روایت پیمان معادی از نوشتن عشق روی دیوار مستراح تا همکاری با خاله یونانی
نشست خبری فیلم بمب یک عاشقانه با حضور عوامل و بازیگران در دومین روز سی و ششمین جشنواره فیلم فجر برگزار گردید.

جشنواره فجر 96: نشست خبری فیلم بمب یک عاشقانه

 نشست رسانه‌ای فیلم «بمب؛ یک عاشقانه» با حضور پیمان معادی (کارگردان و بازیگر)، محمود کلاری (مدیر فیلمبرداری و بازیگر)، لیلا حاتمی (بازیگر)، حبیب رضایی (بازیگر)، ایرج شهزادی (صدابردار و صداگذار)، ارشیا عبدالهی (بازیگر) واحسان رسول‌اف (تهیه‌کننده)، عصر امروز در سالن نشست‌های پردیس ملت با اجرای محمود گبرلو برگزار شد.

پبمان معادی در این نشست با اشاره به ریشه فیلم در خاطرات دوران کودکی‌اش و تکرار شعار مرگ بر آمریکا در آن گفت:
«قصد خاصی برای تکرار شعار مرگ ‌بر آمریکا نداشتم، یادم هست در کودکی در مدارس در صف می‌ایستادیم و همانند خیلی از شما شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر انگلیس را سر می‌دادیم. عادت مان داده بودند صبح مان را با نفرت و خشم آغاز کنیم، چون این خاطره را از دوران کودکی داشتم در فیلم از آن استفاده کردم.»

او در ادامه به تجربیاتش در سینمای آمریکا اشاره کرد و افزود:
«پنج فیلمی که در خارج از ایران کار کردم، به من کمک کرد تا نظم و دیسیپلین به‌دست بیاورم و بتوانم یک بیگ پروداکشن را اداره کنم.»

نشست خبری فیلم بمب یک عاشقانه در جشنواره فجر 96

نشست خبری فیلم بمب یک عاشقانه در جشنواره فجر 96



فیلمبرداری که بازیگر شد

معادی با اشاره به بازی محمود کلاری در این فیلم گفت: «من وقتی به حضور آقای کلاری در فیلم فکر کردم، چند روز مانده بودم که چگونه به ایشان بگویم تا این پیشنهاد را بپذیرد اما وقتی گفتم، بلافاصله قبول کرد و گفت برای تو بازی می‌کنم.»

کلاری هم در پاسخ گفت:
«رابطه من با پیمان معادی خیلی قدیمی نیست. از زمان «جدایی نادر از سیمین» رابطه نزدیکی بین ما شکل گرفت که مثل رابطه یک پدر با پسر است.»

این کارگردان در واکنش به پرسشی درباره علت تغییر نام فیلم از «بمب» به «بمب، یک عاشقانه» پاسخ داد:
«نام فیلم به انتخاب خودم بود و مصلحتی در کار نبود. عنوان انگلیسی این فیلم« LThe bomb :A love story به نظرم جالب بود که مطرح کردم.»

حبیب رضایی و لیلا حاتمی در نشست خبری فیلم بمب یک عاشقانه

حبیب رضایی و لیلا حاتمی در نشست خبری فیلم بمب یک عاشقانه



دوره‌ای که عشق روی دیوار مستراح نوشته می‌شد

او همچنین در پاسخ به این سوال که نشان دادن تصویر خشن از ایران دهه شصت، آیا باعث توقیف فیلم نمی‌شود، گفت:
«من اصلا قصد نداشتم خشونت آن دوران را نشان دهم اما فیلم اگر به نظر شما خشن آمده به خاطر این است که دهه 60 دوره خشنی بود. آن زمان معلم‌ها بچه‌ها را می‌زدند، برای مثال من از دست همه معلم‌هایم کتک خوردم. در کل دهه 60 دوره‌ای عصبی و خشن بود و عشق پنهان بود؛ برای همین تنها روی دیوارهای مستراح نوشته می‌شد.»

حبیب رضایی بازیگر فیلم هم در این نشست گفت:
«در طول دو سال گذشته، من شاهد روند این فیلم بودم. مثل پیمان من هم در مدرسه بسیار کتک می‌خوردم. وقتی درمورد شخصیت‌ها حرف می‌زدیم پیمان پیشنهاد داد که این نقش را بازی کنم و قبول کردم. این هفدهمین سال دوستی من و پیمان است و طی این سال‌ها بارها باهم درمورد سینما اتود زدیم و حرف زدیم. این همکاری تازه هم هیچ اتفاق عجیبی برایم نبود و مثل همه کارهای دیگری بود که انجام دادیم.»

پیمان معادی هم در ادامه حرف‌های رضایی گفت:
«من بخش بزرگی از فیلمنامه «بمب؛ یک عاشقانه» را مدیون حبیب رضایی هستم.»

فیملساز مستقل

ارشیا عبدالهی، بازیگر فیلم نیز در این نشست گفت:
«من سه بار تست دادم تا بالاخره قبول شدم. برای من تجربه خیلی بزرگی بود که با آقای پیمان معادی و حبیب رضایی و خانم لیلا حاتمی بازی کردم. فکر نکنم دیگر چنین تجربه‌ای برایم اتفاق بیفتد.»

پیمان معادی در ادامه به تولید مستقل فیلم خود اشاره کرد و گفت:
«من هیچ وقت نه سفارشی می‌نویسم و نه تا حالا نوشته‌ام. در زمان ساخت «بمب؛ یک عاشقانه» هم چندین نهاد که فیلم‌های بزرگی را در این جشنواره سرمایه‌گذاری کرده‌اند؛ به من لطف داشتند از جمله سازمان اوج، شهرداری و فارابی اما همیشه دوست داشتم مستقل باشم. برای همین تا به حال یک کلمه در این فیلم به خواست هیچ نهادی و هیچ ارگانی اضافه نشده است.»

خاله یونانی پیمان معادی

کارگردان «بمب؛ یک عاشقانه» درباره موسیقی متن فیلم هم توضیح داد: «من همیشه کارهای النی کارایندرو را خیلی دوست داشتم. حتی وقتی درمورد نقش با خانم حاتمی حرف می‌زدم، موسیقی‌های خانم کارایندرو را برایشان می‌فرستادم تا بگویم حال و احوال فیلم چگونه است. این افتخار همکاری به سبب حضور من به عنوان داور در یک فستیوال در یونان بود. آنجا توانستم با او ارتباط بگیرم... او بعد از مرگ آنجلوپلوس خیلی سخت‌گیر بود و کار نمی‌کرد اما به طرز عجیبی فیلم را دوست داشت و امروز روابط عجیبی با هم داریم... می‌توانم بگویم مثل خاله من شده و زنگ می‌زند و حال بچه‌هایم را می‌پرسد...»

تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ