محمدعلی فروغی (زاده ۱۲۵۴ - درگذشته ۱۳۲۱ ) سرشناس به ذُکاءالملک، روشن‌فکر، مترجم، ادیب و سخن‌شناس، فلسفه‌نگار، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار، دیپلمات، نمایندهٔ مجلس، وزیر و نخست‌وزیر ایران بود.

با محمدعلی فروغی آشنا شوید

محمدعلی فروغی دردشتی، که پس از مرگ پدرش محمدحسین فروغی (ذکاءالملک)، از ادیبان و مترجمان دورهٔ قاجار، لقب ذکاءالملک (ثانی) را دریافت کرد، تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دارالفنون آغاز کرد ولی بعد به ادبیات رو آورد و فرهنگستان ایران را تأسیس کرد. وی چند بار وزیر، دو بار نماینده مجلس شورای ملی و یک بار رئیس دیوان عالی تمیز (دیوان کشور) شد. در ۱۳۰۴ پس از تصویب انقراض دودمان قاجار، که خود در آن نقش داشت، کفیل نخست‌وزیری شد. او نخستین و آخرین نخست‌وزیر ایران در دوره رضاشاه بود. او همچنین عضویت و ریاست هیئت اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس (۱۹۱۹) و جامعه ملل را برعهده داشته است.


تصویر محمدعلی فروغی -1تصویر محمدعلی فروغی

 

کودکی

پدر و نیاکان محمدعلی فروغی بازرگان بودند و ارباب خوانده می‌شدند. نیای بزرگش، میرزا ابوتراب، نماینده اصفهان در شورای کبیر مغان و «از فضلا و ادبای بنام بود و تألیفات متعدد داشته است. من‌جمله کتابی در باب تاریخ و جغرافیای اصفهان به نام “نصف جهان”...». پدربزرگش محمدمهدی ارباب اصفهانی از بازرگانان معتبر اصفهان و به‌ویژه آگاه در تاریخ و جغرافیا و هیئت بود.

پدرش، محمدحسین فروغی به‌عنوان مدیر دارالترجمه و مترجم زبان عربی و فرانسه به وزارت انطباعات و دارالترجمه محمدحسن خان اعتمادالسلطنه وارد شد و بعدها رئیس دارالترجمه، رئیس وزارت انطباعات و مترجم شاه شد. این چکامه‌سرا و نویسنده زمانه ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به‌خاطر دوستی و هم‌فکری با میرزا ملک خان مدتی نیز تحت تعقیب بود. اما در دوران مظفرالدین شاه با انتشار روزنامه تربیت امکان بیشتری برای نشر افکار و آرای تربیتی و ترویج افکار متجددانه خود پیدا کرد. در این نخستین روزنامه غیردولتی ایران، افکار تجددخواهانه در ستایش از غرب و علم‌گرایی رخ می‌نمود. لقب «فروغی» را ناصرالدین شاه با شنیدن شعری که محمدحسین فروغی برایش سروده بود به وی داد. محمدحسین فروغی که در تاریخ، فلسفه و علوم سیاسی دانشور بود، نقش مهمی در تربیت فرزندش محمدعلی داشت.

بسیاری منابع اجداد فروغی را از یهودیان بغداد خوانده اند که به اصفهان آمده و مسلمان شدند.در زمان جنگ جهانی دوم رادیو آلمان نازی بارها به نژاد یهودی فروغی اشاره کرده و او را فردی غیرقابل اعتماد میخواند.



از راست: علی منصور، محمدعلی فروغی، مصطفی‌قلی بیات، علی‌اکبر داور و محمود جماز راست: علی منصور، محمدعلی فروغی، مصطفی‌قلی بیات، علی‌اکبر داور و محمود جم

 

تحصیلات

فروغی تحصیلات خود را از پنج‌سالگی آغاز کرد و ادبیات فارسی و عربی را نزد پدر و آموزگاری به نام مولانا فراگرفت.

فروغی در ۱۲۶۸ وارد دارالفنون شد و چون زبان‌های خارجی به‌ویژه فرانسه را خوب می‌دانست به‌عنوان خلیفه مطالب را برای هم‌شاگردی‌های خود به پارسی برمی‌گرداند. در آغاز، در دارالفنون پزشکی و داروسازی آموخت، ولی با دیدن ضعف کادر علمی یا کمبود امکانات پزشکی و ناهمگونی این رشته با ذوقش به فلسفه، ادبیات و تاریخ روی آورد. محمود فروغی، ضمن اشاره به یادداشت‌های پدرش، محمدعلی فروغی نقل می‌کند: «دیدم که طب را به این ترتیب نمی‌شد یاد گرفت: نه سالن تشریح داریم، نه وسایل امروزی در اختیارمان هست.»

افزون بر دارالفنون او به مدرسه صدر، مدرسه مروی و مدرسه سپهسالار نیز رفت و بر دانش خود در فلسفه مشا و اشراق افزود؛ هم‌زمان و با آموختن بیشتر زبان‌های فرانسه و انگلیسی، با دیدگاه فیلسوفان اروپایی نیز آشنا می‌شد. فروغی زندگی‌نامه‌های فلاسفه غرب را به پارسی برگرداند و این برگردان‌ها بعدها کتاب سیر حکمت در اروپا را شکل داد. فروغی هم‌چنین شاگرد کمال‌الملک در نقاشی بود و در برابر به وی زبان فرانسه می‌آموخت.


فروغی در کنار محمدرضا شاهفروغی در کنار محمدرضا شاه

کار

در سال ۱۳۱۲ ق، به استخدام دولت درآمد و مترجم زبان‌های فرانسه و انگلیسی وزارت انطباعات شد. فروغی افزون بر این دو زبان روسی و عربی هم می‌دانست. او «که در ابتدا شغل مترجمی را با اشتیاق پذیرفته بود، پس از مدتی آن را مناسب حال و هوای خویش نیافت؛ زیرا در دارالترجمه هیچ‌گونه وسیله‌ای که بتواند عطش فهمیدن، به‌خصوص فهماندن… او را سیراب کند وجود نداشت»

در آغاز سلطنت مظفرالدین شاه که نوگرایان به ساخت مدرسه‌های ملی روی آوردند، فروغی معلمی پیشه کرد و در مدرسه ادب به مدیریت یحیی دولت‌آبادی، مدرسه علمیه به مدیریت مهدی‌قلی هدایت و دارالفنون به آموزگاری پرداخت.هم‌زمان، با نگارش و برگردان مقالات فلسفی و تاریخی، در انتشار هفته‌نامه و روزنامه تربیت و نشر آموزه‌ها و اندیشه‌های نو، به پدرش یاری می‌رساند.

هفت سال پیش از پیروزی جنبش مشروطه‌خواهی، یعنی در سال ۱۳۱۷ ق، مشیرالدولهٔ دوم،مدرسه علوم سیاسی را بنا نهاد. از همان آغاز کار، محمدعلی فروغی به مترجمی و سپس معلمی در این مدرسه می‌پردازد و برگردان‌های او از مهم‌ترین کتاب‌های درسی به شمار می‌روند. به‌گفته نصرالله انتظام «هر چهار کتاب درسی که در آن زمان به چاپ می‌رسید، دو تای آن تألیف و ترجمه محمدعلی فروغی و پدرش بود»؛ کتاب‌هایی چون «اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک»، «تاریخ ملل مشرق زمین» و «حقوق اساسی (یعنی) آداب مشروطیت دول». فروغی این کتاب‌ها را زمانی که حدوداً ۲۵ ساله بوده به فارسی برگردانده است و سال‌ها بعد در خطابه خود در دانشکده حقوق، کتاب اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک را تنها کتاب اقتصاد برگردانده شده به پارسی خواند و نبود کتابی دیگر در این زمینه را غم‌انگیز دانست. بیشتر این برگردان‌ها از سوی پدر وی بازبینی و ویرایش می‌شد. دکتر موسی غنی‌نژاد معتقد است که «به‌رغم اینکه کتاب‌های مورد اشاره از منابع فرانسوی‌زبان ترجمه و اقتباس شده و همانند منابع اصلی در واقع آثار آکادمیک و درسی به شمار می‌روند، اما نظر به تازگی و کیفیت علمی مطالبی که در آنها آمده و اهمیت حیاتی آنها برای ایران در حال غلیان و تحول آن دوران، انتشار آنها را می‌توان نقطه عطفی در طرح اندیشه‌های مدرن سیاسی، اقتصادی در کشورمان به حساب آورد.»

در برگردان کتاب اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک از زبان فرانسه، برای بسیاری از واژگان پایه‌ای علم اقتصاد، برابرهایی به پارسی ساخت و برای نخستین بار در ایران، علم اقتصاد را به‌صورت روشمند و علمی مطرح کرد. در کتاب «حقوق اساسی (یعنی) آداب مشروطیت دول»، که کمی پس از صدور فرمان مشروطیت به چاپ رسید، برای نخستین بار، مفاهیم کلی حقوق اساسی روشمند و به‌سامان مطرح می‌شوند. یکی از برجستگی‌های این کتاب، واژه‌سازی و معادل‌یابی در علم حقوق است و در واقع، بسیاری از واژگان جاافتاده حقوق، نخستین بار در این کتاب به کار برده می‌شوند. جواد طباطبایی، این رسالهٔ فروغی را از نظر فهم مطلب، توضیح اصطلاحات، زبان فارسی شیوا و سرهٔ آن در نوع خود اثری ممتاز می‌داند. در ادامه این برگردان‌ها و واژه‌سازی‌ها، فروغی سرانجام فرهنگستان ایران را تأسیس می‌کند و ریاست آن را نیز برعهده می‌گیرد. او همچنین رئیس انجمن آثار ملی بود که به تلاش برای نهادینه کردن پاسداری و نگهداری از آثار باستانی ایران می‌پرداخت.

محمدعلی فروغی پس از درگذشت پدرش (در سال ۱۳۲۵ ق/ ۱۲۸۶ ش) در ۳۲ سالگی به ریاست مدرسه علوم سیاسی برگزیده می‌شود که رجال و دیپلمات‌های زیادی را تربیت کرد و بعدها تبدیل به دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. او همچنین معلم خصوصی احمدشاه بوده است.


محمدعلی فروغی

 محمدعلی فروغی

 

مرگ

محمدعلی فروغی در سن ۶۵ سالگی، در روز جمعه ۶ آذر ۱۳۲۱ ساعت ۱۵ بعدازظهر بر اثر سکته قلبی در تهران درگذشت و در آرامگاه خانوادگی در آرامگاه ابن بابویه در شهر ری به خاک سپرده شد.

او پیشتر در یادداشت‌های شخصی روزانه خود نوشته بود: «فقط تأسفی که از مردن دارم از بابت همین است که دلم می‌خواهد بدانم کار انسان به کجا می‌رسد


قبر محمدعلی فروغی

قبر محمدعلی فروغی


زندگی سیاسی

دوران پهلوی اول

تاج‌گذاری رضاشاه در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ انجام شد. «میزان احترام و ارادت رضاشاه به شرکت‌کنندگان در جایگاه آنان در مراسم مشهود بود. تیمورتاش و فروغی در یک کالسکه سوار بودند. رضاشاه، پیش از تاج‌گذاری بزرگترین نشان افتخار کشور را به این دو داده بود». فروغی در مراسم تاج‌گذاری خطابه‌ای ایراد کرد که به ستایش ایران باستان و تاریخ شاهنشاهی ایران می‌پرداخت. برخی از فرازهای این خطابه، غیرمستقیم روش درست پادشاهی مشروطه را به رضاخان و مردم ایران یادآور می‌شود: «ملت ایران باید بداند و البته خواهد دانست که امروز تقرب به حضرت سلطنت به وسیله تأیید هوای نفسانی و استرضای جنبه ضعف بشری و تشبثات گوناگون و توسل به مقامات غیر مقتضیه میسر نخواهد شد، بلکه یگانه راه نیل به آن مقصد عالی احراز مقامات رفیعه هنر و کمال و ابراز لیاقت و کفایت و حسن‌نیت و درایت در خدمتگزاری این آب و خاک است…».

رضاشاه در ۲۸ آذر ۱۳۰۴، فروغی را به نخست‌وزیری برگزید و حدود دو ماه پس از تاج‌گذاری، شاه از طریق تیمورتاش به فروغی ابلاغ کرد که خواهان استعفای اوست. سرانجام کابینه فروغی در ۱۵ خرداد ۱۳۰۵ به کار خود پایان داد. محسن فروغی پسر محمدعلی فروغی می‌گوید: «استعفای پدرم از نخست‌وزیری علل و جهات مختلفی داشت. دخالت‌های تیمورتاش ـ وزیر دربارـ و عدم سازش با اقلیت مجلس را باید از جمله عوامل اصلی به حساب آورد. میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک، که در دوران مشروطیت پنج‌بار رئیس‌الوزرا شده بود، جانشین پدرم شد تا شاید شخصیت و سوابق وی مانع اعمال نفوذ در دولت گردد.» کمی بعد، خود تیمورتاش به دستور رضا شاه و به دست پزشک احمدی کشته شد.


قبر محمدعلی فروغی در سمت چپمحمدعلی فروغی در سمت چپ

 

رضاشاه فروغی را برای وزارت جنگ در کابینه مستوفی‌الممالک برگزید و او وزیر جنگ هر سه کابینه مستوفی‌الممالک بود، اما عملاً این وزارتخانه را رضاشاه اداره می‌کرد و فروغی عموماً در مأموریت به سر می‌برد. محسن فروغی می‌گوید:«روزی که پدرم در باره استعفاء و کناره‌گیری از ریاست دولت با شاه به مذاکره پرداخت، تقاضایش این بود که به وی اجازه داده شود به اتفاق فرزندان خود به اروپا برود و چند ماهی وضع تحصیلی ما را سرپرستی کند. ولی رضاشاه با کناره‌گیری مطلق او موافقت نکرد و پدرم معاذیری از قبیل خستگی و بیماری آورده بود، و سرانجام رضاشاه به او گفته بود کاری به تو محول خواهم کرد که حقوق و مزایا و امتیازات مال تو باشد ولی زحمت آن مال من. سیمای نجیب ایشان [فروغی] که مشحون از حجب و حیا بود گلگون می‌گردد و لحظه‌ای بعد رضاشاه می‌گوید: آقای ذکاءالملک، سمت شما در کابینه جدید، وزارت جنگ است. حقوق و مزایا مال شما، اداره کردن وزارتخانه با من.»

پس از استعفای مستوفی‌الممالک در ۹ خرداد ۱۳۰۶ فروغی از وزارت جنگ استعفا داد و در ۱۵ تیر ۱۳۰۶ برای برای حل اختلافات مرزی ایران و ترکیه، به سمت سفیر کبیر ایران در آن کشور منصوب شد. وی توانست دوستی دو کشور را تقویت نماید به گونه‌ای که آتاتورک، شاه ایران را به ترکیه دعوت کرد. حبیب یغمایی معتقد است که «فروغی از دوستان و محرمان آتاتورک بود».

در ۱۸ تیر ۱۳۰۷ به عنوان نمایندهٔ ایران به جامعه ملل در شهر ژنو رفت و در کنفرانس خلع سلاح ژنو شرکت کرد و ریاست هیئت نمایندگی ایران در جامعه ملل هم به فروغی سپرده شد. و در جریان دهمین اجلاس مجمع عمومی جامعه ملل به ریاست جامعه ملل برگزیده شد.محسن فروغی، از پدرش محمدعلی فروغی نقل می‌کند که «وقتی من نماینده اول ایران در جامعه ملل شدم و به کشور سوئیس رفتم، آتاتورک به کلیه سفرا و وزرای مختار مقیم آنکارا گفته بود “بزرگترین شخصیتی که در این مجمع عضویت دارد، فروغی سفیر ایران است. من تاکنون مردی به این جامعی و وطن‌پرستی و مطلعی ندیدم. کاش مملکت من هم یک فروغی داشت”. شاید همین اظهارنظر آتاتورک باعث شد من در جامعه ملل به ریاست انتخاب شوم.

فروغی، در فروردین ۱۳۰۹ به ایران بازگشت و وزارتخانه فوائد عامه و تجارت را به دو وزارت تازه به نام‌های وزارت اقتصاد ملی (به سرپرستی خود) و وزارت طرق و شوارع (به سرپرستی تقی‌زاده) تقسیم کرد. در اردیبهشت ۱۳۰۹ وزارت امورخارجه هم به فروغی واگذار شد. او پس از چندی سرپرستی وزارت اقتصاد ملی را به ادیب‌السلطنه سمیعی سپرد.


محمدعلی فروغی در وسط عکسمحمدعلی فروغی در وسط عکس

 

در ۲۹ شهریور ۱۳۱۲، به فرمان رضاشاه، مخبرالسلطنه هدایت مجبور به استعفا شد و فروغی با حفظ سمت در وزارت امورخارجه، مامور به تشکیل کابینه جدید شد. در دومین دوره رئیس‌الوزرایی فروغی که تا آذر ۱۳۱۴ ادامه داشت، تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه، سردار اسعد بختیاری وزیر جنگ فروغی و محمدولی اسدی پدر داماد فروغی به دستور رضاشاه به کام مرگ رفتند. فروغی نیز پس از واقعه مسجد گوهرشاد، به خاطر شفاعت محمدولی اسدی نایب‌التولیه آستان قدس رضوی نزد رضا شاه، از نخست وزیری عزل و تا شهریور ۱۳۲۰ خانه‌نشین شد.

«فروغی در دوران دوم نخست‌وزیری خود دست به یک سلسله فعالیت‌های فرهنگی زد.تأسیس دانشگاه تهران، تأسیس فرهنگستان ایران، برگزاری جشن هزاره فردوسی با شرکت ده‌ها تن از مستشرقان و ایران‌شناسان در مشهد...، تشکیل انجمن آثار ملی برای احیاء فرهنگ ملی ایران به همت او جامه عمل پوشید. تجدید ساختمان آرامگاه حافظ و تعمیر بنای سعدی از دیگر اقدامات فرهنگی او است. ریاست فرهنگستان و انجمن آثار ملی در دوران نخست وزیری اش با خود او بود»

فروغی عضو فرهنگستان، شیر و خورشید سرخ، عضو و رئیس شورای عالی انتشارات و تبلیغات شد. سال‌های خانه‌نشینی فروغی که یکی از پربارترین دوران زندگی فرهنگی او است، به ترجمه، تحقیق، تألیف و سخنرانی در دانشکده‌ها و مجامع فرهنگی گذشت.

با کنار گذاشته‌شدن فروغی از ریاست فرهنگستان، این مؤسسه کم‌کم به بیراه رفت و فروغی، با هدف آگاهی‌بخشی به افکار عمومی و جلوگیری از این کژروی‌ها «پیام من به فرهنگستان» را نوشت و به چاپ رساند. «پیام من به فرهنگستان» توسط هانری ماسه ترجمه شد و در ۱۳۱۸ به چاپ رسید.

فروغی همچنین رئیس انجمن آثار ملی بود که با تلاش دانشمندان و رجال آن زمان، برای نگهداری از آثار باستانی در آذر ۱۳۰۴ تأسیس شد. این انجمن «نخستین قدم را برای ساختن آرامگاه فردوسی در توس برداشت و پس از برگزاری جشن هزاره فردوسی، ساختن آرامگاه مذکور تعطیل شد و مجدداً در سال ۱۳۲۳ شمسی دایر گردید… و به برگزاری جشن هزاره ابن‌سینا و ساختمان آرامگاه وی، ساختمان آرامگاه سعدی، نادر، خیام، و تعمیر آرامگاه عطار و…و انتشار یک سلسله کتب توفیق یافته است.»

در پی یورش متفقین به خاک ایران در روز ۵ شهریور ۱۳۲۰، رضاشاه فروغی را احضار می‌نماید. نخست وزیر وقت علی منصور برکنار می‌شود و فروغی در جایگاه نخست وزیر مسئولیت مذاکره با متفقین را بر دوش می‌گیرد.، مذاکره فروغی با اسمیرنوف (سفیرکبیر شوروی) و سر ریدر بولارد (وزیرمختار انگلیس) موفقیت‌آمیز بود. متفقین، از ایران ضمانت‌هایی را خواستند که پذیرفته شد. داودیان معتقد است که «فروغی در این دوره حساس تاریخی توانست وظیفه خود را به عنوان یک وطن‌پرست به خوبی در قبال وطنش ایفا کند. او با درایت و فهم سیاسی بالایی که داشت توانست مملکت را از خطرات بسیاری از جمله اشغال کامل کشور و تجزیه آن به دست متفقین حفظ نماید.» نامه و تلگراف‌های سر ریدر بولارد به وزارت خارجه انگلیس، نشان می‌دهد که چگونه تدبیر و تدبر فروغی از فروپاشی کشور جلوگیری کرده استمثلاً در تلگراف ۱۷ شهریور ۱۳۲۰ می‌نویسد «من تردید ندارم که روس‌ها کوشش خواهند کرد که شمال ایران را بلشویک مآب کنند». یا تلگراف تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۲۰ «روس‌ها غنی‌ترین بخش مملکت را اشغال کرده‌اند. شاید دولت شوروی با گوشه چشمی به ضمیمه‌کردن بی‌دردسر شمال ایران به روسیه در زمان آینده، به عمد به آن توجه نشان می‌دهند».

دوران پهلوی دوم

فروغی که اولین نخست‌وزیر رضا شاه بود، با اشغال ایران در جنگ جهانی دوم در سوم شهریور ۱۳۲۰ به عنوان آخرین نخست‌وزیر او نیز در انتقال سلطنت به پسرش محمدرضا پهلوی و جلوگیری از تجزیه ایران نقش مهمّی داشت. او نخست‌وزیری پهلوی دوم را نیز در اولین دوره بر عهده می‌گیرد.



گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : ویکی پدیا