جین اِلن گِلَسر، یکی از شاعران ناشناخته برای ایرانیان است. اولین مجموعه شعر او با عنوان “نام گذاری شب” در سال ۱۹۹۱ با مقدمه ی مفصلی از دابلیو. دی. اسنودگِرَس {که خود برنده جایزه پولیتزر است} منتشر شد.

 خدایا، بگیردستم را!


زمین را بُگشا

تا مرا دربرگیرد،

یا ارزانی دهدم بَر شدنی.

 

نمی پذیرم سوداگری درختزارانم را

در برابر مقبره ی ازدواج خانه ای.

 

با من از نوادگان سخن مگوی!

 

کلاغ ها خوشتر ز من می خوانند لالایی را؛

از منی که می پسندد عریان پا جست و خیز کردن را

با خرگوش و روباه سرخ موی

تا همچون خانه به دوشی زخمی شدن و

محو آپولو؛ خدای شعر و موسیقی و طاعون و خورشید و دانایی و نور شدن.

 

این کفل ها،

از برای بالا و پایین انداختن کودکان بر زانو اینگونه نشده اند.

 

خدایا، مرا محفوظ دار!

از امیال سنگین-رویِ مردان.

 اگر می باید ریشه دهم،

بکار پاهایم را،

در خاک غنی،

نه بگذار جسم زنانه ام

براحتی پوست اندازد،

و بخواه دست ها و پاهایم را

تنومند در آستین هایی همیشه سبز و بی خزان،

تا ادامه دهند صعود را

به سوی خورشید عالم تاب.




 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع:madomeh.com




مطالب پیشنهادی: 
«پایتخت ۳» و «سه ستاره» پرمخاطب​ترین برنامه​ها
حراج نقاشی 85 میلیون دلاری از چهره «فروید»
نوروز 1410 را چگونه گذراندید؟
یادی از شیراز و بهارنارنج‌های بهاری‌اش
هفت سین بازیافتی در گنبد جبلیه