گمان دارم دوباره بازخواهیم گشت و ایران سرزمین فرهنگ و فرهیختگی می‌شود...
 این استاد زبان و ادبیات فارسی در آیین آغازین نمایشگاه کتاب کرمانشاه با اشاره به جشن مهرگان گفت: در ایران جشنی بزرگ در مهر با نام جشن مهرگان برگزار می‌شود که پیشینیان آن را در 16 مهرماه با شکوه بسیار بر می‌گزارده‌اند. این جشن بعد از نوروز که جشن فراگیر میهنی ایرانی است، برترین جشن ایرانیان بوده است.
 
وی در خصوص نامگذاری این جشن عنوان کرد: شاید اندیشه این باشد که چون این جشن در مهر است،آن را مهرگان می گویند، اما انگیزه دیگری در کار است و آن به خاستگاه نمادشناسی این جشن بر می‌گردد.
 
این استاد زبان و ادبیات فارسی تصریح کرد: خاستگاه نمادشناسی و اسطوره‌ای این جشن چیرگی فریدون شهریار نمادین ایران بر دحاک (ضحاک) ماردوش است. دحاک هر روز دو جوان ایرانی را می‌فرمود که بکشند و از مغز سرشان خوراکی فراهم کرده و به ماران بدهند. باید اندیشید که چرا دحاک مغز جوانان ایرانی را از سرشان به در می‌آورده؟ دحاک با این کار می‌خواست بن اندیشه، فرهنگ و دانش را در ایران زمین بخشکاند. پلیدترین کاری که کسی می‌تواند کرد. انسان بی‌فرهنگ، نااندیشمند و تیره رای انسان نیست و آن چه انسان را از دیگر جانداران جدا می‎دارد اندیشه، رای و فرهنگ است. دحاک در این افسانه می خواست ابزار و خاستگاه فرهنگ و اندیشه و روشن رایی را از ایرانیان بستاند و این پلیدان هنوز هم در جهان امروز هستند. پسینیان دحاک ماردوش، دشمنان کتاب و کسانی هستند که فرهنگ و اندیشه را تاب نمی آورند و واپسین نمونه آنها هیتلر و آیین کتاب سوزان او بود. جای این سوال است که چرا این کسان از کتاب می هراسند، مگر جز این است که کتاب بسته‌ای از برگ‌های نوشته شده است. برگ‌ها بی زیانند و زیان در اندیشه‌ای است که در کتاب نهفته است. به سادگی نمی توان انسان اندیشمند و روشن رای را فریفت و بر او چیره شد و سنجش در فرهنگ و اندیشه کارکرد کتاب است.
 
این استاد ادبیات فارسی با بیان اینکه ایرانیان همواره در طول تاریخ شیفته فرزانگی و فرهنگ بوده اند، گفت: ایران همواره سرزمین معنا و مینو بوده است و پروا ندارم بگویم ما ایرانیان فرهنگ و روشن روایی را در جهان گسترانیده ایم. مصداق این گفته، نوشته یکی از نویسندگان اسکندرانی است که کتابدار کتابخانه اسکندریه بوده و می گوید در این کتابخانه به شمار دو میلیون کتاب بازخوانده زرتشت نگهداری می‌شود. حال جای این سوال مطرح است که چرا امروز کم کتاب می خوانیم و با این همه پیشینه کتابخوانی کمتر شده است.
 
وی تصریح کرد: جواب این سوال است که ما ایرانیان چندی است خویشتن را فرو نهاده ایم و از یاد برده ایم و با منش و کنش ایرانیان غریبه شده ایم. ریشه این سستی و کاستی فرهنگی و اجتماعی از دید من به این روزگار گذار باز می گردد و گناهی نداریم زیرا روزگار گذار همراه با آشوب و سردرگمی است و روزگار برهنگی است و ما جامه فرهنگی مان را از تن درآورده ایم. به گمانم در آینده ای نه چندان دور آن جامه را خواهیم دوخت، جامه‌ای که ما را ببرازد و جامه ای که بر پایه پیشینه فرهنگی و تاریخی ما دوخته شده باشد، اما نیازهای امروزی‌مان را نیز برآورد. ما در جهان نو می‌زییم و جهان نو بایسته‌های دیگرسان دارد و جامه باید هماهنگ با این بایسته‌ها دوخته شود. ما نمی‌توانیم جامه فرنگیان را بستانیم، آن جامه به کار ما نمی‌آید و جامه ما نیست.
 
کزازی در پایان گفت: باید از این سرگشتگی میان نوگرایی و نو اندیشگی بیرون بیاییم و جامه نو ایرانی را آنچنان که می‌زیبد بر تن کنیم و گمان دارم دوباره بازخواهیم گشت به کتاب و ایران سرزمین فرهنگ و فرهیختگی می‌شود.


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:isna.ir
مطالب پیشنهادی: 
ساره بیات درفیلم کارگردان اسپانیایی+پوستر فیلم
 
 روشنک عجمیان: همه چیز بر مبنای پول و پارتی پیش می رود!
پیشنهاد ازدواج به مجری در برنامه زنده!!
واکنش یک امام جمعه به حضور زنان پوشیه دار در تلویزیون
چشم زنان ایرانی در مجسمه هنرمند نیوزیلندی!