدا فقط سلامتی خانواده و عزت می‌خواهم. زمانی شده كه در پروژه‌ای بازی كرده‌ام به نیت فرد دیگر كه پول قراردادم را به او بدهم تا راحت زندگی كند. من طبع بلندی دارم.

 

 اینجا از خودم تعریف می‌‌كنم. چون خیلی‌ها نمی‌دانند من چه كسی هستم. درباره من خیلی منفی نوشته‌‌اند. بعد هم در یک‌سری از نشریات زرد برخی از عوامل به خاطر فروش فیلم‌شان من را هم شوهر داده‌‌اند! وقتی هم شكایت می‌كنم می‌گویند شش ماه طول می‌کشد! آن‌وقت رها می‌کنم. چون باید شش ماه اعصابم خرد شود.

 

 اصلا اولویت‌تان برای بازی‌کردن، چه فیلم‌هایی است؟

 الان می‌خواهم بگویم انتخاب فیلم‌ها از نظر سحر قریشی،‌ فیلم‌هایی مثل «شیفت شب» و «آبنبات چوبی» است. به‌صراحت می‌گویم تمام سوپراستارهای ما كه الان در فیلم‌های هنری یا با كارگردانان خوب بازی می‌كنند، روزی در فیلمی بازی کردند مثل همه فیلم‌هایی كه من بازی کردم... اما الان فراموش شده. چرا؟ چون جوسازی غلط شده؛ مثلا هر كسی سر صحنه سالاد بخورد می‌گویند فرهیخته است. من این را كاملا می‌بینم.

 

می‌خواهم مردم ببینند ویترینی كه برخی‌ها برای خودشان می‌سازند واقعی نیست. من نخواستم برای خودم ویترین بسازم. ویترین‌ساختن برای خودم نسبت به دستمزدی كه می‌گیرم کاری ندارد. می‌توانم برای شركت در مراسم‌ها، ماشین اجاره كنم كه دنبالم بیاید ولی مثل بقیه با صدابردار و دوستان می‌آیم و می‌روم.

 

 برایم جالب است كه می‌گویند شما بادیگارد دارید؟

من شخصا بادیگارد ندارم اما مراسم‌هایی که توسط ارگان‌ها دعوت می‌شویم به دلیل هجوم افراد، خود آن مراسم بادیگارد تعیین می‌كند كه به بازیگران زن آسیبی نرسد. بعضی‌ها اطلاع ندارند و نمی‌دانند كه در چنین مراسمی گاهی افرادی برای عكس‌گرفتن، خیلی به ما نزدیك می‌شوند و ما باید فردا جواب‌گو باشیم چون می‌پرسند این فرد كیست.

 

 در واقع برای حفظ شئونات بادیگارد در اختیارتان می‌گذارند؟‌

بله کاملا. بعضی‌ها دفعه اولشان است و بلد نیستند. چندی قبل در مشهد بودیم و ١٥ بادیگاردی كه در اختیار من و همکارانم بودند واقعا كم بودند. هجوم جمعیت خیلی زیاد بود. جمعیت حتی پسرها را اذیت می‌كرد و ما باید بادیگارد داشته باشیم. در‌حالی‌که شخصا احتیاجی به بادیگارد ندارم. اتفاقا در سریال «دلنوازان» كه بازی كردم و مردم من را شناختند به‌راحتی میان مردم بودم. این جوسازی‌ها و ویترین‌ساختن‌ها ارزشی ندارند.

 

بازیگرانی هستند كه حاضرند برای فلان جشن چند میلیون خرج كنند تا ویترین سوپراستارانه‌ای برای خودشان بسازند. من مثل بچه‌های همسن خودم هستم و مخارج خانواده‌ام را تأمین می‌كنم. من حتی از زمانی که بازیگر شدم با خانواده‌ام زندگی می‌كنم درحالی‌كه می‌توانم به‌تنهایی زندگی كنم. این عزت را خداوند به دلیل این كار خوب من می‌دهد كه با خانواده‌‌ام هستم.

 

 با همه این توضیحات چرا اجازه دادید درباره زندگی خصوصی‌تان در برنامه «دید در شب » از شما سؤال شود ؟‌ یادم می‌آید یک بار در برنامه تلویزیونی یکی از مجریان سؤالی از زندگی خصوصی آقای رشید پور پرسید و ایشان واکنش نشان دادند.

بله. در برنامه «دید در شب» سؤالی خصوصی از من پرسیدند كه می‌توانستم جواب ندهم. اما درصد زیادی این سؤال را پرسیده بودند و من به احترام درصدی از كسانی كه این سؤال را داشتند و البته طرفدار من بودند این جواب را دادم كه هر خانم یا آقایی در هر سن و جایگاهی باید در رابطه‌ای باشد كه شاید به نتیجه برسد و ازدواج كند.

 

 برای من دنیا به آخر نرسیده. در سن كم برای ازدواج انتخاب شدم و الان باید انتخاب كنم و اینكه اگر با كسی آشنا هستم، بلدم مسیر را جوری انتخاب كنم كه كسی متوجه نشود.

 

مثل خیلی‌ها كه ازدواج كرده و جدا شده‌اند و این اتفاقات هم عمومی نشده. من روراست هستم و دستم در دست مردم است. این اتفاق شاید برای هر خانواده‌ای بیفتد كه طلاق بگیرد و با فرد جدیدی آشنا شود. من اگر ازدواج كنم حداقل با مجلات معتبرتر صحبت یا در اینستاگرام خودم اعلام می‌كنم. حتی نام نامزدی را آقای رشیدپور روی من گذاشت؛ اما به نتیجه رسیدم که اشتباه كردم و گفتم دیگر اجازه نمی‌دهم كسی از زندگی من چیزی بداند. از طرفدارانم هم عذرخواهی می‌كنم چون خواستم با آنها صمیمی باشم.

 

چرا با هر نشریه‌ای گفت‌وگو می‌کنید؟

وقتی می‌گویم مصاحبه نمی‌کنم،‌ پیامك‌های زشتی از بعضی خبرنگاران دریافت می‌کنم! من می‌خواهم آرامش داشته باشم. دوستان لطفا از من دلگیر نباشید. چون از مصاحبه‌های من سوءاستفاده شده. نقل‌قول‌های غیرواقعی از من تیتر می‌زنند. الان در حال خوبی نیستم. به‌همین‌دلیل وقتی مؤدبانه می‌گویم فعلا مصاحبه نمی‌كنم، فردا تیتر منفی علیه من می‌زنند. واقعا نمی‌دانم چرا با من این‌جوری رفتار می‌کنند.

 

مگر من با کسی پدركشتگی دارم؟ چرا باید اعصاب خودم را به هم بریزم؟ از من تلفنی پرسیدند شنیده‌ایم شما نماینده مجلس شده‌اید؟ من هم پاسخ دادم نه و خندیدم و تلفن را قطع کردم. بعد متوجه می‌شوم خنده‌های من را هی تكرار كردند و در برنامه‌ای در فلان كانال تلگرامی گذاشتند. آخر اذیت‌کردن هم حدومرزی دارد. همه اینها گناه است. از وقتی اسم‌ها را عوض كرده‌‌اند راحت‌تر گناه می‌کنند.. اگر بخواهم شكایت کنم خیلی خوب بلد هستم. از سویی من هم می‌توانم به صورت غیرقانونی این افراد را پیدا كنم. آن‌قدر قدرت دارم كه بتوانم این افراد را از كارشان پشیمان كنم. اما به خدا سپردم. چون می‌دانم روزی چوب این كارها را می‌خورند.

 

چرا در فیلم «رسوایی ٢» بازی کردید؟

فیلم «رسوایی ١» را دیده بودم و فكر می‌كردم «رسوایی ٢» هم در ادامه آن است. گفتم اگر این‌طور است بهتر است الناز شاكردوست بازی كند. ولی بعد دیدم فقط یك تشابه اسمی است و قصه متفاوتی دارد. در این فیلم نقش خبرنگار را داشتم و چیزی نبود كه دوست نداشته باشم. آقای ده‌نمكی هم از نظر من كارگردان بدی نیست. این نگاه شخصی من است. فیلم‌هایی كه تابه‌حال كار كرده‌‌اند مردم‌پسند بوده و چون خودم مردمی هستم احساس كردم این فیلم بیننده بیشتری دارد و شاید از نگاه كارگردان‌ها و منتقدان درست نباشد.

 

نگاه من به آقای ده‌نمكی فقط نگاه بازیگر و كارگردان است. نقشی كه به من پیشنهاد شد و همكاری با این عوامل حرفه‌ای را دوست داشتم. تجربه خوبی هم نسبت به كارگردانی ایشان پیدا کردم و تابه‌حال با این حجم سنگین پشت صحنه بازی نكرده‌ بودم؛ مثلا من شش دوربینه كار نكرده بودم یا با آقای فرشاد گل‌سفیدی كاركردن واقعا تجربه خوبی بود.

 

 اصلا هدفتان از بازیگری چیست؟ می‌خواهید در سینما به چه چیزی برسید؟

واقعیت این است كه فیلم «آبنبات چوبی» در جشنواره موقعیتی بود كه آقای فرحبخش برای من فراهم كرد كه از ایشان بسیار تشکر می‌کنم. خودم خواستم نقش «نگین» را بازی كنم. می‌خواستم فضایی را نشان دهم كه بگویم اگر موقعیتش باشد ما هم می‌توانیم. اصلا می‌دانید چرا در سینمای ما اغلب نقش دختر ٢٧ ساله را به زن ٣٥ ساله می‌دهند تا بازی كند؟ چون آن بازیگر در فیلم دیگری موفق بازی كرده بوده. امیدوارم از این فیلم به بعد این اتفاق برای من بیفتد که نقش دختران ٢٧ ساله را هم به من بدهند تا بازی کنم.

 

در برنامه «دید در شب» هم گفتم یك‌سری «کَست»ها دور‌همی شده و بابت یك فیلم كه بازی كردم تلفنی داشتم كه از من خواستند تو كه در دور‌همی نبودی این نقش را بازی كن! برایم جالب بود كه آقای منوچهر هادی با من تماس گرفت و از من خواست در فیلم «كارگر ساده نیازمندیم» بازی كنم. با اولین پلانی كه بازی كردم نگاه رضایت‌آمیز را در چشم فیلمبردار دیدم كه ان‌شاءالله فیلم برای جشنواره فیلم فجر سال بعد اكران خواهد شد. امسال هم می‌خواهم با توكل بر خدا صبوری كنم. با توجه به اینكه حمایت خانواده‌ام را دارم حاضرم سختی بكشم اما فیلم بد بازی نكنم. امیدوارم این اتفاق بیفتد و خدا من را كمك كند كه شرایط برایم سخت نباشد.

 

چون نگاه مردم به ماست و توقع مردم ویترین را برای ما سنگین‌تر می‌كند؛ مثلا من اگر با لباسی ساده‌تر بیرون بروم تعجب می‌كنند و حتما توقع بنز را از ما دارند. اگر مردم این فضا را از ذهنشان بیرون كنند دیگر بازیگر دچار بحران نمی‌شود. خدا را شكر ندار نیستم، ‌اما ویترین‌سازی را هم دوست ندارم. چون اعتقادی ندارم. اما به خودم قول داده‌ام كه مقداری صبورتر باشم و مشاورانم را عوض كنم.

 

چون بعضی مشاوران به من می‌گفتند تو باید فیلمی بازی كنی كه فروش داشته باشد. در پنج سال گذشته فیلم‌هایی را كه دوست داشتم بازی نكردم. امسال سه فیلم بازی كردم كه دوستشان داشتم؛ «كارگر ساده نیازمندیم»، «آبنبات چوبی» و «شیفت شب». اگر در فیلم‌هایی که دوست نداشتم بازی کردم چون مجبور شدم بازی كنم. ان‌شاءالله در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اتفاقی بیفتد كه به هر كارگردانی اجازه كار ندهند یا نگذارند هر تله‌فیلمی به فیلم سینمایی تبدیل شود. این را می‌دانم که در مسیرم اشتباهات زیادی کرده‌ام و امیدوارم تا جشنواره بعدی،‌ با سحر دیگری مواجه شوید.


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : روزنامه شرق