و خلاصه طی 40 بیت پر از حكمت و زیبایی و سر تا پا تلمیح و استعاره و اشارات قرآنی و حدیثی و دانسته‌های علمی، یگانگی و عظمت یزدان را ذكر كرده و....

                                                         

 یكی از شاعران بزرگ و توانمند ایران حكیم نظامی گنجه‌ای است كه خمسه او شهرت والا و گسترده‌ای دارد.


نظامی گنجه‌ای
در آغاز هر پنج منظومه پس از حمد خداوند متعال با او به راز و نیاز می‌پردازد.
 در ابتدای مخزن‌الاسرار خود پس از ابیات تحمیدیه در مناجات اول می‌گوید:
ای همه هستی ز تو پیدا شده / خاك ضعیف از تو توانا شده
زیرنشین علمت كائنات / ای همه قائم چو تو قائم به ذات
هستی تو صورت پیوند نی / تو به كس و كس به تو مانند نی
آنچه تغیر نپذیرد تویی / وان كه نمرده‌ست و نمیرد تویی
ما همه فانی و بقا بست تو راست / ملك تعالی و تقدس تو راست
خاك به فرمان تو دارد سكون / قبه خضرا تو كنی بی‌ستون
جز تو فلك را خم چوگان كه داد / دیگ جسد را نمك جان كه داد
چون قدمت بانگ بر ابلق زند / جز تو كه یا رد كه اناالحق زند
تا كرمت راه جهان برگرفت / پشت زمین بار گران برگرفت
هر كه نه گویای تو خاموش به / هر چه نه یاد تو فراموش به

و خلاصه طی 40 بیت پر از حكمت و زیبایی و سر تا پا تلمیح و استعاره و اشارات قرآنی و حدیثی و دانسته‌های علمی، یگانگی و عظمت یزدان را ذكر كرده و از ابتدا تا پایان با معبود و معشوق خود سخن می‌گوید و در پایان تخلص كرده و عرض می‌كند:
بنده ـ‌ نظامی ـ ‌كه «یكی گو»ی توست / در دو جهان خاك سركوی توست
خاطرش از معرفت آباد كن / گردنش از دام غم آزاد كن

كه می‌بینیم هم تحمید و ذكر توحید است و هم راز و و نیاز به درگاه خداوند و هم دعا و طلب نجات و رهایی. در آغاز همین منظومه مخزن‌الاسرار كه سرایش آن را در سال 552 هـ . ق به انجام رسانده مناجات دومی دارد كه در بخشایش و عفو یزدان است.
ای به ازل بوده و نابوده‌ ما / وی به ابد زنده و فرسوده ما
چاره ما ساز كه بی‌داوریم / گر تو برانی به كه روی آوریم؟
این چه زبان و چه زبان‌رانی است / گفته و ناگفته پشیمانی است
دل زكجا وین پروبال از كجا / من كه و تعظیم جلال از كجا؟
در گذر از جرم كه خواهنده‌ایم / چاره ما كن كه پناهنده‌ایم
ای شرف نام «نظامی» به تو / خواجگی اوست غلامی به تو

در منظومه دیگر خمسه ـ خسرو و شیرین ـ كه آن را حدودا به سال 573 آغاز كرده و در 576 هـ . ق به انجام رسانده، تحمیدیه مدخل آن مستقیما به صورت مناجات بیان شده و در همان ابتدا خود را معرفی می‌كند.
خداوندا در توفیق بگشای ‌/‌ نظامی را ره تحقیق بنمای
دلی ده كو یقینت را بشاید ‌/‌ زبانی كآفرینت را سراید
مده ناخوب را پر خاطرم راه ‌/‌ بدار از ناپسندم دست كوتاه
درونم را به نور خود برافروز ‌/‌ زبانم را ثنای خود در آموز
به داوودی دلم راتازه گردان ‌/‌ «زبورم» را بلند‌آوازه‌ گردان
عروسی را كه پروردم به جانش‌ /‌ مبارك روی‌گردان در جهانش
سوادش دیده را پر نور دارد ‌/‌ سماعش مغز را معمور دارد

و در همین منظومه پس از ذكر توحید‌باری و استدلال نظر و توفیق شناخت یك‌بار دیگر گویی مناجات قبلی خودرا كافی و كامل ندانسته باز به مناجات می‌نشیند و از او طلب آمرزش می‌كند:
خدایا چون گل ما را سرشتی‌ /‌ وثیقت‌نامه‌‌ای بر ما نوشتی
چو ما با ضعف خود دربند آنیم ‌/‌ كه بگزاریم خدمت تا توانیم

و در پایان می‌گوید:
چراغم را زفیض خویش ده نور ‌/‌ سرم راز آستان خود مكن دور
دل مست مرا هشیار گردان ‌/‌ زخواب غفلتم بیدار گردان
چنان خسبان چو آید وقت خوابم‌ /‌ كه گر ریزد گلم ماند گلابم
زبانم را چنان ران بر شهادت‌ /‌ كه باشد ختم كارم بر سعادت
تنم را در قناعت زنده دل‌دار‌ /‌ مزاجم را به طاعت معتدل دار
دماغ دردمندم را دوا كن‌ /‌ دواش از خاك پای مصطفی كن

آن‌گاه به نعت حضرت رسول می‌پردازد و سپس بقیه مطالب و نیز داستان زیبا و جذاب و مفصل و عبرت‌آموز خسرو و شیرین را بیان می‌كند. در منظومه سوم یعنی لیلی و مجنون كه به قولی آن را فقط در چهار ماه از سال 585 هـ . ق سروده باز هم تحمیدیه منظومه به صورت یك مناجات سراپا اخلاص و عبودیت و خداپرستی و یزدان‌گرایی سروده و عرضه می‌شود.
ای نام تو بهترین سرآغاز‌/‌ بی‌نام تو نامه كی كنم باز
ای یاد تو مونس روانم‌/‌ جز نام تو نیست بر زبانم
ای كارگشای هر چه هستند/ نام تو كلید هر چه بستند
ای هست كن اساس هستی/ كوته ز درت درازدستی
ای خطبه تو تبارك‌الله / فیض تو همیشه بارك‌الله

و خلاصه طی یك مناجات صد و چند بیتی، تخلص كرده یا خود را در محضر ربوبی معرفی كرده و گوید:
گر بنده نظامی از سر درد/ در نظم دعا دلبری كرد
زان پیش كاجل فرا رسد تنگ / وایام عنان ستاند از چنگ
ره بازده از ره قبولم/ بر روضه تربت رسولم

و در ادامه آن به نعت و ستایش حضرت رسول پرداخته و از معراج حضرتش سخن گفته و بعد از چند موضوع حكمی و الهی به بیان داستان و فرعی آن دو عاشق مشهور عرب می‌پردازد.
سجادی: یكی از شاعران بزرگ و توانمند ایران حكیم نظامی گنجه‌ای است كه خمسه او شهرت والا و گسترده‌ای دارد. او در آغاز هر پنج منظومه پس از حمد خداوند متعال با او به راز و نیاز می‌پردازد

هفت‌پیكر او نیز كه مشتمل بر دو منظومه بهرام‌نامه و هفت‌گنبد است و در سال 593 هجری قمری به پایان رسیده با این مناجات زیبا و دلنشین آغاز می‌شود:
ای جهان دیده بود خویش از تو/ هیچ بودی نبوده پیش از تو
در بدایت بدایت همه چیز/ در نهایت نهایت همه چیز
ای برآرنده سپهر بلند/ انجم‌افروز و انجمن‌پیوند
آفریننده خزاین جود/ مبدع و آفریدگار وجود
نام تو كابتدای هر نامست/ اول آغاز و آخر انجام است
بسته بر حضرت تو راه خیال/ بر درت نانشسته گرد زوال
به یك اندیشه راه بنمایی/ به یكی نكته كار بگشایی
ای نظامی پناه‌پرور تو/ به در كس مرانش از در تو
سربلندی ده از خداوندی/ همنش را به تاج خرسندی

شرفنامه نیز منظومه‌ای است مشتمل بر دو مثنوی خردنامه و اسكندرنامه كه به نظر می‌رسد آن را بعد از 593 سروده. او ـ نظامی بزرگ ـ این منظومه را با مناجات دلنشین و ارزشمند زیر می‌آغازد:
خدایا جهان پادشایی توراست/ ز ما خدمت آید خدایی تو راست
پناه بلندی و پستی تویی/ همه نیستند آنچه هستی تویی
هر آن آفریده ز بالا و پست/ تویی آفریننده هر چه هست
تویی برترین دانش‌آموز پاك/ ز دانش قلم رانده بر اوج خاك
چو شد حجتت بر خدایی درست/ خرد داد بر تو گواهی نخست
خرد را تو روشن بصر كرده‌ای/ چراغ هدایت تو بر كرده‌ای
تویی كاسمان را برافراختی/ زمین را گذرگاه او ساختی
سپردم به تو مایه خویش را/ تو دانی حساب كم و بیش را

تمام این مقدمه مشحون است از اعتراف به بزرگی و عظمت و رحمانیت در صمیمیت ذات الهی و بیان كوچكی و ضعف بشر در مقابل او كه احد است و واحد و خالق و بخشنده و بخشاینده.
پس از این مناجات زیبای حدود یكصد بیتی مناجات دیگری نیز می‌آورد با مطلع:
بزرگا، بزرگی دها بی‌كسم ‌/‌ تویی یاوری‌بخش و یاری‌رسم
...
امیدم به تو هست از اندازه بیش ‌/‌ مكن ناامیدم ز درگاه خویش
ز خود گرچه مركب برون رانده‌ام ‌/‌ به راه تو در نیم ره مانده‌ام
فرود آر مهدم به درگاه خویش ‌/‌ مگردان سر رشته از راه خویش
ز رونق مبر نقش آرایشم ‌/‌ نصیبی ده از گنج بخشایشم
سری را كه بر سر نهادی كلاه ‌/‌ مینداز در پای هر خاك راه
دلی را كه شد بر درت رازدار ‌/‌ ز دریوزه هر دری بازدار
نظامی بدین پایگاه رفیع ‌/‌ نیارد به جز مصطفی را شفیع
كه می‌بینیم بلافاصله به ستایش حضرت رسول می‌پردازد.

آخرین منظومه خمسه نظامی، اقبالنامه است كه خردنامه یا خردنامه اسكندری نیز نامیده شده است كه شاید آن را در سال 598 هـ .ق سروده باشد.
نظامی در این منظومه پس از تحمیدیه با مطلع:
خرد هر كجا گنجی آرد پدید ‌/‌ ز نام خدا سازد آن را كلید
به راز و نیاز با خدای یكتا پرداخته و در مناجاتی نه‌چندان مفصل، اما نغز و پراندیشه می‌سراید:
خدایا تویی بنده را دستگیر ‌/‌ بود بنده را از خدا ناگزیر
تویی خالق بوده و بودنی ‌/‌ ببخشای بر خاك بخشودنی
ببخشایش خویش یاریم ده ‌/‌ ز غوغای خود رستگاریم ده
تو را خواهم از هر مرادی كه هست ‌/‌ كه آید ز تو هر مرادی به دست
من آن ذره خردم از دیده دور ‌/‌ كه نیروی تو بر من افكند نور
به نیروی تو چون پدید آمدم ‌/‌ در گنج‌ها را كلید آمدم
(كه مقصودش پنج گنج یا خمسه است و می‌رساند كه این منظومه آخرین آنهاست.)
صفایی ده این خاك تاریك را ‌/‌ كه به بیند این راه باریك را
حفاظت چنان باد در كاری ‌/‌ كه خشنود كردی ز گفتاری
چو از راه خشنودی آیم برت ‌/‌ نپیچم سر از قول پیغمبرت
و طبق معمول پس از مناجات به ذكر جمیل خاتم‌الانبیا پرداخته و پس از مقدماتی دیگر وارد داستان می‌شود. نمونه‌های زیاد و ارجمند از مناجات و راز و نیاز با خداوند قادر متعال به صورت نظم و نثر در ادب فارسی دیده می‌شود كه به توفیق الهی در فرصتی دیگر مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.


گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
  
منبع: jamejamonline.ir



مطالب پیشنهادی:
نشانه‌ها همه برف‌اند و راه‌ها همه برف
پیچ ‌و ‌تاب ‌كلمات در یك زندگی ساده
قلم موی خیال در دست شاعر
«عشق تو پرنده‌ای سبز است» از نزار قبانی
وقتی كه دوست‌ داشتنت زیباست!