چاوشى: مردم اشتباه نمىگیرند، مطمئن باش
خیلىها «متفاوت» حرف مىزنند اما در عمل آدمهاى متفاوتى نیستند. بعد از پنج سال آشنایى و برخوردهاى گاه و بیگاه، تو را اینطورى شناختهام كه اگرچه اصلاً متفاوت حرف نمىزنى اما در عمل واقعاً متفاوت عمل مىكنى. خیلىها، در ماهها یا یكى، دو سال اول ظهورشان زحمت زیادى كشیدهاند تا به ما بفهمانند كه نگاه خاصى دارند، اما دستشان «رو» شده! در خودت چه تفاوتهایى دیدهاى؟
من هیچوقت خودم را با خواننده دیگرى مقایسه نكردهام تا متوجه تفاوتها بشوم! اما اگر بخواهم درباره خودم حرف بزنم، مىتوانم بگویم كه من فقط به خاطر موسیقى، وارد موسیقى شدم و از روز اول به دنبال شهرت یا سایر مسائل حاشیهاى نبودم. هرگز نخواستم بگویم «من» هستم. از «منیت» متنفرم. دوست داشتم با كارهایم به مردم انرژى بدهم و محبوب بشوم.
خیلىها «متفاوت» حرف مىزنند اما در عمل آدمهاى متفاوتى نیستند. بعد از پنج سال آشنایى و برخوردهاى گاه و بیگاه، تو را اینطورى شناختهام كه اگرچه اصلاً متفاوت حرف نمىزنى اما در عمل واقعاً متفاوت عمل مىكنى. خیلىها، در ماهها یا یكى، دو سال اول ظهورشان زحمت زیادى كشیدهاند تا به ما بفهمانند كه نگاه خاصى دارند، اما دستشان «رو» شده! در خودت چه تفاوتهایى دیدهاى؟
من هیچوقت خودم را با خواننده دیگرى مقایسه نكردهام تا متوجه تفاوتها بشوم! اما اگر بخواهم درباره خودم حرف بزنم، مىتوانم بگویم كه من فقط به خاطر موسیقى، وارد موسیقى شدم و از روز اول به دنبال شهرت یا سایر مسائل حاشیهاى نبودم. هرگز نخواستم بگویم «من» هستم. از «منیت» متنفرم. دوست داشتم با كارهایم به مردم انرژى بدهم و محبوب بشوم.
خیلى از خوانندههاى دیگر هم با همین نیت وارد موسیقى شدند اما به مرور حاشیه روى آنها غلبه كرد و دچار تغییرات رفتارى شدند! احساس كردند مىتوان در موسیقى، از راههایى جز موسیقى هم مطرح شد اما تو تغییرى هم نداشتهاى. هنوز دور از جریانات حاشیهاى و بىسر و صدا هستى. نه اهل مصاحبه هستى، نه مىتوان عكسها و اخبار جدیدى در موردت به دست آورد.
من ترجیح مىدهم یك «چاه» بىنام و نشان كه 250 متر عمق دارد باشم، نه دریایى كه عمق آن 20 سانتیمتر است. در این پنج سال، از نظر خودم هیچ كار خاصى انجام ندادم ولى باز هم وقت كم آوردم. اصلاً بهتر است بگویم در این پنج سال فقط تجربه كردم. سعى كردم در ملودىسازى حركت تازهاى داشته باشم. تلاشم این بود كه با هر كارى مخاطبم را غافلگیر كنم اما او باز هم مرا بشناسد و قبول داشته باشد. از طرف دیگر روى صدایم به شدت كار كردم. سعى كردم از فضایى كه به من نسبت مىدادند، فاصله بگیرم.
در این سالها موسیقى تنها حرفهات بوده یا به كارهاى دیگر هم گریز زدهاى؟
فقط موسیقى. من زندگىام را پاى موسیقى گذاشتم. همیشه سعى كردم تلاش كنم تا به نقاط بالاتر برسم. تمام اطلاعاتم در مورد آدمهاى موفق به من ثابت كرد كه آنها براى موفقیت سختى كشیدهاند. به همین دلیل سعى كردم در اوج تنگناهاى زندگى كه مسائل مالى قسمت مهمى از آنها بود، آدم «تماموقت» موسیقى باشم و تمام مرارتها را تحمل كنم. اینكه مىگویم احساس مىكنم هنوز كار خاصى انجام ندادهام، اصلاً تعارف یا تواضع نیست، نظر قلبى من است.
فقط موسیقى. من زندگىام را پاى موسیقى گذاشتم. همیشه سعى كردم تلاش كنم تا به نقاط بالاتر برسم. تمام اطلاعاتم در مورد آدمهاى موفق به من ثابت كرد كه آنها براى موفقیت سختى كشیدهاند. به همین دلیل سعى كردم در اوج تنگناهاى زندگى كه مسائل مالى قسمت مهمى از آنها بود، آدم «تماموقت» موسیقى باشم و تمام مرارتها را تحمل كنم. اینكه مىگویم احساس مىكنم هنوز كار خاصى انجام ندادهام، اصلاً تعارف یا تواضع نیست، نظر قلبى من است.
یكى از آسیبهاى بزرگ موسیقى پاپ كه نمونهاش در موسیقى سنتى وجود ندارد، این است كه حتى بسیارى از خوانندههاى حرفهاى ما، این كار را به چشم «تفریح» نگاه مىكنند.
به نظر من حرفهاى بودن با تفریح خیلى فرق مىكند. شاید كارى كه ما به صورت حرفهاى انجام مىدهیم، براى مردم حكم تفریح را داشته باشد اما براى خودمان نباید اینطور باشد.
به نظر من حرفهاى بودن با تفریح خیلى فرق مىكند. شاید كارى كه ما به صورت حرفهاى انجام مىدهیم، براى مردم حكم تفریح را داشته باشد اما براى خودمان نباید اینطور باشد.
حرفت كاملاً درست است اما من از اتفاقى كه در حال رخ دادن است، گفتم و تو از آنچه «باید» باشد حرف زدى! یك مسأله دیگر هم وجود دارد و آن اینكه گرچه اكثریت مردم، گوش دادن به موسیقى را «تفریح» مىدانند اما به هر حال ما به مخاطب حرفهاى هم احتیاج داریم تا موسیقىمان پیشرفت كند.
مگر نداریم؟!
مگر نداریم؟!
داریم؟
بله، من خیلىها را از دور یا نزدیك مىشناسم كه مخاطب حرفهاى موسیقى هستند. ما در تمام ریزهكارىهایى كه در آهنگهایمان انجام مىدهیم، به فكر آنها هستیم.
بله، من خیلىها را از دور یا نزدیك مىشناسم كه مخاطب حرفهاى موسیقى هستند. ما در تمام ریزهكارىهایى كه در آهنگهایمان انجام مىدهیم، به فكر آنها هستیم.
مخاطب حرفهاى چه تعریفى از نظر تو دارد؟
كسى است كه قدرت تشخیص دارد؛ در ترانه، در آهنگ، در تنظیم، در زیر و بم صداى خواننده، در میكس قطعات و خیلى فاكتورهاى دیگر.
انصافاً از نظر تو به اندازه كافى مخاطب حرفهاى داریم؟
نه، اما تا دلت بخواهد «منتقد» داریم. منتقدهایى كه نه در عرصه موسیقى كارى انجام دادهاند و نه از نظر تئورى با آن آشنایى دارند!
نه، اما تا دلت بخواهد «منتقد» داریم. منتقدهایى كه نه در عرصه موسیقى كارى انجام دادهاند و نه از نظر تئورى با آن آشنایى دارند!
به این جور آدمها كه نمىشود گفت منتقد!
اما حالا كه اینجورى باب شده!
اما حالا كه اینجورى باب شده!
این منتقدهایى كه تو مىگویى، تریبون هم دارند؟
متأسفانه بله، هم در مطبوعات و هم در سایتها جایگاه دارند.
مثل اینكه از دست آنها خیلى آزرده هستى!
براى خودم نمىگویم چون تكلیف من الان دیگر روشن است اما متأسفانه بعضى غرضورزىها باعث مىشود خیلى از آدمهاى بااستعداد پیشرفت نكنند. با عرض معذرت، حتى خودِ تو هم كه از نظر من منتقد واقعى هستى، گهگاه در اتفاق نو با برخوردهاى شخصىات به ضرر بعضى از آدمهاى شایسته عمل كردهاى و در پرداختن به بعضىهاى دیگر هم جور دیگرى اشتباه داشتهاى.
منكر حرفهایت نیستم اما اشتباه در كار مطبوعات، تا درصدى قابل پیشبینى و اغماض است. این طبیعت شغلى ماست.
خیلى از مواقع دركت مىكنم، اما بعضى وقتها نمىتوانم.
خیلى از مواقع دركت مىكنم، اما بعضى وقتها نمىتوانم.
برویم سراغ «یه شاخه نیلوفر» اولین آلبوم رسمى محسن چاوشى. نظر كلى خودت درباره این آلبوم بعد از گذشت حدود یك سال چیست؟
«یه شاخه نیلوفر» مىتوانست آلبوم خیلى بهترى باشد.
«یه شاخه نیلوفر» مىتوانست آلبوم خیلى بهترى باشد.
اشكالش كجا بود؟
اشكال اصلى این آلبوم بیشتر «فنى» است، البته اصلاً نمىخواهم بگویم من به عنوان آهنگساز یا خواننده ایرادى در كارم نداشتهام اما بزرگترین اشكال این آلبوم را در صدابردارىاش مىدانم. ما در صدابردارى فقط دو، سه نفر را به عنوان مرجع كنار خودمان مىبینیم. آنهایى كه در صدابردارى مرجع هستند، معمولاً به دیگران چیزى یاد نمىدهند و طبیعى است كسى كه به دیگران یاد ندهد، خودش هم چیز تازهاى یاد نخواهد گرفت. به همین دلیل كیفیت بسیارى از آلبومها در حد ایدهآل نیست. در «یه شاخه نیلوفر» بافت آلبوم طورى بود كه من روى صدابردارى محاسبه ویژهاى كرده بودم اما این محاسبات تقریباً به صورت كامل به هم ریخت.
واقعاً مهمترین ایراد «یه شاخه نیلوفر» را در وضعیت صداى آن مىدانى؟
بله، وقتى صداى خوب به گوش مخاطب نرسد، در ذهن او «زدگى» ایجاد مىشود.
ایرادهاى دیگر این آلبوم چه بود؟
غمگین بودن تمام قطعات حالت یكنواختى به وجود مىآورد. البته سبك من همیشه همین بوده اما تعداد زیاد قطعات این آلبوم باعث مىشد مخاطب براى برخورد با آن كم بیاورد. باید انواع دیگرى از موزیكها را هم در این آلبوم قرار مىدادم. مىبینى چقدر خوب خودم را تخریب مىكنم!
تو همیشه با غمى كه در صدایت وجود داشته، شناخته شدهاى. آلبوم «متاسفم» هم سراسر غم بود اما یك تفاوت بزرگ با «یه شاخه نیلوفر» داشت و آن هم اینكه همه عناصرش غمگین نبودند! در «متاسفم» شعرها و آهنگها و صداى تو غمگین بودند اما تنظیمها انرژى مىداد و مخاطب را به دنبال خودش مىكشید.
بله، با حرفت موافقم و سعى كردهام در آلبوم جدیدم این مسأله را هم تعدیل كنم اما در هر صورت من نمىتوام «غم» را از خودم جدا كنم!
بله، با حرفت موافقم و سعى كردهام در آلبوم جدیدم این مسأله را هم تعدیل كنم اما در هر صورت من نمىتوام «غم» را از خودم جدا كنم!
حالا كه اینقدر راحت از خودت انتقاد مىكنى، در مورد نظرات دیگران هم درباره «یا شاخه نیلوفر» بگو. منظورم نظرات منفى است!
بیشترین انتقادها مربوط مىشد به روزهاى اول انتشار آلبوم. خیلىها از فضاى آلبوم جا خورده بودند...
بیشترین انتقادها مربوط مىشد به روزهاى اول انتشار آلبوم. خیلىها از فضاى آلبوم جا خورده بودند...
چند درصد نظرات منفى بود؟
حدود پنجاه درصد اما به مرور تعداد موافقها بیشتر شد. البته من هرگز سر خودم را كلاه نمىگذارم. «یه شاخه نیلوفر» براى من آلبوم ایدهآلى نشد.
اما قبل از انتشارش به آن امید داشتى.
دقیقاً همینطور بود!
دقیقاً همینطور بود!
چه زمانى فهمیدى كه ایدهآل نیست؟
دو، سه ماه بعد از انتشارش. یك بدشانسى بزرگ هم داشتم و آن هم این بود كه «یه شاخه نیلوفر» اولین آلبوم مجاز من شد و بعضى دوستان گفتند چاوشى هم مثل خیلى از خوانندههاى دیگر، وقتى مجاز شد، افت كرد.
دو، سه ماه بعد از انتشارش. یك بدشانسى بزرگ هم داشتم و آن هم این بود كه «یه شاخه نیلوفر» اولین آلبوم مجاز من شد و بعضى دوستان گفتند چاوشى هم مثل خیلى از خوانندههاى دیگر، وقتى مجاز شد، افت كرد.
اینطورى نبود؟
نه! من كار خودم را مىكردم. در آلبومهاى غیرمجاز من هم هیچ سوءاستفادهاى وجود نداشت و «شریف» خواندم. من با تمام وجودم كارم را انجام دادم ولى متأسفانه «یه شاخه نیلوفر» مصادف شد با مجاز شدن آلبومهاى من.
كانون انتقادها از «یه شاخه نیلوفر» در اینترنت بود؟
بله، انتقادهاى خیلى خوبى هم از من شد. مثلاً از بابك افشار و بابك ریاحىپور كه هر دو موزیسینهاى فوقالعادهاى هستند، در اینترنت دو انتقاد خیلى خوب به دستم رسید كه انصافاً هر دو هم به دردم خورد.
مثل اینكه هنوز هم به اینترنت تعلق خاطر زیادى دارى؟
بله، اینترنت و بچههاى اینترنت همیشه از من حمایت كردهاند. به هر نقطهاى برسم، هرگز یادم نمىرود كه از طریق اینترنت به موسیقى معرفى شدم. در زمان انتشار «یه شاخه نیلوفر» هم اغلب سایتها و فعالان اینترنت همكارى خوبى با من داشتند، خصوصاً از این جهت كه باعث شدند امكان دانلود آلبوم از بین برود.
در اینترنت، معمولاً به تو «بىاحترامى» هم نمىشود. نه از جانب هنرمندهاى دیگر، نه از طرف مردم.
دلیل اصلىاش لطف آنهاست و از طرف دیگر من هم كارى با كسى ندارم. متأسفانه این روزها اخبار خوبى درباره فضاى موسیقى نمىشنوم. خیلىها علیه یكدیگر حرف مىزنند و این مسأله به ضرر موسیقى تمام مىشود. وقتى ما درون خودمان مشكل داشته باشیم، چطور مىتوانیم مشكلات بیرونى را حل كنیم.
شاید تو به خاطر محبوبیت و مقبولیت بالایت، مىتوانستى بهترین گزینه براى جنجالآفرینى و نقد كردن و تخریب دیگران خصوصاً در این چند ماهه باشى. قطعاً اگر حرفى علیه دیگران بزنى، خیلى خریدار پیدا مىكند چون معمولاً اهل حرف زدن نیستى!
من اصلاً حقى براى خودم قائل نیستم كه بخواهم درباره دیگران حرفى بزنم. همین كه كار خودم را انجام دهم و سرم به كار خودم گرم باشد، كافى است. تا حالا زمینههاى زیادى به وجود آمده كه درگیرى با دیگران را شروع كنم اما به دنبالش نرفتهام و چون به جرقهاى كه علیه من زده شد، عكسالعملى نشان ندادهام، مسأله سر و صدا نكرده...
من اصلاً حقى براى خودم قائل نیستم كه بخواهم درباره دیگران حرفى بزنم. همین كه كار خودم را انجام دهم و سرم به كار خودم گرم باشد، كافى است. تا حالا زمینههاى زیادى به وجود آمده كه درگیرى با دیگران را شروع كنم اما به دنبالش نرفتهام و چون به جرقهاى كه علیه من زده شد، عكسالعملى نشان ندادهام، مسأله سر و صدا نكرده...
اما همین چند هفته پیش یك بیانیه رسمى دادى كه در آن پاى فرزاد فرزین و محسن یگانه وسط كشیده شد و از آنها بابت اجراى آهنگ «نفس بریده» كه از ساختههاى قدیمىات بود، انتقاد كردى.
به این دوستان قبلاً گفته بودم كه این آهنگ را در كنسرتهایشان نخوانند چون امتیاز «نفسبریده» را واگذار كردهام و براى من مسأله ساز مىشود. از آنها خواستهام براى اجراى «نفس بریده» لااقل با من یا شركتى كه امتیازش را به آن واگذار كردهام، هماهنگ باشند.
به این دوستان قبلاً گفته بودم كه این آهنگ را در كنسرتهایشان نخوانند چون امتیاز «نفسبریده» را واگذار كردهام و براى من مسأله ساز مىشود. از آنها خواستهام براى اجراى «نفس بریده» لااقل با من یا شركتى كه امتیازش را به آن واگذار كردهام، هماهنگ باشند.
دوباره برگردیم «یه شاخه نیلوفر». یكى از اشكالات این آلبوم تعداد قطعاتش بود. قطعههایى كه شبیه هم بودند!
براى اینكه پیشدستى كنم و زودت راز تو پرونده تخریب «یه شاخه نیلوفر» را ببندم، باید اعتراف كنم بله، تعداد قطعات به خاطر فضاى مشابه آنها خیلى زیاد بود و جا داشت دو قطعه را «كم» كنیم! از طرف دیگر مىشد قطعات را با سلیقه بهترى كنار هم قرار داد و الان از چیدمان آلبوم هم راضى نیستم.
اما در كنار تمام این انتقادها «یه شاخه نیلوفر» آلبومى بود كه در آن محسن چاوشى، باز هم محسن چاوشى بود و مثل بعضى خوانندههاى دیگر رنگ عوض نكرد. در این پنج سال، فضاى كارهایت خیلى تغییر كرده اما خودت عوض نشدهاى.
خدا را شكر كه بالاخره یك نكته مثبت پیدا كردى!
خدا را شكر كه بالاخره یك نكته مثبت پیدا كردى!
«یه شاخه نیلوفر» پارسال پرفروشترین آلبوم پاپ ایران بود و تو هزاران طرفدار دارى. این سؤال همیشه وجود دارد كه چرا محسن چاوشى كنسرت نمىدهد.
من تازه یك سال است مجوز گرفتهام و فقط دوازده قطعه مجاز دارم...
من تازه یك سال است مجوز گرفتهام و فقط دوازده قطعه مجاز دارم...
مىتوانستى در همین یك سال براى آهنگهاى دیگرت هم مجوز كنسرت بگیرى.
اما یك كار مهمتر هم داشتهام و آن هم سر و سامان دادن به سه آلبوم دیگرى است كه مقابل تهیهكنندگان آنها مسئول هستم.
در مورد این سه آلبوم، حرف مىزنیم. فعلاً درباره كنسرت بگو.
اول باید گروهم را انتخاب كنم. الان با دوست خوبم امید حجت درباره تكمیل گروه صحبتهایى داشتهام و همینطور با رضا تاجبخش و هومن غفارى. اتفاقى كه من در كنسرتها به دنبال آن هستم، به یك گروه توانا احتیاج دارد و به زمان بیشترى احتیاج دارم تا گروهم را انتخاب كنم.
مبادا این زمان آنقدر طولانى شود كه وقتى گروهت آماده شد، دوران محسن چاوشى تمام شده باشد!
دوران من تازه شروع شده!
فكر نمىكنى براى اجراى آهنگها به صورت زنده با مشكل مواجه شوى؟
اصلاً!
تا حالا نشنیدهام كه به تماشاى كنسرتى رفته باشى. فكر نمىكنى باید بیشتر در محیط كنسرتها حاضر باشى تا با حال و هواى آن آشنا شوى؟
در سالهاى خیلى دور به بعضى كنسرتها رفتهام. در این سه، چهار سال هم یواشكى چند كنسرت را از نزدیك دیدهام!
یعنى هیچكس نفهمید در سالن هستى؟
دو، سه بار حتى خوانندهها هم نفهمیدند كنسرتهایشان را دیدهام!
دو، سه بار حتى خوانندهها هم نفهمیدند كنسرتهایشان را دیدهام!
مگر خوانندهها دعوتت نكردند؟
نه! خودم رفتم تا ببینم چه خبر است! به همین خاطر مىتوانم ادعا كنم كه براى كنسرت اصلاً ناپخته نیستم. فكر مىكنم فقط سى ثانیه التهاب داشته باشم كه آن هم براى هر خوانندهاى طبیعى است.
در كنسرتهایت ساز هم مىزنى؟
نه، چون حواسم پرت مىشود!
قبل از انتشار «یه شاخه نیلوفر» گفته مىشد آلبومى با نام «من خود آن سیزدهم» را با صدایت خواهیم شنید. خیلى مشتاق بودیم این آلبوم را بشنویم. خصوصاً از این جهت كه مىخواستیم بدانیم چاوشى روى اشعار شاعرانى مثل مولانا چگونه ملودىهاى پاپ خواهد گذاشت. الان یك سال از انتشار «یه شاخه نیلوفر» گذشته و هنوز از «من خودم آن سیزدهم» خبرى نیست...
امتیاز «من خود...» متعلق به شركت آواى باربد است و نمىدانم چه زمانى منتشرش خواهند كرد. در این آلبوم 4 شعر مولانا، دو شعر مرحوم شهریار و یك شعر از باباطاهر و وحشى بافقى را اجرا كردهام و فكر مىكنم با توجه به فضاى «من خود...» باید در موردش بسترسازى شود. این آلبوم را با پیشنهاد حوزه هنرى به مناسبت سال مولانا تولید كردیم. البته من قبل از آن به پیشنهاد امیر ارجینى و حسین صفا روى یكى از اشعار مولانا آهنگ ساخته بودم و بعد از این پیشنهاد سه شعر دیگر از مولانا را هم ساختم...
اشعار مولانا، باباطاهر، وحشى بافقى و شهریار را چه كسى انتخاب كرد؟
همه كارها را خودم انتخاب كردم. هدفم این بود كه چهار قطعه از مولانا بخوانم و چهار قطعه از شعراى دیگر. دیوان باباطاهر و وحشى بافقى را در خانه داشتم و همینطور یك كتاب ناقص از غزلیات مولانا را. اما دیوان شهریار را همان روزها خریدم. سراغ شعراى دیگر هم رفتم اما با سرودههایشان به نتیجه نرسیدم.
تمام آثار مولانا، شهریار، وحشى بافقى و باباطاهر را خواندى؟
تقریباً بله! حدود یك ماه زمان برد. شعرهایى كه فكر مىكردم مىتوان روى آن ملودى پاپ گذاشت را علامت زدم. اول در مورد مولانا به نتیجه رسیدم و سپس دو قطعه از شهریار را انتخاب كردم. یكى از كارهایى كه روى شعر استاد شهریار ساختهام را فوقالعاده دوست دارم و فكر نمىكنم در آینده بتوانم مشابه آن را تولید كنم. از زمانى كه اشعار آنها را خواندم، تا یكى، دو ماه هیچ ترانهاى برایم جذاب نبود! مرحله انتخاب شعر براى آلبوم «من خودم...» یكى از مقاطع غیرقابل پیشبینى در زندگى من بود...
براى ایجاد ارتباط با معناى اشعار مشكلى نداشتى؟
سعى كردم به سراغ اشعار ساده بروم. البته خوشبختانه در كتاب اشعار این چهار نفر، معناى بعضى عبارتها و كلمات هم مقابل شعرها چاپ شده بود. مثلاً من اصلاً نمىدانستم «قراضه چین» كه مولانا از آن استفاده كرده، یعنى چه!
یعنى چه؟
«قراضه چین» یعنى تراشههاى طلا كه به زمین مىریزد.
شعرى كه «قراضه چین» داشت را در آلبوم خواندهاى؟
بله!
امید دارى كه «من خود...» روزى منتشر شود؟
بله، دوست دارم این اتفاق بیفتد البته اگر تهیهكننده چنین تصمیمى داشته باشد باید تنظیمها را عوض كنیم. چون این آلبوم فقط در سه ماه تولید شد و از آن روزها زمان زیادى گذشته است.
از بین «من خودم...» و «یه شاخه نیلوفر» كدامشان با سلیقه خودت بیشتر سازگار است؟
من آلبوم جدیدم را كه فعلاً اسمى ندارد، بیشتر از آنها دوست دارم!
راستى زمانى هم گفته شد كه یك آلبوم دیگر با قطعات فیلم «سنتورى» و چند قطعه دیگر هم منتشر مىشود. آن خبر واقعیت داشت؟
بله، این آلبوم مجموعاً شش قطعه دارد: چهار قطعه از فیلم «سنتورى» به اضافه دو قطعه دیگر از كارهاى قبلىام. امتیازش را هم به آقاى آزادى واگذار كردهام و دقیقاً نمىدانم مجوز گرفته یا نه.
بله، این آلبوم مجموعاً شش قطعه دارد: چهار قطعه از فیلم «سنتورى» به اضافه دو قطعه دیگر از كارهاى قبلىام. امتیازش را هم به آقاى آزادى واگذار كردهام و دقیقاً نمىدانم مجوز گرفته یا نه.
تنظیمها با فیلم «سنتورى» تفاوت دارند؟
اگر قرار باشد آلبوم منتشر شود، احتمالاً تغییراتى خواهیم داشت.
اگر قرار باشد آلبوم منتشر شود، احتمالاً تغییراتى خواهیم داشت.
اجازه هست در مورد آلبوم جدیدت حرف بزنیم یا همه چیز «سكرت» است؟
نه حرف بزنیم!
چند قطعه دارد؟
یازده تراكت.
تمام قطعات را بعد از «یه شاخه نیلوفر» ساختهاى؟
جز یك قطعه كه قبل از «یه شاخه نیلوفر» ساخته شد و حالا تنظیم آن را عوض كردهایم، تمام قطعات جدید هستند. این آلبوم برخلاف «یه شاخه نیلوفر» به شدت تنوع ریتم و فضا دارد. سعى كردم از تمام تجربههایم در این سالها استفاده كنم و با خودم تعارف نداشته باشم. به همین دلیل حتى لازم دانستم كه دو آهنگ «شیش و هشت» در آلبوم جدیدم داشته باشم.
نقش محمدرضا آهارى در این آلبوم چقدر است؟
محمدرضا دوست خوب من است و در آلبوم جدید هم تنظیم تعدادى از قطعات را انجام داده است.
اغلب ترانهها را هم كه احتمالاً امیر ارجینى و حسین صفا گفتهاند.
بله.
براى خیلىها سؤال است كه چرا چاوشى و ارجینى و صفا فقط با هم كار مىكنند و وقتى كنار یكدیگر هستند، خوب نتیجه مىگیرند.
خیلى از خوانندهها خواستهاند با امیر و حسین همكارى كنند اما برایشان ارتباط برقرار كردن با آنها سخت بوده! خوشبختانه امیر و حسین در چند ماه گذشته فعالتر شدهاند و مطمئن هستم كه در آلبوم خوانندههاى دیگر هم حضور موفقى خواهند داشت. از طرف دیگر من براى آلبوم جدیدم از ترانههاى دیگران هم استفاده كردهام.
در راستاى همان تنوع؟
بله، در كتاب «بانو» كه شامل سرودههاى كیكاووس یاكیده است، یك شعر متفاوت را دیدم و اجرایش كردهام. على مهرگان هم دیگر ترانهسرایى است كه در این آلبوم به ما ملحق شده، جسارت كردهام و یك ترانه را هم خودم گفتهام. امیر و حسین هم با پنج و سه قطعه در این آلبوم حضور دارند.