آهو خردمند
خردمند در این فیلم خوب بازی كرد و در كنار فرامرز قریبیان یكی از باورپذیرترین نمونه‌ها را از یك خانواده ایرانی به نمایش گذاشت. او در این فیلم نشان داد كه اگر...

در ظرف چند ماه اخیر حضور آهو خردمند، بازیگر پیشكسوت سینما و تلویزیون ایران در چند سریال تلویزیونی از جمله به كجا چنین شتابان، ملكوت، خانه بی‌پرنده و مختارنامه و نیز فیلم سینمایی زخم شانه حوا، این مجال را فراهم آورده است كه نگاه علاقه‌مندان به هنر این بازیگر، شكل تمركزیافته‌تری به خود گیرد. به این بهانه  مروری اجمالی بر پیشینه و سوابق هنری او خواهیم داشت.
آهو خردمند 60 سال پیش یعنی سال 1329 در تهران در خانواده‌ای كه گرایش فراوان به مقولات هنری داشتند، متولد شد. پدر او بازیگر عرصه نمایش و تئاتر بود و عمویش به فیلمسازی و فیلمنامه‌نویسی اشتغال داشت (مرحوم حسن خردمند) و خواهر وی در كار دوبلاژ فعالیت می‌كرد (شادروان نیكو خردمند كه البته بعدها حوزه فعالیتش به بازیگری نیز گسترانیده شد) و همسر خواهر او (اسماعیل شنگله) نیز از مشاهیر تئاتر بود و اتفاقا رابط اصلی او در ورود به عرصه نمایش. این پیش‌زمینه خانوادگی، آهو خردمند را به سمت تحصیل در رشته‌های هنری دانشگاه سوق داد. اما او خیلی زودتر از آن یعنی در 18 سالگی كار تئاتر را شروع كرده بود و رسما به عنوان كارمند اداره تئاتر فعالیت می‌كرد. او ابتدا در گروه اسماعیل شنگله و سپس در گروه علی نصیریان بازی تئاتر را دنبال كرد. نمایش‌هایی مانند خسرو و شیرین، افول و لبخند باشكوه آقای گیل از جمله كارهای شاخص او در این زمینه بودند و در همین اوان نیز با دعوت هنرمندانی كه در تلویزیون كار می‌كردند وی نیز پایش به این رسانه باز شد و با بازی در نمایش تلویزیونی آدم و حوا حوزه جدیدی از فعالیت خود را در كارنامه‌اش ثبت كرد و بعد از آن نیز در مجموعه‌هایی تلویزیونی مانند خلیل ده‌مرده و مهاجر هم به ایفای نقش پرداخت و تجربه كارگردانی سریال سیمون برمی‌گردد را هم از سر گذراند.
خردمند در دوران قبل از انقلاب فعالیت اندكی در سینما داشت. او بعد از آن كه 2 دوره 6 ماهه بازیگری را در انگلستان طی كرد (در آكادمی سلطنتی هنرهای دراماتیك لندن) در فیلمی از فریدون رهنما با نام پسر ایران از مادرش بی‌خبر است بازی كرد كه البته تنها حضور سینمایی‌اش در آن دوران محسوب می‌شود و فیلمی بود كه به دلیل ساختار غیرمتعارف و هنری‌اش امكان نمایش عمومی پیدا نكرد. او خود در جایی دلیل حضور اندكش را در سینمای قبل از انقلاب چنین ذكر كرده بود: «شاید دلیلش یك جور وحشت از كار در سینما بود. ابدا قصد توهین به سینماگران آن زمان را ندارم، اما این وحشت را حتی خانواده من هم از حضورم در سینما داشتند.»
در سال‌های بعد از انقلاب بود كه نام خردمند به عنوان بازیگر سینما بیشتر مطرح شد. اولین فیلم او در این مقطع انفجار (1358) به كارگردانی زنده یاد ساموئل خاچیكیان بود كه البته به نمایش عمومی نرسید؛ نكته‌ای كه درباره فیلم دیگرش عفریت در سال 1359 هم پیش آمد. اما در همین سال او با نقش آفرینی در فیلم مرز جمشید حیدری كه اولین فیلم در ژانر جنگی در سینمای ایران به شمار‌ می‌آید، حضور سینمایی‌اش را تثبیت كرد. او در این فیلم كنار همسرش، محمود استادمحمد از نام‌آوران هنر تئاتر در ایران بازی كرده بود. این فیلم مقدمه‌ای بود برای بازی در مجموعه‌ای از فیلم‌های ایرانی تا اواسط دهه 1360 همچون تفنگدار، دادشاه، سیاه راه، پدربزرگ و دزد و نویسنده. البته به دلیل این كه اغلب آنها ساختار و روایتی ضعیف داشتند و جزو فیلم‌های نه‌چندان مهم سینمای ایران هستند، بازی خردمند هم در آنها چندان به یاد نماند و گویی این روند برای خود او هم مطلوب نبود و از همین رو در سال 1363 به خارج از ایران عزیمت كرد. خردمند درباره دلیل این كار گفته است: «اوایل انقلاب تئاتر رونق چندانی نداشت، ولی كار سینما شروع شده بود. بیشتر سینماگران قبل از انقلاب ممنوع الكار شده بودند و فقط تئاتری‌ها و تلویزیونی‌ها مانده بودند. چون بازیگر زن در سن و سال من كم بود، پیشنهاد كار زیاد داشتم. سپس پیشنهادها كم شد. من كه حقوق بگیر جایی نبودم و خلاصه بعد از حدود یك سال بیكاری، تصمیم گرفتم بروم.» او در آن سوی مرزها هم البته نسبت به هنر بی‌اعتنا نبود و فعالیت‌هایی مانند ساخت مستندهای اجتماعی درباره وضعیت فرهنگی كودكان ایرانی مقیم خارج یا راه‌اندازی یك گروه نمایشی در ونكوور كانادا را پی گرفت. او حتی كارهایی آموزشی را در آنجا انجام داد كه از آن جمله می‌توان به تدریس تئاتردرمانی برای كودكان دارای دو فرهنگ اشاره كرد.
 
خردمند حدود 17 سال بعد دوباره به ایران برگشت. او ابتدا در نمایشی به نام «پنجشنبه در گنبد صندلی» نقش ایفا كرد و سپس حضوری كوتاه در فیلمی از تهمینه میلانی با نام «واكنش پنجم» داشت. البته خردمند از این حضور رضایت چندانی نداشت: «فیلمنامه واكنش پنجم را شبی برایم فرستادند و صبح قرارداد بستم. باید از جایی شروع می‌كردم و خانم میلانی هم از نظر تبلیغات چیزی كم نگذاشت، ولی من از بازی خودم راضی نبودم.» اما به‌هرحال این مقدمه‌ای بود برای ورود مجدد به عرصه‌ای كه حالا با كوله باری از تجربه و آگاهی همراه شده بود.
اولین فیلم مهم خردمند پس از ورود به ایران، شهر زیبا به كارگردانی اصغر فرهادی بود. او در این فیلم اگرچه نقش اصلی نداشت، اما كاراكتری حساس به او سپرده شده بود كه در صورت بی‌توجهی می‌توانست كاملا مسیری متفاوت از هویت اصلی نقش پیدا كند؛ زنی ستمدیده كه برای خوشبختی دخترش، پیشنهادی سخت به شخصیت اصلی فیلم می‌كند. خردمند در این فیلم خوب بازی كرد و در كنار فرامرز قریبیان یكی از باورپذیرترین نمونه‌ها را از یك خانواده ایرانی به نمایش گذاشت. او در این فیلم نشان داد كه اگر یك بازیگر از دانش و بینش درست بهره‌مند باشد، چگونه می‌توان نقش مكمل را در كنار نقش‌های اصلی، پررنگ و پروجهه ساخت.
 
خردمند در فیلم بعدی‌اش هم خوش درخشید: ما همه خوبیم ساخته بیژن میرباقری. او در این فیلم بعكس نقشش در شهر زیبا كه زنی متعلق به قشر فرودست بود، ایفاگر نقش زنی از طبقه متوسط بود كه شمایلی مادرسالارانه را به نمایش می‌گذاشت. او هم برای این فیلم و هم برای فیلم شهر زیبا نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مكمل زن در 2 جشنواره مهم سینمایی ایران شده بود، هم جشنواره فیلم فجر در دوره‌های 22 و 23 و هم جشن خانه سینما در دوره‌های 8 و 9. خردمند درباره فیلم ما همه خوبیم در جایی گفته بود: «آقای بیژن میرباقری بسیار پافشاری می‌كرد كه حتما این نقش را بازی كنم... فكر می‌كنم او می‌دانست چه می‌خواهد و با یكی دو جلسه كوتاه به این رسیده بود كه من این كار را می‌توانم انجام دهم. هر چند جاهایی بود كه فكر می‌كنم می‌توانستم بهتر بازی كنم، ولی در هر حال كار خیلی صمیمانه و خوب بود.»
یكی دیگر از نقش‌های مهم خردمند بازی در فیلم ستاره می‌شود فریدون جیرانی بود كه در آن با عزت‌الله انتظامی بازی كرد و همراه با او فضایی نوستالژیك را در عرصه سینما و بازی رقم ‌زد. نقش او در این فیلم هم حساسیت‌های خاص خود را داشت، زیرا قرار بود شمایلی از یك زن هنرور را نشان دهد كه گذشته ناخوشایندی را در عرصه سینما طی كرده است و حالا از یك سو با همبازی قدیمی‌اش روبه‌رو می‌شود و از سوی دیگر با دختر او كه به مثابه آینه‌ای برای تداعی خاطرات گذشته‌اش است. خردمند این ظرایف شخصیتی را بخوبی در نقشش بروز داد؛ هرچند فیلم به دلیل مشكلاتی كه برای اكرانش پیش آمد بخوبی دیده نشد، اما به هر حال بازی او در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و به عنوان یكی از كاندیداهای نقش مكمل اعلام شد.
كارنامه سینمایی تلویزیونی خردمند با فیلم‌های دیگری مثل بچه‌های ابدی (در نقش مادر یك كودك معلول ذهنی) یا آتش سبز (در نقش‌هایی اسطوره‌ای متعلق به ایران باستان) یا همیشه پای یك زن در میان است (در نقش مادری دلسوز كه رابطه شیرین و عاشقانه‌ای با همسرش دارد) و نیز سریال‌های گذر عاشقی (كه در آن نقش زنی 70 ساله را در 50 سالگی بازی كرده بود) و معصومیت از دست رفته و یك مشت پرعقاب و تله فیلم‌هایی همچون زیر درخت توت هم رقم خورده است، اما آنچه شاید بسیاری درباره خردمند ندانند، فعالیت‌های او در حوزه ترجمه كتاب است كه از آن بین می‌توان به عناوین كودك مدفون اثر سام شپرد و پسران آفتاب نگارش نیل سایمون اشاره كرد. خود او درباره این دسته از فعالیت‌هایش می‌گوید: «به نظرم وقتی یك بازیگر متن نمایشی را ترجمه می‌كند كار خیلی راحت‌تر پیش می‌رود، چرا كه او با دیالوگ سر و كار دارد و راحت می‌تواند آن را روی كاغذ بیاورد. كارگردان كمتر از بازیگر با دیالوگ سروكار دارد. در نتیجه وقتی بازیگر دیالوگ‌ها را می‌نویسد آن را طوری تنظیم می‌كند كه در دهان راحت‌تر بچرخد.»
 
آهو خردمند اگرچه گزیده كار است، اما به‌استثنای چند كار نه چندان قابل توجه در میانه دهه 1360، بقیه آثارش عموما از او وجهه‌ای ارائه كرده كه جزو چهره‌های ماندگار بازیگری در عرصه تئاتر و تلویزیون و سینماست. حضور او در فضای هنری موجود با بیش از 40 سال تجربه بازیگری، همچنان مغتنم است.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
 نقاشی‌های آهو خردمند رونمایی می‌شود + عکس
 نقش‌هایی که شبیه مادربزرگ‌های صدسال پیش‌اند!
بالای 75 ساله‌های سینمای ایران
به بهانه 55 سالگی پرویز پرستویی
تصویر مادربزرگ تلویزیون در قاب خاطره