روزگار در هم آمیختن تمدن های بزرگ
مانوی ها میگویند یک روزی نیک و بد از هم جدا بودند و طبعاً تکلیف همه چیز روشن بود. در دوران ما نیک و بد با هم آمیخته شده اند و مردم را دچار آشفتگی فکری و سرگردانی کرده اند (ویلدورانت، درسهایی از تاریخ صفحه 129) و تاریخ...
 تمدن نظامی است اجتماعی که آفرینش فرهنگی را تسریع می کند (ویلدورانت، درسهایی از تاریخ صفحه 129) و تاریخ دفترچه ثبت دگرگونیهای این نظام است اما خود تاریخ نیز در واقع وقتی تجسم می بابد که در حوزه یک نقطه از عالم، امکان تبلور پیدا میکند مثل ذرات آب که باید یک زره خاک در عالم پیدا کند تا امکان تبلور یابد و برگرد آن جمع شود و به صورت باران یا تگرگ حالت تکوّن بدست آورد. تا آنجا که کاغذ ها و قلمها قدرت دوراندیشی دارند هیچ وقت نتوانستند یک نقطه معین را مرکز یا منشأ تمدن ثبت کنند، در واقع آن هنرمندی که روزی بر پوست یا کاغذ پاپیروس شعر "گیل گامش" را نوشت یک چیزی از ادوات کار او یا ساخت چین بود و یا رهاورد مصر، و آنگاه که به دستور امپراطور چین دستمالهای ابریشمی به راه می افتاد که راه شش هزار کیلومتری را طی کند  و به طوس یا انطاکیه برسد، در همان حال در اندرون کاخ او ملکه زیبا برای اینکه خود را بیشتر مورد توجه همسر تاج دار خود قرار دهد با کنیزکان و مشاطگان خود به مشاوره مشغول بود که چگونگه میلچه وسمه را در لای ابروهای نازک خود قرار دهد – وسمه را که خرها و قاطرها و شترهای یک کوهانه و دو کوهانه از بیابانهای هزار فرسنگی ایران و ماوراء النهر و کوههای پنج شش هزار متری بام دنیا تبت برای او حمل کرده بودند. هزار سال بعد از آن هم مارکوپولو که از کوهبنان گذشته بودلابد مقداری سرمه و وسمه برای حرم قاآن چین سوغات برده بود. (سرمه و توتیای کوهبنان آنقدر اهمیت داشت که به شرق و غرب صادر میشد.)

پس همه اقطار عالم در هر زمانی برای خود یک تمدنی داشته اند و دارند منتها، عواملی پیش می آید که یک تمدن در مراحل تکاملی خود اندکی جابجا می شود. دلیلی هست که یک وقت اصول تمدن میترائیسم را در کنار برجهای روم و ایتالیا یا سواحل یمن می بینیم، و تمدن آتیک و افلاطونی را در سواحل اسکندریه، و کتب ارسطویی را در مکتب اِدِس  و حرّان، و نظام فکری بودایی را در کرانه های رودخانه زرد چین، و سیستم اعشاری هند را در ماوراء مدیترانه، و فرهنگ اسلامی را در غرناطه اندلس، و تمدن بابلی را در ماوراء قسطنطنیه، و در این اواخر تمدن غرب را منطبق با کشورهای شرق را راحساس میکنیم. از روزی که هواپیما پیدا شد تمدن نیز در پرواز در آمده، کامپیوتر امریکا همراه گندمش به چین میرود، و دوربین کانون ژاپنی در فروشگاههای آلمان، در کنار زایس قرار می گیرد، و دانه گندم آمریکا نصیب مرغها و گوسفندهای روسی میشود:

                 دانه گندم بروید در حلب                               آسیای او بود شط العرب

در جهان امروز حمام ژاپنی و سونای فنلاندی، و کباب قفقازی و پیتزای ایتالیایی و همه اصول تمدنی شرق و غرب و آفریقا و اقیانوسیه با هم آمیخته شده اند، در واقع، به قول مانوی ها، گویی عصر "گمیختگ" یا روزگار درهم ریختگی و آشفتگی پیدایش خلقت ، تجدید شده است.

مانوی ها میگویند یک روزی نیک و بد از هم جدا بودند و طبعاً تکلیف همه چیز روشن بود. در دوران ما نیک و بد با هم آمیخته شده اند و مردم را دچار آشفتگی فکری و سرگردانی کرده اند، اما روزی خواهد رسید که نیکی بر بدی پیروز خواهد شد.


گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: کتاب «درس‌هایی از تاریخ» ویل دورانت



مطالب پیشنهادی:
دختر علی پروین همبازی سروش صحت و سحر قریشی + تصاویر
نیوشا ضیغمی: اگر در هالیوود بودم، عکس بچه‌ام را به میلیون دلار می‌فروختم!
سحر قریشی در کنار شریفی‌نیا در فیلمی با موضوع ازدواج موقت + تصاویر جدید
شراره رخام: تزریق ژل لب یک هوس آنی بود، پشیمانم + تصاویر
تخلف‌های تلویزیون از آرایش و رقص تا حجاب و رابطه با نامحرم + جدول تفکیکی