هر کدام از عکس‎های فیلم محمد رسول الله تابلوی نقاشی است!
پلان به پلان و سکانس فیلم آنقدر تأثیر گذار بود که نمی‌توان انتخاب کرد کدام از دیگری بهتر بوده است. تمام 7 هزار فریم عکس‌هایم تابلوی نقاشی بود.

گفتگو با عکاس فیلم محمد رسول الله (ص)

محمد فوقانی عکاس سینمایی در گفتگویی؛ با اشاره به تأثیر معنوی پیامبر اکرم در پروژه «محمد رسول‌الله» گفت: وقتی وارد پروژه عظیم «محمد رسول‌الله» شدم تصمیم گرفتم تجربه حدود صد‌ و‌ چهل کار قبلی‌ام را به خدمت بگیرم تا بهترین کار را ارائه بدهم. در فریم به فریم عکس‌ها انرژی مضاعف به من منتقل می‌شد که آن هم بخاطر این بود که این کار متعلق به پیامبر اعظم (ص) است.

وی با اشاره به این مطلب افزود: خدا را شکر می‌کنم که نتیجه کارم را می‌بینم و با دیدن بیلبوردها و عکس‌های فیلم در شهر به این نتیجه رسیدم که زحماتم به نتیجه رسیده است.

فوقانی تأکید کرد: پلان به پلان و سکانس فیلم آنقدر تأثیر گذار بود که نمی‌توان انتخاب کرد کدام از دیگری بهتر بوده است. تمام 7 هزار فریم عکس‌هایم تابلوی نقاشی بود. این کار در واقع در حد یک تیم عکاسی بود اما به لطف خداوند به تنهایی از عهده آن بر آمدم.

عکاس فیلم «محمد رسول‌الله» عنوان کرد: نزدیک شهریور سال 1390 بود که آقای منصوری یکی از مدیران تولید فیلم با من تماس گرفت و از من درخواست نمونه کار کرد. وقتی چند نمونه کار برایشان بردم، پذیرفته شد. در ابتدا فکر نمی‌کردم که پروژه‌ به این وسعت باشد. وقتی وارد لوکیشن شدم تا 24 ساعت گیج بودم اما به تدریج توانستم خودم را با این فضا تطبیق بدهم.

وی اظهار داشت: در این کار تجربه بسیار خوب و حرفه‌ای داشتم چون با گروه حرفه‌ای کار کردم و نتیجه خوبی داشت. وقتی تصاویر را می‌بینم زحمات یک گروه بزرگ در آن منعکس است اما چون عکس ویترین فیلم است، کار عکاس بیشتر دیده می‌شود. اما این آینه زحمات بسیار افراد زیادی است. کار کردن در این پروژه نگاهم را به عکاسی و حرفه‌ام عوض کرد چون  مسائل بسیاری را در این فیلم آموختم.

فوقانی در خصوص نمایشگاه‌های عکس فیلم «محمد رسول‌الله» و استقبال از آنها عنوان کرد: استقبال بازدید‌کننده‌ها که بسیار دلگرم‌کننده بود و به من انرژی می داد.

فوقانی هم‌چنین بیان کرد: پس از ورود به پروژه تصمیم گرفتم برای عکاسی برنامه‌ریزی کنم. عکاسی، تست گریم، تست لباس و عکاسی صحنه که حرف اول را در فیلم می‌زد و همچنین عکاسی مستند که پیش‌بینی می‌کردم بعد‌ها برای نگارش کتاب فیلم «محمد رسول‌الله» می‌توان از آنها استفاده کرد.

*پیش‌بینی استرارو از وقوع یک اتفاق عظیم
وی در خصوص همکاری با عوامل و کارگردان فیلم «محمد رسول‌الله» گفت: همکاری در این پروژه با وجود سختی زیاد، لذت بخش بود. من از آقای مجیدی بسیار یاد گرفتم. از تعامل با عوامل، نگاه و نحوه همکاری‌اش خیلی چیزها یاد گفتم و از اینکه در خدمت دو گروه هنرمند ایرانی و خارجی بودم، خوشحالم. امیدوارم مسئولان فرهنگی نگاه ویژه‌ای به سینما و هنر داشته باشند و به ارتقای تجهیزات و سینماها کمک کنند. ما 1300 شهر داریم که 800 شهر سینما دارند. خیلی از سینماها فعالیت ندارند و تجهیزات خیلی دیگر از سینماها قدیمی است.

فوقانی با اشاره به همکاری عوامل فیلم با هنرمندان ایتالیایی گفت: تمام پلان‌ها همان تأثیری که روی عوامل ایرانی می‌گذاشت، بر عوامل ایتالیا هم داشت. همه عوامل در کنار هم با عشق، انگیزه و انرژی کار می‌‌کردند. آقای استرارو همیشه در چادر سرگرم یادداشت برداری بود یا سرگرم پلان گرفتن با عشق و علاقه بود. حتی خود آقای استرارو عنوان کرد که پروسه تحقیق در زمینه زندگی پیامبران را داشته است و وقتی نوبت به پیامبر آخر، حضرت محمد رسول‌الله می‌رسد، از طرف آقای مجید مجیدی ایمیل برای پیشنهاد همکاری دریافت می‌کند. استرارو تا آن روز مجید مجیدی را نمی‌شناخت و با این پروژه با وی آشنا شد. این هنرمند ایتالیایی بارها تکرار کرد که وقتی پیشنهاد را دریافت کردم حس کردم یک اتفاق بزرگ برای من می‌افتد.

این عکاس سینمایی تصریح کرد: فکر اولیه مجید مجیدی ایجاد وحدت از طریق این فیلم بوده است. مجیدی در نظر داشت که مهربانی و توجه پیامبر (ص) به انسان‌ها را نشان دهد و فکر می‌کنم موفق هم بوده است. در این فیلم مهربانی و تعامل پیامبر (ص) با انسان‌ها به خوبی احساس می‌شود.

فوقانی با درخواست از اصحاب رسانه و اهالی هنر گفت: عکاسی فیلم را پلان به پلان انجام دادم و قطعاً چه در ایران چه در خارج از ایران مؤثر خواهد بود. امیدوارم اهالی رسانه و هنر از این پروژه حمایت کنند چون باید بر این باور باشند که این پروژه ملی ماست و نه به خاطر مجیدی، بلکه به خاطر شخصیت پیامبر (ص) از این فیلم باید حمایت کنند.

وی در خصوص اینکه پیش‌بینی حضور در چنین پروژه‌ای را داشته است یا خیر، توضیح داد: حقیقتاً فکر نمی‌‌کردم روزی در چنین پروژه‌ای همکاری و حضور داشته باشم، اما چون از همان اول که کار را شروع کردم (سال 71) به کارم ایمان و اعتقاد داشتم و با عشق و انرژی کار می‌کردم، احساس کردم که روزی راه برایم باز شود. در این حرفه نباید انتظار سود مالی را داشته باشید، چون عشق و دل می‌خواهد.

وی ابراز داشت: وقتی یک کار، درست و خوب پیش برود مسائل سخت آن هم شیرینی می‌شود. در خاطرم هست که قرار بود پلان ماجرای ابرهه را در کرمان بگیریم. یکی از افراد بومی آنجا از ما خواست وسایل فیلمبرداری را جمع کنیم چون طوفان در راه است. چون هوا صاف و خوب بود حرفش را جدی نگرفتیم و به کار ادامه دادیم. اما کسی بعد طوفان شن بزرگی به راه افتاد و نزدیک بود، ما را با خود ببرد. آن روز و آن اتفاق خاطره‌ای در ذهن همه ما شد و تا مدتها از آن حرف می‌زدیم.

فوقانی با اشاره به فضای سنگین روز اتمام کار فیلم گفت: روزی که کار تمام شد و اعلام کردند پروژه به پایان رسیده، در لوکیشن مکه بودیم. دل همه ما گرفت چون در طول پروژه خیلی با هم ارتباط صمیمانه داشتیم. همانطور که عوامل دور می‌شدند مقابل منزل حضرت آمنه نشستیم و یک قطعه ادبی به ذهنم رسید که به ساحت مهربان پیامبر (ص) تقدیم می‌کنم.

«دلم می‌خواهد در این سکوت شهر با چشمان بسته فریاد بزنم دلم می‌خواهد تنهای تنها به نجوای گلهای با غنچه تو گوش کنم. دلم می‌خواهد در جای پایت گلدانی سبز کنم.

دلم می‌خواهد همه خاطراتم را به برگ‌های پاییزی بسپارم  و سپیده‌ دم با شکوفه‌های بهاری به دنیا آمد. از نو آغاز کنم دلم می‌خواهد تنها دلم می‌خواهد...» .


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : yjc.ir