ماجرای اهدای اعضای بدن بازیگر زن کشورمان پس از مرگ از زبان پدرش
شاهرخ بدیعی پدر بازیگر کشورمان عسل بدیعی به بیان جزئیاتی از اهدای اعضای بدن دخترش پرداخت.

اهدای اعضای بدن عسل بدیعی

پدر عسل بدیعی،‌ هنرمندی که با مرگ مغزی، اعضایش به بیماران نیازمند پیوند اهدا شد،‌ سال‌ها بعد از این اتفاق هم نسبت به تصمیی که برای پیوند اعضا گرفته‌اند احساس رضایت دارد.
 
جمعه گذشته در آخرین نشست‌های تخصصی جشنواره فیلم سلامت،‌ با حضور فیلمسازان و پزشكان، به موضوع اهدای عضو پرداخته شد. منوچهر هادی و آزاده بیزارگیتی کارگردان مستندهای درباره اهدای عضو،‌ دکتر قبادی متخصص اهدای عضو، دکتر زمانی نورولوژیست و دکتر کتایون نجفی‌زاده رئیس اداره فراهم‌آوری اعضای پیوندی در وزارت بهداشت، با حضور در نشست اهدای عضو، به ابعاد مختلف این مساله پرداختند. اما یكی دیگر از میهمانان این نشست،‌ شاهرخ بدیعی،‌ پدر عسل بدیعی بود. او كه دو بار در خانواده‌، یك بار درباره مرگ دخترش و بار دیگر درباره پیوند كبد دامادش رضا داودنژاد، تلخی و شیرینی اهدای عضو را تجربه كرده،‌ با ما از تصمیمش در روزهای سخت مرگ عسل بدیعی گفت.
 
گفت‌وگو با شاهرخ بدیعی را بخوانید؛
 
اینطور كه مسئولان انجمن اهدای عضو اعلام كردند، بعد از اهدای اعضای عسل بدیعی،‌ موافقت خانواده‌های بیماران مرگ مغزی با اهدای اعضای بیمارانشان و درخواست صدور كارت اهدای عضو افزایش زیادی پیدا كرد. درباره تصمیمی كه در آن روزهای سخت گرفتید و منجر به این فرهنگ‌سازی شد بگویید.
 
در سال 76 وقتی اولین فراخوان درباره سازمان بیماری‌های خاص داده شد و موضوع کارت‌های اهدای عضو در جامعه مطرح شد،‌ من عضو شدم و علاوه بر خانواده خودم، 50 نفر دیگر از اقوام و آشنایان را برای پرکردن این کارت راضی کردم و آنها نیز کارت اهدای عضو را پر کردند. در جشن نفس که سال‌ها بعد برگزار شد، عسل به عنوان فردی که این کارت را پر کرده بود به این جشن دعوت شد و اجرای برنامه فوق العاده‌ای داشت و همان جا دوباره کارت اهدای عضو را پر کرد و گزینه همه اعضا را انتخاب كرد. با توجه به این موضوع و از آنجا كه رضایت خود عسل را نسبت به اهدای اعضایش می‌دانستیم،‌ بعد از اعلام مرگ مغزی او توسط پزشكان، تردیدی نداشتیم كه خواسته خود دخترم این است كه با مرگش، به دیگران زندگی ببخشد. اگر زمان به عقب برگردد باز هم این تصمیم را می‌گیریم. از این كه این اتفاق باعث شد فرهنگ‌سازی بیشتری نسبت به رضایت خانواده‌ها برای اهدای عضو صورت بگیرد خیلی خوشحالم و می‌دانم كه عسل هم از این قضیه خوشحال است.
 
 او یك بار دیگر هم با بازی در فیلم سینمایی «بودن یا نبودن» مبحث اهدای عضو را در جامعه مطرح كرده بود.
 
بله. در جریان این فیلم هم ما گفت‌وگوهایی درباره این موضوع در خانواده داشتیم و عسل كه در چند فیلم دیگر هم با این مضمون ایفای نفش كرد،‌ می‌گفت اگر اتفاقی برای من افتاد،‌ تمام اعضای من را اهدا كنید. فیلم «بودن یا نبودن» اولین فیلمی بود كه در ایران درباره اهدای عضو ساخته شد و فكر می‌كنم عسل بدیعی بازیگر این فیلم هم اولین هنرمندی بود كه بعد از مرگش تمام اعضایش به بیماران نیازمند اهدا شد.
 
 و البته خانواده شما تجربه دیگری از پیوند اعضا را هم دارد.
 
بله فكر می‌كنم مشیت خانواده من با موضوع اهدای عضو گره خورده است. ما هم گیرنده عضو هستیم و هم دهنده. دو بار برای رضا داوودنژاد، دامادم، پیوند كبد گرفتیم كه بر اثر بیماری، کبدش از کار افتاده بود و اگر پیوند انجام نمی شد، رضا دیگر پیش ما نبود. در قبال این موضوع، هفت عضو از اعضای اصلی عسل و تعدادی از اعضا و جوارح دیگر او را به بیماران نیازمند و منتظر پیوند عضو اهدا كردیم.
 
 درباره اهدای اعضای عسل با مخالفت یا انتقاد هم مواجه شدید؟
 
بله ولی این مخالفت‌ها اهمیتی نداشت و ما در تصمیمی كه گرفته بودیم مصمم بودیم. حالا هم نسبت به این موضوع احساس رضایت دارم كه در لحظه‌ای كه باید تصمیم درست را می‌گرفتیم، این كار را كردیم و به فرهنگ‌سازی درباره این موضوع كمك كردیم. آن لحظه تصمیم‌گیری، بسیار لحظات دشواری است، مادر و خواهر عسل هم درگیر این بودند كه چنین تصمیمی گرفته شود یا نه اما با توجه به رضایتی كه خود او از پیش با پر كردن كارت اهدای عضو نسبت به این قضیه اعلام كرده بود، فرم رضایتمان را نسبت به اهدای اعضای عسل امضا كردیم. روز چهاردهم فروردین 1392 از ساعت 14 این پیوند اعضا شروع شد و تا 3 صبح روز پانزدهم ادامه پیدا كرد. هفت عضو اصلی عسل در همان شب میزبان پیدا كرد و گیرنده داشت و خدا را شكر می‌كنیم كه اعضای او به بیماران نیازمند اهدا شد.
 
با بیمارانی كه اهدای عضو عسل به آنها انجام گرفت دیداری داشته‌اید؟
 
این امكان وجود داشت كه آنها را ببینم اما خودم خواستم چنین اتفاقی نیفتد. دوست نداشتم آنها به خاطر این پیوند احساس كنند به من مدیون هستند چون من به وظیفه‌ام انجام دادم و این لطف خداوند به آنها بوده است. گیرنده قلب، كلیه و كبد را به صورت اتفاقی و این كه آنها خودشان آمدند من را پیدا كردند شناختم ولی با این كه میسر بود دیگران را هم ببینم،‌ مانع این كار شدم. امیدوارم درباره این كار، بیشتر فرهنگ‌سازی شود و مردم با آن بیشتر آشنا شوند و در راه اهدای عضو كسانی كه مرگ مغزی شده‌اند بدون تردید به بیماران نیازمند پیوند اعضا كمك كنند.
 
در چند روز گذشته،‌ خانواده يكی از سربازان سانحه ديده در تصادف رانندگی هم با اهدای اعضای او موافقت كردند. به عنوان پدری كه تجربه اهدای عضو فرزندش را دارد، تعریفتان را از این كار بگویید.
 
فقط می‌توانم بگویم اهدای عضو یك كار الهی است و خانواده‌هايی كه چنين كاری می كنند بدانند روح فرزندشان با اين تصميم در آرامش خواهد بود.


بیشتر بدانید : درگذشت دختر هنرمند 15 ساله شیرازی بر اثر تداخل دارویی و اهدای اعضای بد


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : khabaronline.ir