آیا محسن یگانه از شادمهر عقیلی تقلید می کند؟
«محسن یگانه» خواننده ای است که از همان ابتدا برای خودش استراتژی مشخصی داشت. از همان دورانی که به صورتی اینترنتی یا به قول قدیمی ها غیر مجازشروع به انتشار آهنگ کرد...

این بار به سراغ آلبوم «نگاه» محسن یگانه رفته ایم، آلبومی که بعد از ۳سال از فاصله آلبوم قبلی این خواننده منتشر شد و از همان ساعات ابتدایی انتشار آلبوم نقدهایی توسط بعضی از سایت ها منتشر شد که بدون شنیدن آلبوم و صرفا دانلود متن ترانه های آلبوم اقدام به نقد آن کرده بودند.

بدون توجه به نقد هایی که فقط ساعاتی بعد از انتشار آلبوم منتشر شد این بار به سراغ «علی بحرینی» ترانه سرا و روزنامه نگار با سابقه کشور رفتیم تا در خصوص آلبوم جدید محسن یگانه و مسائل پیرامون آن صحبت کنیم. گفت و گویی جنجالی و بدون هیچ گونه سانسور که قطعا در روزهای آینده مورد توجه اهالی بسیاری از موسیقی قرار خواهد گرفت، از نگاهِ محسن یگانه تا شادمهرعقیلی، بنیامین بهادری و محسن چاوشی، در ادامه این گفت و گوی صریح را بخوانید:

بحث اولمان در مورد کلیت آلبوم است، به دلیل اینکه خود شما قبلا روزنامه نگار بوده اید می خواهم کلیت آلبوم را از دیدگاه جامعه شناسی بررسی کنیم.

اول این نکته را بگویم که من تا به امروز حتی یک بار هم با محسن یگانه از نزدیک برخورد نداشته ام و ارتباطی هم با او ندارم، نه تاکنون با هم کار کرده ایم و فعلا هم قراری بر همکاری بین ما نیست، این ها را گفتم تا بدانید تمام صحبت هایی که قرار است با هم انجام بدهیم بدون حب و بغض خواهد بود.

«محسن یگانه» خواننده ای است که از همان ابتدا برای خودش استراتژی مشخصی داشت. از همان دورانی که به صورتی اینترنتی یا به قول قدیمی ها غیر مجازشروع به انتشار آهنگ کرد موضع مشخصی داشته و تا به امروز او را آدم ثابت قدمی در این عرصه می بینم، از اول به دنبال این نبود که بخواهد سطح فرهنگی مخاطبانش را ارتقا بدهد و به نظر من این نکته مثبتی است، به دلیل اینکه موسیقی پاپ باید تمام لایه های اجتماع را هدف گیری کند و محسن یگانه فردی است که تکلیفش با خودش مشخص است و می داند که به دنبال چه چیزی است. نه خواسته در موسیقی انقلاب برپا کند، نه ادعا کرده کارهایش از زمان جلوتر است و نه حرف هایی را مطرح کرده که خودش معنای آن را نداند. این که در گذر زمان و با بالا رفتن سن مدعی نمی شود، با هیت شدن آثارش مغرور نمی شود، با پولدار شدنش عینک خود بزرگ بینی نمی زند، این ها تمام فاکتورهایی است که باعث می شود من روند فعالیت محسن یگانه را بپسندم، عرض کردم این آدم می داند که ازموسیقی چه چیزی می خواهد این حرف من را می توانید در طیف هوادارانی که این خواننده جذب کرده ببینید که او چه گونه می تواند آن را کنترل کند، او بعضی اوقات در مقاطعی بر سر یک شریان های خاصی جریان های حاشیه ای خیلی خوبی ایجاد می کند، از درگیری با تهیه کننده تا قطع همکاری با موزیسین هایی که قبلا با آن ها کار کرده است، هیچ کدام از این حوادث بر اسکلت و استخوان بندی آثارش لطمه نزده است و خیلی خوب می داند که چگونه راه ورود حواشی بر آثارش را ببندد، به این دلایل محسن یگانه برای من آدم محترم و موفقی است. ضمن اینکه محسن یگانه هنوز سن و سال زیادی ندارد و تازه وارد ۳۰ سالگی شده است و این همه قدرت کنترل و موفقیت در این عرصه برای این سن و سال خیلی خوب است.

حالا به طور مشخص می خواهیم در مورد ترانه های این آلبوم بحث کنیم، نظرتان در مورد آلبوم نگاه در بخش ترانه چیست؟

من همواره بین دوستانم و در محافل غیر رسمی گفته ام و این بار به طور رسمی این بحث را مطرح می کنم، در بین خوانندگانی که خودشان ترانه های خودشان را می نویسند محسن یگانه بهترین است، به نسبت تمام آن ها عملکرد یگانه بسیار بهتر بوده است حتی به نسبت خیلی از آن هایی که دوستان من هستند، یعنی در ترانه های این آدم دارای یک جهان بینی خاص است، خاص به معنی استفاده از کلمات گُل درشت منظورم نیست، ما بسیاری از مواقع دچار این بحران می شویم یعنی خواننده ها زمانی که پا به آلبوم سوم یا چهارم می گذارند فکر می کنند باید چیزهایی را بدانند و مطرح کنند که دیگران نمی دانند، این یعنی اعتماد به نفس کاذب، فکر می کنند باید حرف های جدیدی را بزنند و چون سطح سواد و مطالعه بالایی ندارند و چون درگیر تولید هستند ترجیح می دهند شعرهایی انتخاب کنند که اغلب خودشان هم معانی آن را نمی دانند، متاسفانه ما در حال حاضر انبوهی از این کارها را می بینیم، این را شما می توانید در پشت اجرای خواننده بفهمی که شخص نه به آنچه که می خواند اعتقادی دارد و نه در بسیاری از موارد نمی داند که چه چیزی می خواند. موسیقی در طول تاریخ جادویی بوده است که همه در حیرت اند چگونه یک خواننده بدون هیچ گونه تصویری و حرکت و حتی بدون اینکه خودش را به شما معرفی کند مخاطب را تحت تاثیر میگذارد و منقلب می کند، احساس و صدایی که بعضا از یک شهرستان و روستای دور افتاده با یک اسم شاید جعلی به شما منتقل می شود و حتی یک فیلم بزرگ همراه با کارگردان و بازیگر درجه یک با آن قابل مقایسه نیست و شما با آن موسیقی ارتباط بیشتری برقرار می کنی. این یعنی جادوی موسیقی و به این دلیل است که تو می توانی تمام قلب و روح و اندیشه و اثر گیری از یک کار را می توانی در صدای خواننده کشف کنی، به این دلیل است که می گویند «تنها صداست که می ماند». من به سهم خودم در آثار و ترانه های یگانه این حس و حال خوب را می بینم، یک سری مهارت ها و تکنیک های ظریفی در ترانه نوشتن دارد که دیگران ندارند. تاثیر پذیریش از ترانه های خوبی که دیگران می سرایند در حد تاثیرپذیری باقی می ماند. یعنی هرگز به تقلید منجر نشده و یگانه به اعتقاد من در ترانه نویسی آدم مولفی هست. ترک شماره ۳ آلبوم یعنی «دیوار» که من خیلی دوستش دارم یا ترک چهارم آلبوم «نه» وقتی گوش می دهی متوجه می شوی که ترانه سرا در چارچوب مشخصی ترانه می گوید. به نظر من محسن یگانه به اندازه ای که در ترانه مولف هست در ملودی سازی مولف نیست. در صورتی که در دیدگاه عموم مردم این است که یگانه بعد از خواننده بودنش ملودی ساز خوبی است اما من تصور می کنم که بعد از خوانندگی ایشان ترانه سرای خیلی خوبی است و می تواند دایره ترانه هاش از فعالیت های خودش وسیع تر باشد و حتی به دیگران هم ترانه بدهد، من به شدت معتقدم که یگانه می تواند برای خواننده های دیگر هم ترانه سرای موفقی باشد اما به این شرط که فقط ترانه بنویسد و برایشان آهنگ سازی نکند.


علی بحرینیعلی بحرینی

چرا؟

برای اینکه چارچوب ملودی های یگانه مخصوص و ویژه خود اوست اما چارچوب ترانه هایش را می توانی برای دیگران نیز تصور کنی.

اما محسن یگانه در آلبوم ۱۴ برای علی لهراسبی هم چند کار ساخته بود که اتفاقا جز کارهای موفق آلبوم لهراسبی بود.

بله جزو کارهای موفق آلبوم لهراسبی بود اما خود آلبوم آقای لهراسبی در جمع آلبوم های موفق آن سال قرار نگرفت.

در قسمت بعدی می خواهیم به روند صعود یا نزول محسن یگانه در بخش ترانه بپردازیم، از آلبوم نفس های بی هدف تا آلبوم نگاه، نظر شما به عنوان یک ترانه سرا در مورد روند فعالیت رسمی محسن یگانه از سال ۸۷ تا کنون چیست؟

قطعا از ابتدا تا کنون یگانه دارای روند صعودی بوده است، شما این را می توانید به وضوح در آلبوم نگاه مشاهده نمایید، ولی خب ببینید ترانه سرا در ایران مانند سوهانی است که به مرور زمان کُند می شود. به خاطر اینکه دوستان ترانه سرا خیلی پرکار هستند، کسی که شروع به ترانه نویسی می کند قطعاً در یک سری از کلمات بر اثر اندوخته ای که از زندگیش دارد خیلی تند و تیز ظاهر می شود و یک تعابیری و اتفاقاتی در ترانه اش از لحاظ حسی می افتد و در ترانه از کلمات یا عباراتی خوبی استفاده می کند. ترانه سراها با تیزی و داغی خاصی آغاز می کنند، حالا مثلا آقای یگانه که از بیست سالگی شروع به نوشتن ترانه کرده است از بیست سال اول داشته ها، شنیده ها، کلمات و خاطرات خودش ترانه نوشته و ساز زده است، اما در سن بیست و یک سالگی از اتفاقات بیست تا بیست و یک سالگی خودش ترانه نوشته یعنی یک سال، خب ظرف زمان این یک سال نسبت به بیست سال خیلی کمتر است و ترانه ها عموماً دچار ساییدگی می شوند.یک ترانه سرا وقتی پنجاه یا صد ترانه می نویسد دیگر شما آن شوک های عجیب و غریب را در کارهایش نمی بینید.به اعتقاد من مسیر یگانه مسیر مثبت و صعودی بوده است، یگانه امروز ترانه نویس و حالا به تعبیری ترانه سرا تر از قبل هست.

به نظر شما در همین مدت گذشته آلبوم «نگاه» در مقایسه با سایر آلبوم ها در چه جایگاهی قرار دارد؟

آلبوم محسن یگانه از نظر من بهترین آلبوم در این این بازه رقابتی بوده است.

در کدام بازه زمانی؟

در بازه زمانی ۱۴ ماه گذشته، یعنی از ابتدای سال ۹۳ تا کنون، میانگین نمره ای که من به این آلبوم و تمام ترانه هایش می دهم از تمام آلبوم های چهارده ماه اخیر جلوتر و بیشتر خواهد بود. اما اگر قرار باشد بحث را به تک ترانه و تک قطعه رجوع بدهیم بالاخره آلبوم های دیگری هم بودند که می توانند با تراک هایشان قطعات این آلبوم را اذیت کنند، اما به چند دلیل من کلیت آلبوم را بیشتر از آلبوم های دیگر دوست دارم. یکی این که خواننده می داند چه چیزی می خواند و ادا در نمی آورد. او در مقام ترانه سرا می داند چه چیزی می نویسد. دیگر اینکه من از شنیدن این آلبوم کمتر خسته شدم و فاصله بهترین و ضعیف ترین ترک آلبوم به اعتقاد من کم بود، تا قبل از آلبوم «نگاه» به نظر من آلبوم «عشق یعنی» فریدون آسرایی بهترین آلبوم موسیقی در این بازه زمانی بوده اما به شدت معتقدم اگر دو یا سه قطعه آلبوم عشق یعنی فریدون حذف می شد و دو سه ترک در حد همان میانگین آلبوم_نه چیز فرا زمینی_ به آن اضافه می شد آلبوم فریدون از آلبوم نگاه هم می توانست بهتر باشد. در آلبوم فریدون یک معضلی وجود داشت آن هم اینکه بهترین ترک آلبوم نمره هفده یا هجده داشت و ضعیف ترین ترک آلبوم نمره پنج و شش داشت، این فاصله بین قطعات زیاد بود. یکپارچگی آلبوم حفظ نشده بود. اما در آلبوم یگانه خیر، یعنی اگر بخواهی بیست را مبنا قرار بدهی فاصله بهترین و ضغیف ترین کار آلبوم چهار یا پنج نمره هست و اختلاف زیاد نیست.

حالا به نظر شما بهترین و بدترین ترک آلبوم «نگاه» کدام بود؟

به نظر من بهترین قطعه آلبوم «دیوار» بود. قطعه «نگاه» را نمی پسندم و به عقیده من ضعیف ترین بخش آلبوم این آهنگ بود. ترانه آن یک ترانه مودب است، برای اینکه اینقدر مودب بودن محسن یگانه را نمی پسندم، بیش از حد ترانه محترمانه بود، انگار در این آهنگ رُل یک ترانه سرای اواخر دهه هفتاد را بازی می کند. ترانه «نگاه» را اواخر دهه هفتاد هم یک ترانه سرای دیگر نیز می توانست بنویسد. به نظر من نبود آهنگ «نگاه» چیزی از آلبوم کم نمی کرد.

من یگانه را در شرایط یاغی، با حرارت، با اشتباه، با بازی در آوردن دوست دارم، به نظر من یگانه در موسیقی پاپ خیلی آدم موثری بوده است، اندازه شعور خودش ترانه می نویسد، اهل قلمبه سلمبه نوشتن الکی نیست. فکر کنم سال هشتاد و هفت یا هشتاد و شیش بود یکی از دوستانم می خواست برای اخد مجوز یک آلبوم به ارشاد مراجعه کند و من اصلا در آن آلبوم حضور نداشتم، ما آن روز حال مان خوب بود، سرحال بودیم، یک ترانه نوشتم هشت بیت که هیچ بیتیش معنا و مفهوم خاصی نداشت اصلا معلوم نبود چیست، ولی از کلماتی مثل پنجره و بن بست و امثال این استفاده کردم و این دوستمان رفت و سه ساعت بعد مجوزش را گرفت آورد.ما الان مشکلمان این است ترانه هایی می نویسیم که اصلا هیچ مفهومی ندارند و بعضی از خوانندگانمان ترانه هایی را می خرند که آن ها نیز معنی ترانه را نمی دانند و متوجه نمی شوند، محسن یگانه به نظر من خواننده راستی است، خواننده ای که راست می گوید و راست می خواند. مشکل امروز ما این است به دنبال این جریانی که در چهار یا پنج گذشته راه افتاده است احساس می کنیم ترانه ها باید سطح بالاتری داشته باشد. الآن موجی که با روزبه بمانی راه افتاده است و انبوهی خواننده و ترانه سرا دور این آدم هستند که هیچ کدام متوجه عمق کلام روزبه نمی شوند، خیلی جالب است وقتی ترانه می نویسند صرفا تقلید می کنند و وقتی به ترانه های روزبه به به و چه چه می گویند واقعاً نمی دانند مفهوم و منظور ترانه چیست.

حالا به نظر شما اینکه محسن یگانه از ترانه های فرد دیگری در آلبوم هایش استفاده نمی کند و صرفاً از ترانه های خودش استفاده می کند خوب است یا بد؟

به نظر من اگراین آدم بخواهد تا دو سال دیگر آلبوم منتشر کند این اتفاق خواهد افتاد، من یگانه را اینقدر باهوش دیده ام که اگر قرار باشد تا دو سال دیگه آلبوم بدهد سراغ ترانه های دیگران هم برود، اما اگر قرار باشد آلبومش را سه سال یا چهار سال دیگر منتشر کند قاعدتاً در این سه چهار سال خود یگانه در هر سه چهار ماه یک ترانه بنویسد و ده دوازده ترانه بشود بازهم من او را از این امر بی نیاز می بینم. اگر ترانه نوشتن برای این باشد که می خواهد حسش را در مقاطعی تبدیل به ترانه کند می تواند سالی سه چهار ترانه داشته باشد. البته من استایل و استراتژیک ایشان و تاکتیک ایشان برای ترانه نوشتن را نمی دانم. ولی معمولاً خواننده هایی که برای خودشان ترانه می نویسند از جملاتی که می شنوند یا حس هایی که دارند یادداشتی برمی دارند یا به حافظه شان می سپارند یا در موبایلشان ذخیره می کنند و در طول زمان کاملش می کنند. الان شرایطی به وجود آمده که گوش مردم از صدای سبک محسن یگانه پر است، یعنی اگر ببینید در این دوسال بنا به هر دلیلی به حدی مردم صدای مرتضی پاشایی را شنیده اند که دیگر خلا صدای محسن یگانه_که سه سال است آلبوم نداشته_ را حس نمی کنند، به دلیل اینکه صدای مرحوم پاشایی در همسایگی صدای محسن یگانه بوده است، الان وقتی می گویند آلبوم یگانه خسته کننده و کسالت آور است بر اساس این است که گوششان از شنیدن صدای پاشایی یا سامان جلیلی و امثال هم پر شده است، بحثشان فنی نیست، در مدت بین دو آلبوم حباب و نگاه، مرتضی پاشایی و دیگر همسایگان صدای یگانه خیلی فعال بوده اند، به همین دلیل الان آسیب آن متوجه محسن یگانه شده است. اگر مرتضی پاشایی ای وجود نداشت آلبوم یگانه بعد از سه چهار سال البوم به شدت تاثیر گذاری می شد، همانطور اگر یگانه ای وجود نداشت مرتضی پاشایی زودتر از این ها شنیده می شد و شاید بیشتر هم همه گیر شده بود، در هرحال خواننده ای که مبنا و شروع کارش تقلیده و از روی علاقه به دیگری بوده ناخود آگاه دچار این معضل می شود، می گویند «از هر دستی بدی از همون دست میگیری»، یک موقع یگانه شادمهر می شود و یک موقع پاشایی و سامان جلیلی و پویا سالکی می شوند یگانه؛ اما به واقع یگانه سطحش از افراد نام برده خیلی بالا تر است. حالا موضوع این است که مردم این مدل صدا را دوست دارند، زمانی معین دوست داشتند الان هم این استایل، استایل محبوبی است. اما باز هم می گویم که می توان یک فاصله گذاری ریزی انجام داد، یعنی به طورمثال پاشایی در ساخت ملودی واقعا درخشان ظاهر شد اما در کل کار شما پکیج یگانه را پکیج بهتر و قوی تری می بینی، میخواهم این را بگویم که حتی وقتی یک خواننده مرجع دانش سایر خوانندگان باشد، می تواند حتی از همین هایی که دارند از او تقلید می کنند هم یک چیزهایی یاد بگیرد و حتی اگر یاد نگیرد تغییراتی در خودش اعمال کند، مثلا شادمهر عقیلی، بعداز آلبوم کما ۱ حمید عسکری می بینی شادمهر رفت و وکالش را تقویت کرد، وکال شادمهر از بعد انتشار البوم کما یک وکال عجیب و غریبِ بی نظیر و دست نیافتنی ای شد، دیدیم که شادمهر قبل از انتشار البوم کمای حمید عسکری خواننده ای استثنایی نبود ولی الان واقعا هفت هشت سال است که تبدیل به یک خواننده صاحب جایگاه شده است، حتی من معتقدم بعضی از ترانه هایی که شادمهر در این شش هفت سال اخیر خوانده حاصل بازتاب ترانه هایی بوده که یگانه سروده و خوانده است.

یعنی شما می گویید شادمهر عقیلی از محسن یگانه تاثیر می گیرد؟

قطعاً، شک نکنید که اینطور است و باید هم همین طور باشد، تاثیر می گیرد برای اینکه با هم دیگر جلو می روند اینطور نیست که پیوسته یگانه از شادمهر تاثیر بگیرد و پیوسته پاشایی از یگانه تاثیر بگیرد خوانندگان حاصل دیده ها و شنیده هایشان را تبدیل به تجربه و موسیقی می کنند، بسیاری از کارهایی که خانم برزویی برای شادمهر عقیلی نوشته تشابه عجیب و غریبی به سبک محسن یگانه دارد، مثلا نقطه مشترک این ها یک جاهایی می شود لحن اعتراضی عاشقانه ترانه های مونا برزویی، حالا اصلاً شادمهر به نظر من دست نیافتنی است، در سی سال گذشته دست نیافتنی است آن هم با فاصله بالاتر از همه، ولی خوب وقتی شما می بینی یک حرکت اجتماعی، یک حرکت سیاسی تو کار شادمهر تاثیر می گذارد، یک رابطه عاشقانه، تولد بچه اش توی کارش تاثیر می گذارد چرا می خواهیم منکر این بشویم که موفقیت خواننده ای مثل یگانه درکار شادمهر تاثیر نمی گذارد؟ صرفاً به این دلیل که مثلا شادمهر از یگانه بزرگ تر است نمی شود منکر این داستان شد، نُه بار محسن یگانه از شادمهر عقیلی تاثیر گرفته است و یک بار هم شادمهر از محسن یگانه الگو گرفته، این برای شادمهر عقیلی کسر شان نیست که از یگانه الگو برداری کند. اگر اقایی به نام سالارعقیلی توسط صدا و سیما حمایت نمی شد و تمام تیتراژهای خوبشان را با مضامین ملی_زمانی که در ذهن مخاطب تاثیر مثبت می گذارد _ به اقای سالار عقیلی نمی دادند که بخواند هرگز همایون شجریان به آن ثانیه های درخشان آهنگ چرا رفتی نمی رسید، می گویند دست بالای دست بسیار است، اگر کارهای درخشان سالار عقیلی نبود همایون شجریان اصلاً دلیلی نمی دید که در این گام بخواند و دوباره خودش را جدا کند، می دانی همه ما محیط روی مان تاثیر می گذارد، چه اتفاقات خوبی که می افتد و چه اتفاقات بدی که می افتد، محسن یگانه هم خواننده هیت و بزرگ ایران بوده، کارهای بسیار هیت منتشر کرده، کنسرت های خوب با سالن همیشه پر برگزار کرده است، شادمهری هم که من می شناسم حتما یگانه را تعقیب کرده و می کند و حتی به این فکر می کند که چرا محسن یگانه در ایران موفق بوده است.

گفته شد که محسن یگانه دیگر مثل قبل نیست و حرفی برای گفتن ندارد ولی شما مخالفت کردید دلیلش چیست؟

برای اینکه من هنوز حس خوبی را در این آدم پیدا می کنم و وقتی هنوزبا آهنگ هایش حالم خوب می شود چرا باید بگویم حرفی برای گفتن ندارد؟ وقتی روی من تاثیر می گذارد پس حتما حرفی برای گفتن دارد.

گفته شد که اگر قطعه دیوار را از البوم حذف کنیم چیز جدیدی در البوم نمی بینیم ولی شما مخالفت کردید دلیل این چه بود؟

یکی از معضلات هنر ما این است که همواره منتظر چیز جدیدی هستیم. به مناسبت تولد اصغر فرهادی این را نوشتم که اگر بیست سال پیش می گفتند ایران تمام خاورمیانه را می گیرد باورکردنی تر از این بود که بگویند ایران اسکار می گیرد. حالا می شود شما به من بگویی فیلم جدایی نادر از سیمین چه چیز جدیدی دارد؟ می شود به من بگویی قطعه هوای گریه آقای همایون شجریان چه چیز جدیدی دارد؟ چیز جدید در موسیقی پاپ ایران در ۱۰ سال گذشته فقط صدای بنیامین بهادری بوده است، اصلا این چیز جدید پدر ما و موسیقی پاپ را در آورده است، همه زندگی مان شده است ادا و اطوار! نکته بعد اینکه نوآوری یک عملیات ویژه دارد، نوآوری این نیست که توی خبرنگار درخانه ات بنشینی و ناگهان بگویی من میخواهم تیتر هایم یک جور دیگر باشد، نوآوری متعلق به یک پختگیِ ویرانگر و اساسی است، متعلق به یک مطالعه و پژوهش است،متعلق به یک آگاهی است که منجر به یک چیز جدید می شود، اینکه یک نفر بدون شناخت عمق محتوای یک واقعیت، مثلاً ترانه ای مثل “دزیره” را بخواند، نوآوری نیست، خواندن این چنین ترانه هایی قبل از رسیدن به شناخت کامل، اشتباه است! من معتقدم خواننده باید در اندازه سواد و دانسته هایش بخواند و چیز جدید را دستاویز قرار ندهد! کارهای معین چه چیز جدیدی داشته؟ موسیقی پاپ یک تمرین همیشگی است، اگر بتوانی حس را خوب ارائه کنی موفق هستی، ما با این چیز جدید درحال نابود شدن هستیم. شادمهر عقیلی هم به عنوان مرجع بیست خواننده چیز جدیدی ندارد، این همه خواننده تحت تاثیرش کار کردن از لهراسبی بگیر تا سامان جلیلی، چیز جدید را من اصلا نمی توانم، به عنوان مثال در موسیقی پاپ ایران آقای بنیامین بهادری چیز جدیدی است، بعد هم هر چیز جدید که به هر قیمتی خوب نیست، من الان میگویم اقا شما برای مصاحبه من تیتر بزن که مثلا محسن یگانه فساد اخلاقی دارد، این یک چیز جدید است اما آیا این خوب است؟ خیر. اقای چاوشی درخشان ترین البومش به نظر من آلبوم «من خود آن سیزده ام» اش بود که با کهنه ترین شعرهای ممکن در تاریخ موسیقی پاپ که به نظر خیلی خوب است اما برای ما چیز جدیدی به ارمغان آورده است؟ خیر. به این دلیل می گویم بنیامین چیز جدیدی در موسیقی پاپ است چون وقتی به ساختارش مراجعه می کنی می بینی قبل از این ملودی و ترانه به این گونه نداشتیم، این می شود یک اتفاق که بعدا وقتی به عقب برمیگردی می بینی این اتفاق یک نوآوری و چیز جدیدی داشت که تا قبل از آن نبود؛ مخاطب عزیز شما آهنگ را گوش کن اگر به حست می خورد و با خاطراتت همخوان است لذتش را ببر؛ یک مشکلی که داریم این است که مقابل لذت بردن از موسیقی پاپ مقاومت می کنیم! و البته فضای مجازی در حال نابود کردن موسیقی پاپ ایران است.

چرا؟

برای اینکه طرفداران خواننده ها لشکر کشی می کنند به سمت خواننده های دیگر و دشمنی خواننده ها را زیاد می کنند. در همین حد سربسته مطرح کنیم کفایت می کند.


تهیه و تدوین : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ / نیما باقری