به تازگی علی پهلوان خواننده و هسته اصلی گروه آریان در گفتگویی ضمن برشمردن سیر تحول فعالیتهای این گروه از این مساله سخن گفته که محمدرضا گلزار عضو سابق آریان، آدمی نبود که برای کار گروهی ساخته شده باشد. با هم بخشهایی از گفتههای پهلوان را به نقل از سایت گروه آریان میخوانید:
علاقه به گیتار
وقتی به دبستان میرفتم، پسرخالهام گیتار میزد و من از همان دوران به گیتار علاقهمند شدم. حتی عکس جلد آلبوم «گل آفتابگردان» با همان گیتار پسرخاله من انداخته شده است. بعد در یکی از تولدهای کودکیام، گیتار کوچکی هدیه گرفتم.
وقتی به دبستان میرفتم، پسرخالهام گیتار میزد و من از همان دوران به گیتار علاقهمند شدم. حتی عکس جلد آلبوم «گل آفتابگردان» با همان گیتار پسرخاله من انداخته شده است. بعد در یکی از تولدهای کودکیام، گیتار کوچکی هدیه گرفتم.
موسیقی سنتی
پسرعمهای داشتم که نی میزد و همین مساله اسباب علاقه من به موسیقی سنتی را فراهم آورد. کم کم به موسیقی سنتی علاقمند شدم و خواستم دف بزنم. برای خودم یک دف خریدم ولی قبل از اینکه به کلاس بروم، دف پاره شد و من هم بیخیال دف زدن شدم.
پسرعمهای داشتم که نی میزد و همین مساله اسباب علاقه من به موسیقی سنتی را فراهم آورد. کم کم به موسیقی سنتی علاقمند شدم و خواستم دف بزنم. برای خودم یک دف خریدم ولی قبل از اینکه به کلاس بروم، دف پاره شد و من هم بیخیال دف زدن شدم.
ادامه موسیقی با گیتار
گیتار را تحت نظر یک استاد خوب ادامه دادم و دیری نگذشت که به مرحله استادی رسیدم یعنی به تعدادی مبتدی، گیتار درس میدادم. پس از آن هم، آشنایی با پیام صالحی بود که به فکر افتادم یک آلبوم بدهم. بعد از آن سیامک خواهانی، محمدرضا گلزار که دوست سیامک بود و خواهران کاشمری و شراره فرنژاد هم به گروه اضافه شدند.
گیتار را تحت نظر یک استاد خوب ادامه دادم و دیری نگذشت که به مرحله استادی رسیدم یعنی به تعدادی مبتدی، گیتار درس میدادم. پس از آن هم، آشنایی با پیام صالحی بود که به فکر افتادم یک آلبوم بدهم. بعد از آن سیامک خواهانی، محمدرضا گلزار که دوست سیامک بود و خواهران کاشمری و شراره فرنژاد هم به گروه اضافه شدند.
تست روشنروان
اولینبار که برای تست اجرا رفته بودیم، کامبیز روشنروان از ما تست گرفت و اتفاقا مرا هم رد کرد. جالب اینجاست که او بعدها در یکی از کنسرتهای ما شرکت کرده و به پشت صحنه کنسرت آمد و به من خسته نباشید گفت، من هم گفتم: "آقای روشنروان یادتان هست که مرا رد کردید!"
اولینبار که برای تست اجرا رفته بودیم، کامبیز روشنروان از ما تست گرفت و اتفاقا مرا هم رد کرد. جالب اینجاست که او بعدها در یکی از کنسرتهای ما شرکت کرده و به پشت صحنه کنسرت آمد و به من خسته نباشید گفت، من هم گفتم: "آقای روشنروان یادتان هست که مرا رد کردید!"
آلبوم سوم، خوب نبود!
آلبومهای اول و دوم، آلبومهای خوبی بود اما آلبوم سوم گروه آریان آن چیزی که میخواستیم، نشد. طبیعی است که استقبال هم مثل قبل نبود. انگار همه بلایای طبیعی و غیرطبیعی نازل شده بودند تا کار، آن چیزی که میخواهیم، نشود. به همین دلیل فکر کردم در آلبوم چهارم باید اتفاقی بیفتد و پیدا کردن آن اتفاق، کار سادهای نبود. اتفاق این آلبوم رفتن به سراغ «کریس دی برگ» و همکاری مشترک با او بود که هرچند به اعتقاد خیلیها امری غیرممکن میآمد اما در نهایت تحقق یافت.
آلبومهای اول و دوم، آلبومهای خوبی بود اما آلبوم سوم گروه آریان آن چیزی که میخواستیم، نشد. طبیعی است که استقبال هم مثل قبل نبود. انگار همه بلایای طبیعی و غیرطبیعی نازل شده بودند تا کار، آن چیزی که میخواهیم، نشود. به همین دلیل فکر کردم در آلبوم چهارم باید اتفاقی بیفتد و پیدا کردن آن اتفاق، کار سادهای نبود. اتفاق این آلبوم رفتن به سراغ «کریس دی برگ» و همکاری مشترک با او بود که هرچند به اعتقاد خیلیها امری غیرممکن میآمد اما در نهایت تحقق یافت.
پیام از گروه جدا نشده
خیلیها فکر میکنند پیام صالحی به واسطه آلبوم مجزایی که به بازار ارائه داده، از گروه جدا شده است اما پیام از گروه ما جدا نشده. آلبوم مستقلی بنا بر سلایق شخصیاش تهیه کرده ولی هنوز عضوی از گروه آریان است.
خیلیها فکر میکنند پیام صالحی به واسطه آلبوم مجزایی که به بازار ارائه داده، از گروه جدا شده است اما پیام از گروه ما جدا نشده. آلبوم مستقلی بنا بر سلایق شخصیاش تهیه کرده ولی هنوز عضوی از گروه آریان است.
تاثیر گلزار
گلزار در جذب مخاطب تاثیر داشت اما برای جمع و کار گروهی ساخته نشده بود. او نمیتواند یکی از 10 نفر باشد، باید خودش باشد و در اولین اجرای پس از جدایی او، در حالی که خیلیها شکستمان را حتمی میدانستند، ما در 10 شب، 50 هزار تماشاچی داشتیم. هر شب پنج هزار نفر. با رفتن او، آریان زمین نخورد.
گلزار در جذب مخاطب تاثیر داشت اما برای جمع و کار گروهی ساخته نشده بود. او نمیتواند یکی از 10 نفر باشد، باید خودش باشد و در اولین اجرای پس از جدایی او، در حالی که خیلیها شکستمان را حتمی میدانستند، ما در 10 شب، 50 هزار تماشاچی داشتیم. هر شب پنج هزار نفر. با رفتن او، آریان زمین نخورد.
ماجرای شهرت در پمپبنزین
شهرت لذتبخش است. کم پیش آمده که برای من آزاردهنده باشد. چند وقت پیش داشتم بنزین میزدم که پدر و پسری از ماشین پیاده شدند و خواستند با من عکس بیندازند. من هم با آنها عکس انداختم. مسئول پمپ بنزین با تعجب نگاه میکرد و بعد از من پرسید، اینها فامیلتان هستند؟ تصور کن فامیلهای آدم بیایند و در پمپ بنزین عکس بیندازند!
شهرت لذتبخش است. کم پیش آمده که برای من آزاردهنده باشد. چند وقت پیش داشتم بنزین میزدم که پدر و پسری از ماشین پیاده شدند و خواستند با من عکس بیندازند. من هم با آنها عکس انداختم. مسئول پمپ بنزین با تعجب نگاه میکرد و بعد از من پرسید، اینها فامیلتان هستند؟ تصور کن فامیلهای آدم بیایند و در پمپ بنزین عکس بیندازند!
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: inn.ir
مطالب پیشنهادی:
گفت و گو با «محمدرضا گلزار»٬ سرپرست گروه «ریزار»
همه چیز درباره «آریان» از لغو کنسرت در رشت تا اجرا در لسآنجلس
كوبنده مثل داركوب!
یک گفتوگوی چالشی با محسن چاووشی در مورد حال و هوای غمانگیز کارهایش
بازیگرانی که طعم خوانندگی را هم چشیدند!