علی دهکردی: فکر نمیکردم روزی برسد که قلبم را در دست بگیرم و از مرگش بگویم
علی دهکردی در مراسم یادبود لوون هفتوان, به معجزات عجیبی پیرامون مرگ و زندگی لوون هفتوان اشاره کرد.

من یک انسان خرافاتی نیستم ولی لوون مرا به معجزه معتقد کرد

علی دهکردی که سابقه دوستی دیرینه با لوون هفتوان دارد در مراسم یادبود وی که روز گذشته در تماشاخانه دیوار چهارم برگزار گردید گفت:

من در این سال ها در مراسم ختم بسیاری از هنرمندان حضور یافته ام, هیچ گاه فکر نمی کردم, روزی برسد که بخواهم قلبم را در دستم بگیرم و در مراسم ختم لوون حرف بزنم, حرف زدن از مرگ لوون کار بسیار سختی ست, از تمامی برگزار کنندگان سپاسگزارم, استفاده از کلمات هنرمند فقید, زنده یاد و مرحوم در مورد لوون کار بسیار سختی ست. من انسانی خرافاتی نیستم, ولی به نظرم اگر در مورد لوون جادویی وجود نداشت, معجزه وجود داشت. چطور ممکن است یک انسان صمیمیت را در حد معجزه برای همه اطرافیانش بسازد؟

علی دهکردی در مراسم یادبود لوون هفتوان

علی دهکردی در مراسم یادبود لوون هفتوان

روزی لوون در هجده سالگی اش به ناگاه کبود شد و بر زمین افتاد, کبود شد, با هر سختی و زحمتی که بود او را به بیمارستان رساندیم و لوون احیا شد, از دکترش پرسیدم آیا مشکلش جدی ست؟
پزشکش گفت: جریان تنفسی اش لحظاتی به طور کامل قطع شده بود, معمولا انسان ها در این شرایط می میرند.

چندبار دیگر این اتفاق تکرار شد و لوون جان سالم به در برد. پس از آن ماجرای سفر کذایی به ارمنستان و آن سال های سخت و وحشتناک پیش آمد. او می توانست در آن سال ها در گم نامی بمیرد. لوون زنده ماند تا در اوج بمیرد. تا در وطنش و در کنار عزیزانش در حالی که مرگ را به سخره گرفته است بمیرد. در حالی بمیرد که بزرگترین چهره های فرهنگی و سینمایی ایران در مراسم خاکسپاری اش حضور داشته باشند. لوون مرگ را شرمنده خود ساخت.

 

تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ