مناسك گذر فرد را در بحران‌های قاطع زندگی مانند تولد، بلوغ، ازدواج، مرگ راهنمایی می‌كند...
مراسم نه تنها راهی برای تقویت گروه اجتماعی و تسكین هیجان‌ها و اضطراب‌هاست، بلكه راهی است كه در آن برای حوادث و وقایع مهم آیین‌های خاصی برگزار می‌گردد و پذیرش اموری مانند مرگ و بلای آسمانی آسان‌تر می‌شود.
از میان تقسیم‌بندی انسان‌شناسان «مناسك گذر» و «مراسم تقویت» از اهمیت بیشتری برخوردار است.
مناسك گذر فرد را در بحران‌های قاطع زندگی مانند تولد، بلوغ، ازدواج، مرگ راهنمایی می‌كند. مراسم تقویت، مراسمی است كه حوادث بحرانی را در زندگی گروه و نه خود فرد مشخص می‌كند. طبیعت بحران هر چه باشد، مانند بارندگی كم و حتی زیاد كه باعث لطممه به محصول می‌شود از طریق انجام مراسمی كاهش می‌یابد. هدف این مراسم اتحاد میان مردم و كاهش اضطراب و تعادل و آرامش در آنان است.
فرهنگ عامیانه و آداب و رسوم رایج در نزد ایرانیان یكی از منابع بكر و باارزشی است كه در بطن خود، روح زندگی و فلسفه حیات را روشن ساخته و نمادها و استعاره‌ها و علایم را به یاری گرفته و لطافت احساس انسانِ خلاق و هنرآفرین این سرزمین را در قالب الفاظ ریخته و در كسوت اعمال و حركات جلوه‌گر ساخته و زندگی پر از تمثیل و اشاره و كنایه مردم حساس را بازگو می‌كند.
فرهنگ عامیانه ما در قالب افسانه‌های پرهیجان و شورانگیز و ترانه‌های عامیانه پیام و صدای قوم و نیاكان ما را از خلال صد‌ها سال منعكس و به گوش ما می‌رساند. و در همین‌جاست كه آداب و رسوم و آیین‌ها از حد سر گرمی ساده فراتر می‌رود و بسیاری از باورها و اعتقادات مردم در مراسمی آیینی مجسم می‌شود.
شكی نیست كه تمام مناسك مذهبی و سنت‌ها و مراسم آیینی در بطن خود نمایشی دراماتیك را به همراه دارند. اگر ریشه‌های تاریخی نمایش را مورد بررسی قرار دهیم، درمی‌یابیم كه اكثر نمایش‌هایی كه در صحنه به اجرا درآمده‌اند و جنبه مردمی داشته‌اند، برگرفته از مراسم آیینی بوده است. این‌گونه نمایش‌ها محتوای خود را از فرهنگ مردم از اسطوره‌ها و داستان‌ها و سنت‌ها می‌گیرد. در این نمایش‌ها نه فقط بازیگر عهده‌دار نقشی است بلكه تماشاگران نیز نقشی دارند و سهمی می‌یابند. حوادث روزمره، زندگی مردم، نیازهای مردم، غم و اندوه و سرور و شادمانی آن‌ها به همراه قربانی كردن و باورها و معتقدات مجسم می‌شود و عبادات و دعاها و كوبیدن بر طبل‌ها و آوازخوانی و رقص، جملگی تركیبی هماهنگ داشته و فضایی ایجاد می‌كنند كه در آن مردم به سپاس‌گزاری از خدا و ارواح نیاكان و... می‌پردازند.
نمایش مبتنی بر مراسم آیینی، رابط انسان با گذشته و با سنت‌های گذشته است و در آن صحنة رزم و رجز‌خوانی و حماسه‌سرایی، رزم بین دو قدرت نیك و بد، چالش بین زندگی و مرگ است. این نمایش‌ها تفننی نیستند بلكه بر زندگی ما خیمه زده‌اند و در آن ما به عنوان تماشاگر نظاره‌گر حركات بازیگرانی هستیم كه درواقع تصویری از وجود خود ماست.
تئاتر یك نهاد پویا نیست، مگر اینكه به زندگی مردم برگردد و دارای همان مفهوم صحیح نهاد باشد كه محصور در آداب و رسوم و آیین‌ها است. اگر آیین و مراسم را درست بر صحنه نشان ندهیم به آیین‌ها توهین كرده‌ایم. باید آیین‌ها را بررسی كرد و بعد به صحنه نمایش برد.
مناسك آیینی سعی بر آن دارد تا اظهار نظرش در مورد طبیعت و حوادث آن كه گاه سرشار از لذت و گاه درخواست از آن و گاه پر از اندوه است را بنمایاند و با طبیعت و آنچه در این راستای به آنان می‌نمایاند در ارتباطی جمعی با هم‌تباران خود در سور و سوگ نشسته و گاه اندوه را بكاهد و گاه نیازی بطلبد و گاه از سر شادی و سوری برپادارد.
در میان ایرانی به سراغ هر آیینی و مراسمی از آن‌ها كه برویم این‌گونه تصاویر نمایشی را جست‌وجو خواهیم كرد.
در میان قوم بختیاری كه در فلات مركزی ایران و دو سوی زاگرس مركزی و در میان رشته كوه‌های مرتفع قرار دارد و شامل بخشی از استان‌های خوزستان چهارمحال بختیاری اصفهان و لرستان می‌باشد می‌توان نمونه‌های بسیاری از این گونه آیین و مراسم نمایشی و گاه سرشار از عناصر نمایشی را جست‌وجو كرد. آیین و مراسم در بختیاری به مناسبت‌های گوناگونی برپا می‌شود، كه می‌تواند از تولد تا مرگ و گاه حاجات را در محدوده خود قرار دهد.
بختیاری‌ها در ازدواج جوانان این جشن را با مراسم و آیین‌های زیبا و نمایشی برپا می‌دارند تا در این برگزاری در كنار همتباران خود آنچه ماندگار‌تر را در ذهن به صورتی نمایشی ثبت نمایند.
ازدواج دارای خصوصیات و آداب و رسومی است كه در هر جا و هر قومی ممكن است متفاوت باشد.
در بختیاری ازدواج به پنج صورت انجام می‌شود.
1. ازدواج ناف‌‌برون1
2. ازدواج گا به گا2
3. ازدواج فامیلی3
4. ازدواج هم‌بری4
5. ازدواج خون بس (خین‌برونxinburu)
1. ازدواج ناف‌برون: در میان ایل بختیاری رسم بر این بوده است كه هرگاه دختری و پسری در زمانی نزدیك به هم متولد گردند، اولیا این كودكان از همان بدو تولد تصمیم می‌گیرند، تا بندناف نوزاد را به نام پسری كه او نیز تازه دیده به جهان گشوده و یا كمی از وی بزرگ‌تر است می‌بریدند، به این نیت كه به هنگام بلوغ این دو كودك با هم ازدواج نمایند، یعنی عملاً سرنوشت آتی این دختر و پسر از همان ابتدا به دست والدین آن‌ها رقم می‌خورد، و این باور در دوره كودكی، تا نو‌جوانی و جوانی در آنان پدید آمده بود كه این دو به هم تعلق دارند.
2. ازدواج گا به گا: ازدواج گا به گا در میان ایل بختیاری برخی مواقع وجود داشته است، درمیان خانواده دختر و پسر مجرد و جوانی وجود داشت، بنا به تمایل طرفین، داماد خواهر خود را به عقد برادر همسر می‌دهد.
3. ازدواج فامیلی: یكی از ریشه‌دارترین و پرجمعیت‌ترین ازدواج در ایل بختیاری به شمار می‌رود، گستردگی این نوع ازدواج زبان‌زد خاص و عام است، شدت این ازدواج فامیلی به حدی بوده كه هر‌گاه در خانواده‌ای پسر جوانی كه هنگام ازدواج او فرامی‌رسید و یكی از دختران عمو، عمه، خاله، دایی، و یا دیگر افراد فامیل نزدیك مجرد بود، حق نداشت به خواستگاری دختر بیگانه‌ای برود زیرا عمل او توهین به خانواده‌های دختردار آن فامیل محسوب می‌‌شد و چنین عملی را سنت‌شكنی می‌دانستند و آن را مورد نكوهش قرار می‌دادند، بنابراین هرگاه چنین جوانانی قصد پیوند زناشویی را می‌داشتند، نخست می‌باید به خواستگاری یكی از دختران فامیل نزدیك خود می‌رفتند و اگر درخواست آنان مورد موافقت قرار نمی‌گرفت آن‌گاه حق داشتند تا از میان دختران غیر فامیل، همسر آینده خویش را برگزینند، زیرا معتقد بودند كه با ازدواج‌های فامیلی، پیوند خانوادگی آن‌ها پیوسته مستحكم و استوار باقی خواهد ماند و فاصله‌ای بین آنان ایجاد نمی‌شود. از سویی فرزندان این‌گونه خویشاوندی‌ها از لحاظ ژنتیكی، اجتماعی و فیزیكی از طبقه پایین‌تری نخواهند بود، تا نسل‌های بعدی دچار تزلزل شوند. این شیوه ازدواج صرف‌نظر از پاره‌ای تغییرات جزئی همچنان پابرجا مانده است و هنوز هم در بسیاری از خانواده‌ها رعایت می‌شود. و اگر از لحاظ ژنتیكی مشكلی نداشته باشند قدر مسلم آن است كه در پایداری اتحاد و همبستگی بین طایفه و فامیل مؤثر خواهد بود.
4. ازدواج هم‌بری بودن: در ازدواج هم‌بری اگر شخص موردنظر از دوران كودكی و یا نوجوانی نزد خانواده‌ای مشغول كار می‌شد، شخص صاحبخانه این فرد موردنظر را به عنوان شریك یا هم بر قبول می‌كرد به گونه‌ای كه او را در تمام اموال خود همانند فرزندانش شریك بداند و چنانچه شخص موردنظر از دختر صاحبخانه خواستگاری كند، صاحبخانه دختر خود را بدون اینكه از فرد موردنظر (داماد) شیربها و یا مهریه بگیرد به عقد او درمی‌آورد بدون گرفتن هیچ وجه مادی، و علتش این است كه دو نفر یكدیگر را قبول دارند و به عنوان رفیق و شریك یكدیگرند.
5. ازدواج خون‌بس: بختیاری‌ها با تكیه بر باور و خلق و خوی خویش كمتر ظلم و فشار را تحمل می‌كنند. چنانچه اجحافی در حق آنان روا می‌شد، در صدد انتقام برمی‌آمدند و با بروز هرگونه تنشی ممكن بود نزاعی میان دو طایفه یا دو خانواده به وجود آید و كسی كشته شود، كه در نتیجه یك نفر از خانواده مقتول به انتقام برمی‌خواست و اگر میانجی‌گری اشخاص خيّر و بزرگان ایل نمی‌بود، این كشت و كشتار همچنان تداوم می‌یافت، اما دخالت بزرگان طایفه‌های دیگر باعث می‌شد تا جلو هرگونه خون‌ریزی دیگری نیز گرفته شود و برای اینكه بتوانند ضمن پیشگیری از هر‌گونه اقدام انتقام‌جویانه زمینه تفاهم نسبی را نیز فراهم آورند، نخست با بزرگان دو طایفه وارد مذاكره شده و آن‌گاه با فروكش كردن موضوع نزاع، برای اینكه بتوانند هر چه بیشتر دو طایفه را به هم نزدیك‌تر نمایند، پیوندی خونی بین آنان برقرار می‌كردند.
در صورت بخشش از طرف خانواده مقتول، دختر یكی از بستگان نزدیك قاتل را به عقد و ازدواج پسر یا شخصی از خانواده مقتول درمی‌آوردند، تا بدین‌وسیله از هرگونه تنش و ستیز بعدی پیش‌گیری كرده باشند و جلو هرگونه خون‌ریزی مجدد را بگیرند كه به آن (خین‌‌برون) نیز می‌گویند.
این‌گونه ازدواج‌ها در میان بختیاری‌ها ضرب‌المثل شده‌اند و هر از گاهی كه نزاعی و یا حتی برخورد لفظی بین زن و شوهری به وجود می‌آمد، خانواده زن می‌گویند: «مگر دخترمان جای خون آمده است، كه این‌گونه با او رفتار می‌كنید.»
عروسی در بختیاری
1. زون‌گشون5
زون‌گشون یا بله گفتن با هدیه دادن به پدر و دختر توسط اقوام داماد همراه است. این هدیه به معنی آن است كه قبول كرده تا پیرامون خواستگاری از دخترش صحبت كنند. چنین هدیه‌ای معمولاً یك رأس قاطر و یا تفنگ و یا چیزی مشابه است كه سرانجام پس از عروسی به عروس (بویگ6) بخشیده می‌شود، پس از بله گفتن، پارچه لباس را به عنوان هدیه به دختر می‌دهند كه به آن بله‌برون می‌گویند.
2. دس‌بوسون7
دست‌بوسون و یا شیرینی خورون، پس از آنكه خانواده داماد اجازه صحبت كردن از سوی خانواده دختر را یافتند، با هماهنگی قبلی روز و ساعت نیكی را برمی‌گزینند تا با آمادگی كامل و به همراه افراد فامیل و طایفه و عده‌ای از بزرگان سواره و پیاده با نواختن ساز و دهل و به همراه داشتن چندین رأس گوسفند و سایر وسایل پذیرایی كه كاملاً به عهده داماد است به سوی خانه پدر عروس رهسپار می‌شوند و بیشتر اوقات گوسفندان پیشاپیش توسط یكی از جوانان فامیل داماد فرستاده می‌شوند. در طول این راه خانواده داماد و همراهان به سواربازی و شلیك تیرهای هوایی و شادی‌كنان و خواندن آوازی به نام دوالالی كه نوعی سرود و آهنگ شادی است و در مواقعی هم همراه با كل و گاله زنان و مردان جوان ایل كه منظره بسیار بدیع و خاطر‌ه‌انگیزی را در ذهن‌ها تجسم می‌‌كند، می‌پردازند و پس از رسیدن به نزدیكی خانه پدر عروس از آنان استقبال به عمل می‌آورند، سپس پدر داماد و عروس بعد از تعارفاتی چند وارد مذاكره شده و با هر یك از نزدیكان خود به شور می‌نشینند و پس از تبادل‌نظر پیرامون مسائل مادی از قبیل حق شیر (شیربها) و پشت قباله (مهریه) مباحثی مطرح و سرانجام و با وساطت بزرگان و ریش‌سفیدان طایفه، طبق سنت به توافق می‌رسیدند. البته در مورد شیر‌بها (حق شیر) غالباً گوسفند و اسب و قاطر و گاو و غیره... و بعضی مواقع علاوه بر وجه نقدی ملك و باغ نیز به عنوان پشت قباله (مهریه) مطرح می‌شده، ولی مبلغ مورد توافق نهایتاً با توجه به مقتضیات زمان بسیار ناچیز بود، اما میزان حق شیر صرفاً بستگی به چشم و هم‌چشمی و دور و نزدیكی فامیل داشت. اگر طرفین از دو طایفه بودند، بدیهی است كه مبلغ مورد توافق و یا تعداد گوسفندان و حیواناتی كه بابت (شیربها) در نظر گرفته می‌شد، رقم قابل ملاحظه‌ای را تشكیل می‌داد و بعد از توافق‌ نهایی، حاضران دست پدر عروس را می‌بوسیدند و به همین منظور این مرحله را (دست‌بوسون) می‌گفتند. پس از نوشتن صورت‌مجلس و رد و بدل شدن وجوه مورد توافق صورت مجلس و شناسنامه دختر را تا هنگام عروسی پیش یك نفر كه از سوی طرفین به عنوان معتمد انتخاب می‌شد، می‌گذاشتند، سپس با حضور افراد ذینفع و در موعد مقرر تحویل داده می‌شد، در طول نامزدی هرگاه داماد جهت سركشی و احوال‌پرسی به خانه نامزد (عروس) عزیمت می‌كرد، هدایایی از قبیل سكه‌های نقره و گاهی طلا و پارچه و یا روسری به همراه می‌برد، اگر پیش از عروسی مصادف با عید نوروز می‌شد مادر و خواهر داماد غذایی از برنج و گوشت و غیره تحت عنوان (آش عیدی) به خانه عروس می‌بردند.
پس از آمادگی داماد و تبادل‌نظر لازم و هماهنگی با خانواده عروس و تدارك نسبتاً وسیع، داماد و یا برادر او در بین طایفه‌هایی كه به نوعی با آن‌ها بستگی دارند می‌روند و به جمع‌آوری (باراوزی) buruzi می‌پردازند، مردم نیز گوسفند و بز و غیره را به او به عنوان هدیه می‌دهند، از این رو گوسفندان عروسی و گاهی خیلی بیشتر از تعداد مورد نیاز فراهم می‌شود، این امر باعث می‌شد تا در آغاز زندگی مشترك با فشار بار مالی مواجه نشوند، و این یكی از سنت‌های حسنه و كم‌نظیری است كه در این ایل پایدار مانده و جزئی از فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی آنان محسوب می‌شود.
در این هنگام با جمع شدن افراد فامیل و طایفه‌های وابسته سوار و پیاده زن و مرد همراه با ساز و دهل، در حالی كه گوسفندان (بار اوزی) و سایر بار و بنه‌ای كه تهیه شده توسط چند نفر جوان پیشاپیش روانه خانه پدر عروس می‌كنند، بعد از صرف غذا و سایر مراحل و در هنگام بازگشت یك تكه قند و یا شاخه نباتی به رسم شیرنی زندگی توسط بردار عروس به كمر او بسته می‌شود، آنگاه او را بر مادیانی اصیل سوار می‌كنند و در حالی كه چادر سفیدی بر سر دارد و دستمالی (روسری) كه از جنس حریر یا ابریشم بر روی سرش می‌اندازند كه به آن (سرانداز) یا (ری‌برقه) می‌گویند تا صورت او را هم بپوشانند آن‌گاه پسربچه خردسالی را بر ترك او سوار كرده به نیت اینكه ثمره ازدواج و فرزند اولش پسر شود به سمت خانه داماد حركت می‌كنند.
در بین راه چوپانانی كه در مسیر حركت عروس و همراهان قرار دارند با آوردن قوچ گله جلو عروس را می‌گیرند، به این منظور كه فرزند اول پسر شود و در این رهگذر داماد و یا یكی از بستگان او هدیه‌ای كه غالباً وجه نقد می‌باشد به آورنده قوچ می‌دهند و اگر مسافت طولانی باشد، ممكن است این عمل چندین بار تكرار شود و هر بار به آورنده قوچ گله و یا گاو نر هدیه‌ای از سوی داماد و یا همراهان نزدیك به او داده شود.
به هنگام رسیدن به خانه داماد، عروس وارد خانه نمی‌شود، زیرا مرحله گرزنون8 فرا رسیده و بدون دریافت هدیه از سوی داماد و یا پدر او وارد خانه وی نمی‌شود، پس از دریافت هدیه و ورود به خانه، مرحله قربانی كردن گوسفند فرامی‌رسد از این رو یك رأس گوسفند را كه قبلاً به منظور قربانی كردن در پیش پای عروس آماده كرده‌اند، سر می‌برند و كفش عروس را به خون آن آغشته می‌كنند.
پس از صرف شام و یا ناهار و پذیرایی از مدعوین وقت روگشون9 فرا می‌رسد، و اكثریت دعوت‌شدگان بنا به سنت و توانایی خویش مبلغی را به عنوان هدیه‌ به عروس می‌دهند (در بختیاری به این هدیه یوزی yuzi می‌گویند) در عوض اگر هدیه‌دهنده مرد باشد از سوی عروس یك جفت جوراب و یك عدد دستمال مردانه متقابلا به وی هدیه داده می‌شود و اما اگر هدیه دهنده زن باشد یا دختر باشد جوراب و روسری زنانه داده می‌شود.
پس از شب زفاف از سوی خانواده عروس غذایی تدارك دیده می‌شود تا به خانه داماد ببرند و در آنجا صرف شود كه به آن آش دم بردگونی10 گویند.
3. پاگشون11
چند روز پس از مراسم عروسی، فامیل عروس و داماد آن‌ها را به صرف نهار یا شام دعوت می‌كنند و هدیه‌ای نیز به فراخور توانایی به آنان داده می‌شود. كه به این كار پاگشون می‌گویند.
4. جهیزیه
علاوه بر مقدار وسایل زنانه و سایر لوازم، از سوی پدر دختر معمولاً یك رأس قاطر ماده و یا مادیان اصیل جهت سواری دختر به وی داده می‌شود. همچنین یك رأس ماده گاو به منظور استفاده از شیر آن و یك عدد باده (بادیه) مسی جهت حمام كردن به عروس داده می‌شود.
مراسم عروسی
در مراسم عروسی بختیاری هم‌زمان با شب عروسی مراسم رقص‌های متنوعی اجرا می‌‌شود، كه شكل و اجرا آن از ویژگی‌های نمایشی زیبایی برخوردار است.
1. دستمال‌بازی (دسمال‌بوزی dasmal buzi)
در این رقص زنان و دختران و مردان در یك دایره قرار می‌گیرند و با دو دستمال حركات زیبای رقص پا و رقص دستمال را اجرا می‌كنند. كه هم‌زمان آهنگ دستمال‌بازی نواخته می‌شود.
در مراسم عروسی زن و مرد به طور گروهی با هم می‌رقصند و با اینكه قید و بند حجاب كاملاً در این منطقه وجود دارد (البته برای غریبه‌ها)، در مراسم شادمانی شركت آن‌ها در رقص‌های گروهی مجاز است و می‌توانند دست در دست دیگر رقصندگان با آهنگ ساز و دهل برقصند.
رقص محلی زنان در این هنگام تماشایی است، زیرا زنان با لباس‌های رنگارنگ و زیورآلات مخصوص، در رقص دستمال شركت می‌كنند. دو عدد دستمال در دو دست خود می‌گیرند و با تكان دادن دست و پا و جلو و عقب رفتن، در محیط دایره فرضی می‌رقصند، در حالی كه تماشاگران آن‌ها را در بر گرفته‌اند هر كه قدرت تحمل رقص بیشتری را داشته باشد، مورد تشویق تماشاچیان قرار می‌گیرد.
رقص آرام
در این نوع رقص، رقصندگان سه قدم به طور ضربی به جلو برمی‌دارند و دو قدم به عقب بر می‌گردند و این حركات طوری تنظیم شده است كه از دایره منظم رقص خارج نمی‌شوند، ریتم این نوع رقص به نسبت رقص‌های دیگر بختیاری آرام است.

رقص تند
در این نوع رقص نیز حركات پاها مثل رقص آرام است با این تفاوت كه رقص ریتم تندی دارد. اجراكنندگان رقص دستمال‌ها راتندتند به دور سر می‌چرخانند و روی شانه‌ها می‌اندازند. گام‌ها نیز به صورت تند به طرف جلو برداشته می‌شوند ولی رقصندگان به عقب برنمی‌گردند.
رقص مجسمه
این رقص با آهنگ ساز اجرا می‌شود. هروقت كه نوای ساز قطع می‌شود، رقص‌كننده نیز در همان حال و به آن حالی كه آخرین لحظه آهنگ بوده، در جای خود می‌ایستد و تا آهنگ بعدی نواخته نشده حق ندارد از خود حركتی انجام دهد. مهارت رقصنده در حالتی مشخص می‌شود كه بتواند به موقع توقف كند و به موقع حركت نماید.
2. سواربازی
در میان راه و به هنگام مراجعت به خانه داماد، در حالی كه با تیراندازی از سوی سواران فامیل بدرقه می‌شوند، پس از طی مسافتی هم‌سو بانواختن ساز و دهل و خواندن آواز (دواللی) توسط زنان و كل و گاله و شلیك تیرهای هوایی، سواركاران به سواربازی و هنرنمایی می‌پردازند و داماد در حالی كه بر اسبی تیزرو و چابك سوار است با یك حركت چست و چالاك ری‌برقه (سرانداز) عروس را ربوده و با جست و خیز چشم‌گیری فرار كرده و بقیه سواركاران همراه، وی را تعقیب می‌كنند تا شاید بتوانند سرانداز را از وی بگیرند و چنانچه فردی موفق شد كه دستمال (سرانداز) را از داماد بگیرد. مجدداً همگی فرد گیرنده را دنبال می‌كنند و همین وضع تا منزلگاه داماد ادامه دارد.
3. نیزه‌بازی
مردان در میدان بزرگی همراه با اسب‌های تنومند خود جمع می‌شوند و هر كدام برای خود نیزه‌ای فراهم می‌كنند و تعدادی تخته خیس‌شده را به یك اندازه در صفوف حركت سواركاری قرار می‌دهند به صورتی كه هر سواركار بتواند با نیزه به آن تخته‌ها ضربه زده و آن‌ها را همراه خود ببرد و هر سواركاری كه بتواند تعداد بیشتری از تخته‌ها را جمع‌آوری كند، لقب بهترین سواركار را می‌گیرد و در طی این كار مردم و خصوصاً زنان با كل و گاله آن‌ها را مورد تشویق قرار می‌دهند. در ابتدا و قبل از شروع مسابقه هم سواركاران به حركات انفرادی پرداخته و هنر سواركاری خود را نمایش می‌دهند. در طول كار نوازنده دهل قطعه مخصوص نیزه‌بازی را می‌نوازد كه این كار بر زیبایی كار سواركاران می‌افزاید.
4ـ چوبازی یا تركه بازی12
برای چوب‌بازی دو چوب مختلف، نازك و ضخیم استفاده می‌شود. تركه13، چوب نازكی از جنس درخت انار، بید و توت كه آن را از شب قبل از شاخه جدا كرده و در آب می‌خیسانند تا دیرتر بشكند. درك14 چوب بلند و محكمی از چوب بلوط است كه برای دفاع و دفع یورش حمله‌كننده از آن استفاده می‌شود.
ابتدا نوازنده كرنا می‌نوازد، همة جوانان و علاقه‌مندان به شكل دایره‌ای به دور هم جمع می‌شوند و با هلهله و كف‌زدن مجلس را پر از شور می‌كنند و سپس دهل كرنا را همراهی می‌كند و با آمدن دو داوطلب كار شروع می‌شود. مهاجم تركه را در دست می‌گیرد و مدافع درك را در دست می‌گیرد. ابتدا هر دو در حالی كه چوب‌ها را بالای سر و گاهی روی شانه قرار داده به رقصی در درون دایره دست می‌زنند كه شبیه به مهمان رقص پا در دستمال‌بازی است. با آغاز كار مهاجم با صدای هو15 (كه به معنای حاضری) سعی در حمله و زدن قوزك پای مدافع را دارد و مدافع با صدای بیو16 (به معنای آماده‌ام) سعی در دفاع دارد، كه این لحظه حمله و دفاع نقطه اوج رقص آن‌ها است و در هر صورت چه موفق شود یا نشود چوب‌ها را با هم عوض كرده و این با مهاجم مدافع و مدافع مهاجم می‌شود و این رقص نمایشی با نفرات جدید ادامه می‌یابد.
از مراسم دیگر بختیاری كه به هنگام درخواست و نذر و نیازی برگزار می‌شود می‌توان به چند نمونه بارزتر اشاره كرد:
1. هارونكی17
هارونكی یا هلهله كوسه یا كل ‌الیكوسه18 همان مراسم كوسه‌گردانی از آیین‌های نمایشی است كه در شب هنگام فصل كم‌باران یا بی‌بارانی به نمایش گذاشته می‌شود.
این مراسم توسط مردان اجرا می‌شود. یك نفر را كه معمولاً در تمام مراسم كوسه‌گردانی سابقه‌ای دیرینه دارد به عنوان كوسه برمی‌گزینند، (كوسه نمادی از دیو خشك‌سالی است) این مرد نقش اول را به عهده دارد و پیش‌قراول این مراسم است. كوسه را به هیئت دیوی آراسته‌صورت او را سیاه نموده و دو شاخ بر سر او آویزان می‌كنند، در حالی كه عده زیادی از مردان و جوانان كوسه را فرادارند و در منازل و چادرها می‌روند، این فرا كردن كوسه‌گردانی نشانه‌ای از غلبه مردم بر خشك‌سالی است و در مسیر و سیاهی شب این آواز را همرا با سر و صدای زنگوله كه توسط كوسه نواخته می‌شود می‌خوانند:
هله هله هلونه hale hale halone
خدا بزن بارونه khoda bezan barone
خدا بزن تو بارون khoda bezan to baron
سی دل گله دارونsi del gele daron
خدا بزن تو بارون khoda bezan to baron
ز راست غله دارون ze raste galeh daron
یا می‌خوانند:
هار هار هارونكی har har haronaki
خدا بزن بارونكی khoda bezan baronaki
سی او عیال دارون si o alal daron
خدا بزن بارونك khoda bezan baronak
گندما زیر خاكن gandoma zire khakan
از تشنئی هلاكند az tesneei halakan
هار هار هارونكی har har haronaki
خدا بزن بارونكی khoda bezan baronaki
یا می‌خوانند:
هار هار هارونك har har harunak
بارون زنه بهاره barun zane bahare
كا سزلی سواره ka sozali savare
سوارتركه ماره Savare Torke
هار هار هارونكی har har haronaki
خدا بزن بارونكی khoda bezan baronaki
بنگ ایزنه فلی ناز bongeizane falinaz
قیلون كشه شیریناز gelun kase sirinaz
قیلون زرد گلگی gelun zarde gul guli
میلس گره نجفقلی miles gere najaf guli
میلس گره داحا كنه miles gere daha kone
بل خدا سیلسون كنه bal xoda silesun kone
و بنده‌ها سیل بكنه va bandeha siel bekone
بارون صحراها زنه baruna saraha zane
اور سیاهه لپ لپی ahure siyaha hup lupi
بارون بزن تن تنكی barun bezan tun tunuki
هار هار هارونكی har har harunaki
در این حال اهل خانه با كاسه‌ای آرد یا خواركی یا مقداری پول جلو آمده و هدیه خود را به گروه و در كیسه آن‌ها می‌ریزد كه البته اغلب هدیه كاسه آرد است، كیسه بر دوش یكی از همراهان می‌باشد و در همین فاصله عضو دیگر خانه با یك كاسه آب گروه را غافل گیر می‌كند و به آن‌ها آب می‌پاشد.
گروه پس از اینكه تمام خانه‌ها و چادر‌ها را سر زدند از آرد جمع‌آوری‌شده نان بزرگی می‌پزند، (به این نان گرده19 می‌گویند) در درون خمیره گرده قبل از پخت یك دانه مهره قرمز‌رنگ یا ریگ یا تكه چوبی را پنهان می‌كنند به گونه‌ای كه پنهان‌كننده هم از جای آن مطلع نباشد. پس از این شروع به تقسیم نان بین اعضاء می‌كنند و چنانچه مهره، ریگ و یا چوب سهم هر كس شد، شروع به كتك‌زدن وی می‌كنند (البته كتك‌زدن بیشتر حالتی نمایشی دارد) پس از این شخصی ریش‌سفید ضمانت می‌كند كه باران بیاید تا آن‌ها دست از زدن بردارند و پس از خواندن نماز و دعا و طلب بخشش، از خداوند می‌خواهد كه در مقابل این جمعیت رو‌سفید بماند و باران رحمتش را عطا كند و مردم منتظر می‌مانند تا باران و در صورتی كه باران نبارد فرد ضمانت‌كننده را می‌زنند تا این با یكی ضامن او شود و باز به همین منوال مراسم ادامه می‌یابد تا باران ببارد.

2. دابارون20
مراسم دعای باران یادا بارون بیشتر توسط زنان و كودكان اجرا می‌شود. و آن هم در فصل بی‌باران در زمستان و بهار است.
در دابارون زنان و دختران و كودكان با كولبار بر دوش و خور‌جینی كه در آن مقداری نان و مشكی نیمه‌خشك و تهی از آب و سه قطعه چوب كه مربوط به ملار21 (داربستی كه مشك دوغ را به آن می‌آویزند) خانه بوده و توسط وریس (veris)به گونه‌ای خاص به كمر بسته و راهی كوه می‌شوند، در طول راه جمعیت در پی دابارون هم‌صدا می‌خوانند:
(داتشنمه، بوگسنمه datesname bogosname) (مادر تشنه‌ام، پدر گرسنه‌ام) و پس از طی مسافتی دور از آبادی در مكان مناسبی فرودمی‌آیند و نماز می‌خوانند و از خدا طلب باران می‌كنند كه در این میان یكی از بزرگان و ریش‌سفیدان كهن‌سال در پی آن‌ها آمده و آنان را از رفتن مجدد بازمی‌دارد و به ایشان قول می‌دهد كه خداوند باران رحمتش را از بندگان دریغ نمی‌كند و همگی را به خانه برمی‌گرداند.

3. چهل كچلون22
همان ‌طور كه در مراسم طلب باران در موقع كمی بارش دست به اجرا مراسم كل‌الیكوسه یا دابارون می‌زنند، بارش بیش از اندازه، باعث پریشانی مردم می‌شود و احتمال خسارت و جاری‌شدن سیل آن‌ها را تهدید می‌كند.
مردم این بار به مراسمی متوسل می‌شوند كه چهل كچلون یا باران‌بند نام دارد. در اینجا كاراكتر‌های دیگر انسان نیستند، بلكه نماد‌هایی هستند كه به صورت چوب روی بند بلندی كه جلوی سیاه‌چادر یا خانه كشیده شده است، بسته می‌شوند.
در این مراسم شخصی با آراستن جلوی سیاه‌چادر، چهل قطعه چوب را تهیه كرده و روی آن‌ها مراسم چهل نفر كچل را می‌نویسد و این چهل تكه چوب را در جایی كه از قبل تدارك دیده شده و در زیر باران است یعنی به بندی كه جلوی سیاه‌چادر یا خانه كشیده شده است، می‌بندد. در این موقع با چوبی كه در دست دارد به چوب‌های بسته‌شده می‌زند و می‌گوید:
چهل كچلون و داره خدا بارون واداره
chel kacalon vadare
khoda baron vadare
در این مراسم تنها یك نفر دست به اجرا می‌زند و مردم تماشا‌گرانی هستند كه از داخل سیاه‌چادر یا خانه مراسم را تماشا می‌كنند و بدین ترتیب اهالی معتقدند كه سینه ابر‌ها شكافته‌شده و ساعتی بعد ریزش باران قطع خواهد شد.
از مراسم دیگر بختیاری كه در هنگام مراسم عزاداری و به پاس بزرگداشت شخص متوفی انجام می‌شود، می‌توان به این مراسم اشاره كرد:
بهون‌كنون23
یكی دیگر از مراسمی كه در بختیاری و در هنگام سوگواری انجام می‌شود، بهون‌كنون است. هنگامی كه خبر و پیام مرگ كسی را می‌آورند و به نشانه عزا چادر‌ها (بهون) را می‌كنند و یا پیشه چادر را می‌كشند و گاهی در یك مجموعه از خانواده‌ها تا چهلم و حتی سالگرد صاحب‌عزا خیمه و چادر خود را برافراشته نمی‌كند.
لت بستن و كلاه گذاشتن24
كلاه در ایل بختیاری نقش و اهمیت ویژه‌ای دارد. كلاه نشان سروری و بزرگی است. در سوگ مردان بزرگ، مردان كلاه از سر برمی‌گیرند و به جایش دستمال سیاه به سر می‌بندند. پس از گذشت هفته‌ای و یا در چهلمین روز، ریش‌سفیدان از ایل دستمال سیاه صاحبان عزا را از سر گشوده و كلاهشان را بر سر آنان می‌گذارند.
مراسم كلاه از سر برداشتن نشان نمایشی است كه سروری و بزرگی از ایل رفته و ایل بزرگ خود را از دست داده است.
در شاهنامه و سوگ اسفندیار به كلاه و ارتباط آن در مرا سم سوگواری اشاره شده است.
به ایران ز هر سو كه رفت آگهی بینداخت هركس كلاه مهی
سوگ رستم بر سهراب
پیاده شد از اسب رستم چوبابد سبه جای كله خاك بر سر نهاد
فریدون بر سوگ ایرج
همه جامه كرده كبود و سیاه همه خاك بر سر بجای كلاه
بهرام بر بهرامشاه
چوبهرام در سوگ بهرامشاه چهل روز ننهاد بر سر كلاه
پل‌برون25
زنان، مادران، دختران، در سوگ عزیزان، پهلوانان، مردان بزرگ و جوانان ناكام گیسوان خود را می‌برند و در حالی كه بر سر و صورت می‌زنند با چنگ‌زدن بر صورت خراش ایجاد می‌كنند. این مراسم را پل‌برون یا می‌برون (mi borun) می‌گویند.
آن‌ها در حالی كه به سختی در غم از دست دادن عزیز خود در سوگند با بریدن موی سر به نشان حداكثر غم اظهار ناراحتی می‌كنند و این مثلی است در بختیاری كه وقتی اتفاق ناگواری رخ می‌دهد، مادران با اشاره به دختران می‌گویند (سی چه موندی پلاته بور (si ce buvor mudi palata) این سنت به اعصار گذشته و ایران باستان بازمی‌گردد.
در سوگ سهراب، تهمینه پس از شنیدن خبر كشته شدن سهراب، مویه و زاری كرده و گیسوان خود را می‌كند.
خروشید و جوشید و جامه درید به زاری بر آن كودك نا‌رسیده
برآورد بانگ غریو و خروش زمان تا زمان زو همی رفت هوش
مرآن زلف چون تاب داده كمند به انگشت پیچد و از بن بكند
به سر برفكند، آتشی برفروخت همی موی مشكین به آتش بسوخت
فرنگیس در سوگ سیاووش:
برید و میان را به گیسو ببست به فندق گل و اغوان را بخست
و نمونه‌ای از سوگچامه‌های بختیاری كه در این باره است:
دودرم پلات بوور پلات ایا هه كد شل همی بووت دیه نیاهه
Dodarum palat bevur palat eyaye
Kod sal hami bovat diya niyaye
بالونا به بال ایان بالا تنیده دودر كل مندلی پلا بریده
Baluna be bal eyan bala tanide
Dodare kal mandani pala boride
بی فانوس دید مه به كوه گریوه هوسی بووس پلاسه بریده
Be fanuse didu me be kuh gerive
Hu ci duvos palas buride
ار خم بی‌تو كنم خو جداهی پل بریده سر لاشم بیاهی
Are exom be to konom xo jodahi
Pal borideh sre lasom byahi
ار خم بی‌ تو كنم خو منه مال پل بریده ور سر لاشم بزنی زال
Are exom bi to konom kho meneh mal
Pal borideh var sare lasom bezeni zal

ریش تراشیدن
از دیگر مراسم در بختیاری ریش تراشیدن است و در آن صاحبان عزا از تراشیدن ریش خوداری می‌كنند. پس از هفته و انجام مراسم سخت و طاقت‌فرسا عزاداری و... عده‌ای از بستگان و یا بزرگان فامیل به خانه صاحب‌عزا می‌آیند و پس از فاتحه و طی مراسمی ریش مردان را می‌تراشند.

كلوی‌كنون26
زنان در مرگ بستگان و نزدیكان خود، گاهی سر تا پا سیاه بر تن می‌كنند. حنا نمی‌‌گذارند و به نشانه عزاداری برخی از فعالیت‌ها عادی را برای خود زشت و ناپسند می‌دانند. پس از انجام مراسم چهلم یا حتی گاهی سالگرد صاحبان عزا به مال و خانه فامیل می‌رفتند، كلوی (روسری سیاه‌رنگ مخصوص زنان) را از سرشان درمی‌آوردند و بر موهایشان حنا می‌گذاشتند.
آنچه در این گذر مهم است، سادگی و ارتباط ‌هیچ‌گونه پیچیدگی در میان این اجتماع است كه می‌تواند با توجه به همراه داشتن ایماژ‌ها و تصاویر نمایشی آنچه گاه صحنه نمایش از آن تهی است را به همراه داشته باشد، تا هنرمندان خلاق عرصه نمایش ضمن بهره‌گیری از این عناصر نمایشی نهفته در این مراسم، آن‌ها را برای هر چه بهتر ماندگاری به دست صحنه بسپارند تا نمایش و مراسم دوش به دوش هم آنچه را كه شایسته‌تر صحنه و ماندگاری است، ثبت نمایند.
منابع و مآخذ
1. روح‌الامینی، محمود، زمینه فرهنگ‌شناسی، انتشارات عطار، 1382
2. سرلك، رضا، آداب و رسوم و فرهنگ عامه ایل بختیاری چهار‌لنگ، انتشارات طهوری، سال 1385
3. عسكری خانقاه، اصغر، شریف كمالی، محمد، انسان‌شناسی عمومی، انتشارات سمت؛ 1380
4. عناصری، جابر، مراسم آئینی و تئاتر، 1385
5ـ عناصری، جابر، مردم‌شناسی و روانشناسی هنری، انتشارات رشد. 1380.




گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ 
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ



مطالب پیشنهادی:
حاجی فیروز، بازمانده از نوروز!
بیوگرافی سیمین غانم خواننده زن ایرانی
ساخت بزرگترین هفت سین بازیافتی کشور توسط هنرمند کرمانی
واکنش‌ ترک‌ ها به فیلم متفاوت ایرانی
اوج سانسورهای تلویزیون با حذف 50 دقیقه از یک فیلم سینمایی!!