وقتی در دل محبت امام علی(ع) را داریم اما در عمل نسبتی با او نداریم
دلایلی در اثبات یکتا پرست بودن فاطمه بنت اسد
آیین مردم جزیرةالعرب توحید و یکتاپرستی و، به تعبیر قرآن، «اسلام» بود. حتی قبل از پیامبر اکرم (ص)، زیرا طبق فرمودۀ قرآن، آیین حضرت ابراهیم (ع) اسلام بود: «مِلَّة أبیکُم إبراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ.»
اما جهالت و اغراض و اهداف مادی، چهرۀ اسلام را وارونه نشان داد و در نتیجه، عقاید و حتی دین مردم، دستخوش تحریف شد. مثلاً در ایام حج، همانطور که میدانید، به صورت عجیبی مناسک حج را بهجا میآوردند. احکام دین را تغییر میدادند و وقت ماههای حرام را به تأخیر میانداختند و اعمال انحرافی دیگری انجام میدادند که از تغییر چهرۀ دین حکایت داشت. حتی یکتاپرستی هم دچار این تحریفات شده بود. مردم به خدا ایمان داشتند، ولی برای او شریک قایل میشدند و بتها را شرکای خدا میدانستند.
البته این تفکر را از کشورهای غربی گرفته بودند، وگرنه مردم جزیرةالعرب مؤمن و یکتاپرست بودند. در سفرهایی که مثلاً به شام میکردند، بتهایی را با اسامی مختلف، مثلاً «هبل»، میدیدند و از آن خوششان میآمد و برای خود بتی شبیه آن میساختند و اسم آن را هبل میگذاشتند. و در معبد اصلی که کعبه بود جا میدادند. بدین ترتیب، تعداد بتها بیشتر شد و هر قبیلهای صاحب بتی شد. تعداد بتها از این هم فراتر رفت و بتهایی از چوب و نان و خرما ساختند و همانطور که شنیدهاید، وقتی گرسنه میشدند، از آن میخوردند. بدین ترتیب، آیین بتپرستی در میانشان رواج پیدا کرد، وگرنه مردم جزیرةالعرب خدا باور بودند. اما چه خدایی؟! خدایی که شریک و همتا و دختر و دار و دسته و اقوام و قبیله دارد. بتپرستی عقیدۀ رایج آن زمان بود. قرآن کریم پاسخ بتپرستان را، در مقابل انکار و ابطال بتپرستی به حکم قرآن، چنین نقل میکند: «هَـؤُلاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ.»
ایمان به خدا در میان آنان وجود داشت، ولـی ایمانـی تحریف شده. ما در مراسم حج، هنگام تلبیه میگوییم: «لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ» (فرمانبردار توایم، هیچ شریکی نداری) ولی آنها میگفتند: «لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ الاّ شَریکاً هُوَ لَکَ تَملِکُهُ وَما مَلَکَ.» (فرمانبردار توایم، هیچ شریکی نداری مگر شریکی که تو برای خود برگزیدهای و تو مالک او و دارایی اویی.) و برای خدا شریک قایل میشدند. اینگونه شد که ایمان به چند خدا، جای ایمان به خدای یگانه را گرفت و بسته به تفاوت اغراض و اهدافِ مردم در بتپرستی، تعداد خدایان نیز بیشتر شد. هر کس بتی را آنگونه که میپسندید، عبادت میکرد. یکی به حیوان علاقه داشت و بتی به شکل حیوان میساخت. یکی به زن علاقه داشت و به همان شکل بتی درست میکرد. دیگری به فلان چیز علاقه داشت و به همان شکل بت درست میکرد. خدا که خالق و معبود آنها بود، تبدیل شده بود به مخلوق. به هر شکل و صورتی که میخواستند، بت درست میکردند و آن را که مخلوق و ساختۀ دست خودشان بود، میپرستیدند.
از ایـن رو، آیات و روایـات، تلاش در تطهیر ایـن نـوع ایمـان داشتند و به پاکسازی آن پرداختند. در سورۀ توحید بر بینیازی و صمدیت خداوند تأکید شده است: «لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ. وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُواً أَحَدٌ.» مردم ملائکه را دختران خدا میخواندند. مسیحیان جزیرةالعرب، حضرت مسیح را پسر خدا میدانستند. بعضی از قبایل، اقوام خدا و برخی بتها، شرکا و دار و دستۀ او نامیده میشدند. سورۀ توحید به منظور از بین بردن این تفکر و پندار غلط نازل شد. آیات دیگری هم هست که خدا را مافوق فهم بشر معرفی میکند.
آنچه ساخته و مخلوق ذهن ماست، خدا نیست. در حدیث آمده است: «کُلُّ ما مَیَّزتُمُوهُ بِأَوهامِکُم فِی أَدَقِّ مَعانیه مَخلوقٌ مَصنُوعٌ مِثلُکُم مَردودٌ اِلَیکُم.» (هر تصویری که در ذهن خود ساختهاید، هرچند با دقیقترین معانی آن، تصویری است همچون خود شما، خلقشده و برساخته، که به شما بازمیگردد.) هر فکر و معنایی که انسان در ذهن خود میسازد و هر علم و فلسفه و صنعتی که بدان میرسد، همه ساختۀ دست و ذهن بشر و آفریدۀ اوست و ممکن نیست خدا باشد. بنابراین، حقیقت توحید دستخوش تحریف شده بود و عدهای انگشتشمار از مردم یکتاپرست بودند، از جمله نیاکان پیامبر (ص) و برخی از نزدیکان او، مانند حضرت خدیجه (ع). اینان در جزیرةالعرب به ابراهیمی (حُنَفا) شناخته میشدند، زیرا بر دین حنیفِ حضرت ابراهیم (ع) بودند و معبود دیگری را با خدا شریک نمیگرفتند. بنی هاشم، با وجود اینکه بزرگ و سید قریش محسوب میشدند و بر امور کعبه نظارت میکردند، هیچ بتی در کعبه نداشتند و این خود دلیل آن است که آنان، بر خلاف دیگر قبایل، معبود دیگری غیر از خدای سبحان نمیپرستیدند.
سخنی که از فاطمه بنت اسد نقل شد، کاملاً روشن میکند که او یکتاپرست بوده و از خدا [نه از بتها] خواسته تا وضع حمل را بر او آسان کند. عباس و یکی از کسانی که در مسجدالحرام حضور داشتند، میگویند: احساس کردیم که فاطمه بنت اسد، به صورتی غیرطبیعی، وارد کعبه شد. البته جزئیات این واقعه معلوم نیست، زیرا داخل شدن به کعبه کار آسانی نیست، چراکه ارتفاع درِ کعبه از سطح زمین، به اندازهای است که حتی فرد عادی نیز فقط با استفاده از نردبان میتواند داخل آن شود. از طرفی این در قفل هم بود. حال این زن حامله و ضعیف، بدون نردبان و کلید، چگونه توانسته وارد آن شود؟ این واقعهای غیرطبیعی است. جزئیات واقعه در دست ما نیست، ولی آنچه مسلم است، این است که داخل کعبه شد و امیر مؤمنان (ع) را در آنجا به دنیا آورد و کسی غیر از امام در کعبه به دنیا نیامده است.
تنها انسانی که ولادت و شهادتش در خانه خدا بود
دشمنـان امیر مؤمنان (ع)، کـه در طول تـاریخ دستشان در تحریف احادیث مربوط به آن حضرت باز بوده و حکام جهان اسلام که همواره در پیِ به خدمت گرفتن اشخاص و استخدام راویان حدیث به منظور جعل حدیث و تحریف آن بودند، سعی کردند تا تفاسیر و جزئیات نادرستی از واقعۀ ولادت حضرت به دست دهند و مشابه فضایل و مناقبی را که برای آن حضرت آمده، برای دیگران ذکر کنند. از این رو، داستان دیگری از پیش خود ساختند و گفتند: شخص دیگری نیز در کعبه به دنیا آمده، به نام حکیم بن حزام، نه فقط امام علی (ع). این حدیث جعلی و دروغ است، زیرا تنها متأخران که در انکار و کتمان فضیلت امام سعی داشتند، آن را نقل کردهاند. حکیم بن حزام انسان سست ایمان و پستی بود و به عنوان «مؤلفـة قلوبهم» زکات میگرفت.
خداونـد، فضیلت ولادت و شهادت در خـانۀ خود را بـه امیـرمؤمنان (ع) اختصاص داده است. همانطور که میدانید، حضرت به دست ابن ملجم در محراب به شدت مجروح شد و در اثر آن به شهادت رسید. پس زندگی امام از خانۀ خدا شروع شد و در خانۀ خدا به پایان رسید. حیات امام، از این آغاز تا آن پایان، سراسر سجده و عبادت و خدمت به خدا بود. در عظمتش همین بس که بدانیم بتها و خدایان دروغین کعبه به دست او و به فرمان رسول خدا (ص) سرنگون شدند و سران مشرکان در جنگها و... به دست او به هلاکت رسیدند.
امیر مؤمنان (ع) اینگونه خلق شد و اینگونه رسالت خود را ادا کرد. میلادش در کعبه و شهادتش در مسجد بود. زندگی او سرشار بود از فعالیت و خیر و تلاش و فضیلت، و ما هرچه بگوییم نمیتوانیم گوشهای از عظمت او را بیان کنیم. چه بگوییم دربارۀ مردی که به گفتۀ ابن ابی الحدید، دوستانش از ترس، فضایل او را پنهان کردند و دشمنانش از روی حسد و طمع، و با این همه ـ عین عبارت در خاطرم نیست ـ آوازۀ او به سراسر دنیا رسید.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: kabaronline.ir