اعتراض تند پرستو صالحی به تهمت یک پیج تند رو
پرستو صالحی نوشت:
اسم صفحه شو گذاشته سربازان گمنام امام زمان، امام زمان بزنه كمرت كه تهمت میزنی ... امثال شما این مردم و از دین و ایمان دور كردن حضرت علی گفت دیده رو ندیده بگیر اونوقت تو از خدا بی خبر تهمت سگ بازی میزنی!!! اخوی برای اینكه حسینی باشی لازم نیست مارو به یزید وصل كنی، ما سگ بازیم تو مدافع حرم ؟! تو حریم سرت نمیشه دم از حرم میزنی ؟! تو رو خدا با این ادبیاتِ مریض و سخیفتون تیشه به ریشه اسلام نزنین، اسلام تاكیدش به حق الناسِ، شرم كنین ... مدافع حریم و حرم به ناموس مردمش توهین نمی كنه تهمت نمیزنه تو و امثال تو دستتون به تفنگ نخورده تمام زحمتی كه میكشین درست كردن پیج های اینجوریه با اسم بندگان خدایی كه هیچوقت بابت از خودگذشتگیشون طلبكارِ مردم نبوده و نیستن كه بیاین ماهایی كه همیشه پشتِ مردم بودیم و اعتراض كردیم و با یك بهانه ای خراب كنین، هنوز نفهمیدین مردم كور و كر نیستن می بینن، می شنون و می فهمن كی كنارشونه كی مقابلشون ...
راستی پیج مذكور و تمامی پیج های اینچنینی كه تو صفحه تون نوشتین حزب اللهی؟! شماها از حزب شیطانین تا الله اسم حزب الله رو خراب نفرمایید. در ضمن اون سگ كوچیكه ماله منه كه عشقه، سگ بزرگه تیداست سگ من نیست و صد برابر تو و امثال تو جریان پلاسكو و زلزله كمك كرده و شرفش از تو بی شرف بیشتره ، فرق هست بین كلمه ی حَرَمی با حَرومی، هرچند یك واو كوچك... تمام .
اینستاگرام پرستو صالحی
بیست سال از روزی كه وارد دنیای هنر شدم گذشته از تیاتر به سینما و بعد تلویزیون انتخاب غلط كاری مسیر كاریمو عوض كرد البته استطاعت سوپر استار شدن نداشتم ولی بازیگر بدی هم نبودم اینو هركی همون دو تا سكانسِ فیلم چشمهایش آقای قریبیان رو دیده باشه می فهمه. در جریان انتخابات سال هشتادو چهار بعد از روی كار آمدن رییس جمهور قبلی، به دلیل اعتراض ها و حرف هایی كه زده بودم احضار شدم و ... از وسط سریال ارث بابام كشیدنم بیرون و ممنوع كار شدم ( یكی از جرم هام این بود، استفاده از تریبون برای احیای چهره های فاسد سینمای قبل انقلاب (چهره های فاسد منظورشون فردین، وثوقی و ملك مطیعی بود ) باقیش هم از همین انگ های همیشگی بود كه زده میشه و همه میدونن ) بهترین سالهای عمر كاریم هدر شد، انقدر فاصله افتاد بین من و كار كه حتی همكارام فراموششون شد پرستویی هم بوده ... با تمام این سختی ها هنوز هستم بازم بعد از اینهمه بیكاری و كم كاری ها دیده میشم حرفم خونده میشه می دونی چرا، چون كنار مردمم با مردمم برای مردمم همچنان، واسه همینه كه میسوزی اخوی، میگی اینكه بازی نمیكنه چرا حرفاش تیتر میشه؟! چرا صفحه اش خونده میشه؟! چرا هنوز دیده میشه؟!چرا همه جا دعوت میشه !؟ چرا با همه دوسته؟! چرا هنوز یه عده قبولش دارن؟! دردت میاد نه ؟! من از صحنه ی هنر رفتم ولی موندم، چون سر میدم برای مردمم، قید كاری كه عاشقش بودم و زدم و میزنم برای مردمم، درآمد و منافع و معاشم و به خطر میندازم با اعتراض هام بازم برای مردمم اونوقت تو میسوزی، و چون از بچه های جنگ نیستی و مردونه جنگیدن و بلد نیستی میگردی از من و امثال من یه سوتی یه عكس یه مورد پیدا كنی یا بسازی حتی كه تخریب كنی كه بشكنی كه انگ بزنی... نمیشه اخوی این راهش نیست برای راه پیدا كردن به دل این مردم باید باهاشون همدل باشی، همراه باشی ، باید اراذل و اوباش و خس و خاشاك نبینیشون، باید با عشقشون عشق كنی به عشقشون عشق كنی، باید دلت براشون بتپه تا بمونی تا موندگار بشی ... و تو نمی تونی اخوی، اینه كه میسوزی و می افتی به جونِ ماها ... قلم من تا همیشه تند خواهد نوشت سعی كن به سوزشش عادت كنی اخوی و اگه می خوای با كسی كه چیزی برای از دست دادن نداره بجنگی حداقل مردونه بجنگ، همین یا حق
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: صفحه شخصی پرستو صالحی