فردین خلعتبری
فردین خلعتبری، آهنگساز 45 ساله كه تحصیلات مهندسی عمران در دانشگاه صنعتی شریف را نیمه‌كاره رها كرد تا در دانشگاه هنر موسیقی بخواند، با ساخت...

«شب دهم» از مجموعه‌های تلویزیونی بود كه موسیقی آن هنوز پس از سال‌ها همچنان به گوش مخاطبان و علاقه‌مندان آشناست و ترانه زیبای تیتراژ پایانی‌اش به زبان تماشاگران جاری. این موفقیت حاصل همكاری 3 نفر بود؛ ترانه‌سرایی افشین یداللهی، صدای علیرضا قربانی و آهنگسازی فردین خلعتبری. چند سال بعد این تجربه موفق بار دیگر تكرار شد و موسیقی و ترانه سریال «مدار صفر درجه» را شكل داد.
موسیقی سریال‌های «شب دهم» و «مدار صفر درجه» كه علاقه‌مندان زیادی دارد، این بار از قاب تلویزیون خارج و بر صحنه به صورت زنده اجرا می‌شوند. آنان كه توانسته‌اند در 2شب گذشته پای برنامه اركستر مجلسی ایرانیان به رهبری بردیا كیارس بنشینند، كنسرت مدار صفردرجه را از بهترین اجراهای زنده اركسترهای بزرگ در چند سال اخیر می‌دانند. اگرچه در این كنسرت قطعات زیادی نواخته می‌شود، اما شاه بیت آن موسیقی همین 2سریال تلویزیونی است كه اینك به آثاری ماندگار و خاطره‌انگیز تبدیل شده‌اند.
امشب، مركز همایش‌های برج میلاد شاهد سومین اجرای كنسرت «مدار صفر درجه» خواهد بود و علاقه‌مندان می‌توانند یك بار دیگر با آهنگ خلعتبری و صدای گیرای قربانی با شعر افشین یداللهی همراه شوند:
مرز در عقل و جنون باریك است
كفر و ایمان چه به هم نزدیك است

پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه به عنوان یك آهنگساز، چه شد كه وارد عرصه موسیقی فیلم شدید؟

متاسفانه آهنگسازی در ایران به عنوان یك شغل تعریف نشده است. این كه مركزی فرهنگی به موسیقیدانان سفارش ساخت آهنگ و قطعات اركستری بدهد، وجود ندارد و هیچ برنامه‌ریزی برای آن نشده است.
اگرچه اركسترهایی در ایران هستند كه با نوازندگان و رهبر گروه قرارداد می‌بندند و آنان را به نوعی استخدام می‌كنند، برای آهنگسازان هیچ وقت این اتفاق نمی‌افتد. برای همین به عنوان یك آهنگساز، تنها عرصه‌ای كه می‌توانستم مطمئن باشم در آن می‌توانم به طور مستمر سفارش كار بگیرم، موسیقی فیلم بود.

یعنی نیازهای مالی و ضرورت‌های شغلی شما را به این سمت سوق داد؟

فقط بحث درآمد نبود. یك موسیقیدان و آهنگساز دوست دارد به صورت مداوم به كار بپردازد و هنرش را جلوه‌گر سازد. وقتی تنها در عرصه موسیقی فیلم چنین شرایطی وجود دارد، خب طبیعی است كه به آن گرایش پیدا كند.
سینمای ایران و شبكه‌های گوناگون سیما در طول سال بیش از 200 فیلم، تله‌فیلم و سریال تولید می‌كنند كه به همان تعداد نیازمند موسیقی متن هستند. این تولید، بازار خوبی را برای آهنگسازان به وجود می‌آورد تا در طول سال همیشه كار داشته باشند و رابطه خود را با هنرشان قطع نكنند.
وقتی آهنگسازی در طول سال بتواند 4 یا 5 موسیقی فیلم بنویسد و بسازد، هم دارای شغل و درآمدی ثابت شده است، هم به كار هنری‌اش می‌پردازد و هم می‌تواند دغدغه‌های آهنگسازی‌اش را جامه‌عمل بپوشاند.

یعنی هیچ عرصه دیگری برای فعالیت یك آهنگساز وجود ندارد؟

متاسفانه نه. تعداد سالن‌های مناسب اجرای موسیقی در ایران آنقدر اندك است كه اگر در همه آنها، در تمام طول سال هم كنسرت اجرا شود، باز نمی‌تواند پاسخگوی هنرمندان فعال این حوزه باشد.
از سوی دیگر هیچ سیاست و برنامه مدونی برای تولید مستمر موسیقی در كشور وجود ندارد و نمی‌توان انتظار داشت تا یك آهنگساز بنشیند تا هرچند سال به سراغش بروند و سفارش كار به او بدهند.

در حالی كه در تئاتر كشور، مركز هنرهای نمایشی هم متولی نظارت و هدایت است و هم در تولید حضور مستقیم دارد.

بله. آنها تعدادی سالن تئاتر مثل مجموعه تئاترشهر دارند كه باید برای آن دست به تولید بزنند یا از گروه‌های مستقل حمایت كنند. این وضعیت در عرصه موسیقی وجود ندارد.

اما ما اركسترهای بزرگی چون سمفونیك و ملی داریم كه نیازمند آثار موسیقایی برای اجرا هستند.

مگر این 2 اركستر بزرگ در طول سال چند برنامه اجرا می‌كنند كه بتوانند وقت آهنگسازان ایران را پر كنند. 30 تا 50 اجرا در طول سال كه آن هم بیشتر متكی به مناسبت‌های ملی و مذهبی است یا آثار موسیقیدانان بزرگ جهان را دربرمی‌گیرد و به هیچ وجه نمی‌تواند جوابگوی نیازهای هنری و مالی آهنگسازان باشد.

تا این جای گفتگو به نظر می‌آید كه از سر اجبار به حوزه موسیقی فیلم وارد شده‌اید. همین‌طور است؟
به این صورت قضاوت نكنید. در نظر داشته باشید كه هر آهنگساز فیلم در درجه اول یك موسیقیدان است و این هنر برای او ارزش فراوان دارد. اما در این میان نباید علاقه‌های شخصی و گرایشات هنری آهنگسازانی را كه به ساخت موسیقی فیلم روی می‌آورند را ندیده گرفت.

و این علاقه در شما چگونه بوده و هست؟

من به سینما و البته تئاتر علاقه داشته و دارم و همیشه آثار این 2 حوزه هنر را دنبال می‌كنم. در مورد سینما علاوه بر عشق به خود این هنر، موسیقی‌های فیلم هم همیشه برایم جذاب بوده‌اند و هستند و از همان ابتدا كه پای در راه موسیقی گذاشتم، نیم‌نگاهی به سینما هم داشته‌ام. در حال حاضر هم در دانشكده‌های هنری بیشتر مشغول به تدریس موسیقی فیلم هستم.

پس یك جورهایی ركود در عرصه موسیقی كشور به نفع آهنگسازی فیلم‌ها تمام شده است.

قطعا. این البته محدود به موسیقی نیست. بسیاری از هنرمندان تئاتر هم در چند دهه اخیر به دلیل مسائل مالی و كمبودهای این عرصه جذب سینما و تلویزیون شده‌اند كه هنر آنان به سطح كیفی فیلم‌ها و سریال‌های ما افزوده است.

به علاقه‌تان به موسیقی فیلم‌های سینمای جهان اشاره كردید. كار كدام آهنگسازان را بیشتر می‌پسندید؟

یكی از آهنگسازان مورد علاقه‌ام، جری گلد اسمیت است. كارهای انیو موریكونه را هم دوست دارم كه ملودی‌های درخشانی را از خود به یادگار گذاشته است. كارهای اخیر جان ویلیامز هم برای من جذاب هستند.

در دوران نوجوانی و جوانی كه پیگیر موسیقی متن فیلم‌ها بودید، كدام آثار بیشتر به یاد شما مانده‌اند؟

موسیقی متن فیلم پاپیون از جری گلد اسمیت برایم بسیار دلنشین و گیرا بود و هنوز هم هست.

بهتر است از اینجا به بعد روی موسیقی سریال‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی متمركز شویم. بویژه از آنجا كه شما بیشتر با آثارتان در این حوزه شناخته شده هستید.

واقعا همین طور است. من با مجموعه‌های تلویزیونی به مردم معرفی شدم. با توجه به برد و قدرت نفوذ صداوسیما، طبیعی است آثاری كه از این 2 رسانه دیداری و شنیداری پخش می‌شوند، بهتر به گوش مردم می‌رسند و به دل آنها می‌نشینند.
البته همین جا تاكید كنم كه به نظر من، رادیو نسبت به تلویزیون بسیار بیشتر و بهتر می‌تواند در خدمت موسیقی به طور كلی باشد كه متاسفانه این چنین نیست. جای برنامه‌های مستقل موسیقی در شبكه‌های گوناگون صدا خالی است كه باید در آن تجدیدنظر كرد.

اما وقتی شما می‌گویید كه فعالیت در عرصه موسیقی فاخر و هنری كشور كم است، رادیو چگونه می‌تواند برنامه‌های خود را به سمت آن متوجه سازد؟

برنامه‌هایی كه اركسترهای بزرگ مثل سمفونیك، ملی و همین اركستر مجلسی ایرانیان برگزار می‌كنند، از نظر هنری و محتوایی آنقدر هستند كه بتوانند ساعاتی از آنتن رادیو را به خود اختصاص دهند.
موسیقی سنتی و محلی ما هم بدون هیچ مشكلی می‌تواند بیشتر از رادیو پخش شود و مورد توجه قرار بگیرد. برای مثال چه ایرادی دارد كه چنین اجراهایی كه بدون شك هیچ مشكلی از نظر سیاست‌های فرهنگی حاكم بر صداوسیما ندارند، به طور زنده پخش شوند.

اما رادیو تا به حال چندین بار پخش مستقیم از اجراهای زنده موسیقی داشته است.

خوب است، اما كم است و می‌تواند بیشتر شود.

به 3 آهنگساز مورد علاقه‌تان اشاره كردید كه آثارشان بسیار ملودیك و جدا از فیلم‌هایشان نیز مشهور هستند. موسیقی فیلم‌ها و بویژه سریال‌های شما نیز بشدت این ویژگی را دارند و می‌توانند خارج از فضای سینما و تلویزیون به صورت اثری مستقل ارائه شوند. بسیاری از منتقدان چنین آهنگ‌هایی را كه به اصطلاح بر فیلم تسلط دارند را نمی‌پسندند. پاسخ شما چیست؟

اگر شما تاریخ موسیقی فیلم را نگاه كنید، می‌بینید كه چرخش‌ها و تغییر مسیرهای زیادی داشته است. از موسیقی كلاسیك شروع و به موسیقی بومی و محلی و افكتیو می‌رسد. از بیان صحنه به صحنه فیلم به شرح و توضیح ذهنیت اصلی فیلم و واقعیت برتر آن می‌انجامد.
هرچند امروزه رویكردهای درونی موسیقی فیلم بیشتر شده و دیگر قرار نیست شنیده شود و وظیفه دارد فضاهایی را پر كند، اما آن مسیر اولیه هم كه به آفرینش ملودی‌های گوش‌نواز می‌رسد، همچنان ادامه دارد.

اما در ایران انگار همان رویكرد اولیه بیشتر هنوز دنبال می‌شود.

خب این از همان دهه 50 خورشیدی كه سرآغاز جدی ساخت موسیقی فیلم در ایران محسوب می‌شود، وجود داشته است. این گرایش تا بدانجاست كه موسیقی در طول این 4 دهه حتی كمتر در متن فیلم شنیده می‌شود و بیشتر در تیتراژ نمود پیدا می‌كند.

چرا؟

چون در تیتراژ صدا و دیالوگی نیست و موسیقی خودش را بهتر نشان می‌دهد.
پرسشم این است كه چرا آهنگسازان ما این گرایش را در ساخت موسیقی فیلم و سریال در طول 40 سال گذشته بیشتر دنبال كرده‌‌اند.
چون مخاطب ایرانی بیشتر موسیقی فیلم را دوست دارد كه ملودیك و به صورت مستقل قابل شنیدن باشد.

حتی مخاطب جوان امروز؟

بله هرچند سلیقه آنان در سازبندی اركستر و نوازنده موسیقی فیلم تغییر كرده است، اما همان نوع ملودیك موسیقی را می‌پسندند. جوانان امروز بیشتر انواع گیتارها را می‌پسندند، در حالی كه قدیمی‌ترها به ویولنسل و ویولن آلتو علاقه دارند.
جوانان چه در ایران و چه در جهان بیشتر دوست دارند همان موسیقی روزمره و مورد علاقه‌شان را در فیلم‌ها و سریال‌‌ها بشنوند بویژه در آثاری كه جنبه‌های اجتماعی روز دارند و از زندگی پیرامون تماشاگران برآمده است.

آیا شما هم براساس علاقه مخاطبان، موسیقی فیلم‌هایتان را می‌سازید؟

من براساس حال و هوا و نوع فیلم تصمیم می‌گیرم. در هر فیلمی، وظیفه موسیقی متفاوت است و نمی‌توان براساس یك مسیر همیشگی حركت كرد. برای مثال در فیلم اتوبوس شب، تنها 2 یا 3 قطعه موسیقی دارم كه بیشتر در تیتراژ پایانی می‌آید و عصاره فكر و ذهن فیلم است. اما در مجموعه تلویزیونی مدار صفر درجه، موسیقی پرگو است، حالت‌ها را بیان می‌كند، با جریانات و قصه‌های كوچك همراه می‌شود و بار عاطفی فیلم را به دوش می‌گیرد.

موسیقی‌هایی كه می‌سازید، با توجه به ملودی‌ها و سازهایی كه در نواختن آنها به كار می‌برید، گرایش‌های پررنگی به موسیقی ایرانی دارند. آیا شده است كه به فكر بیفتید در پدید آوردن اثری تنها به موسیقی سنتی یا محلی متكی باشید؟

در نماهنگ نوایی و فیلم‌ هامون و دریا، این شیوه استفاده از موسیقی سنتی و محلی را تجربه كرده‌ام و هر جای دیگر كه مناسب بدانم باز هم آن را تكرار خواهم كرد. دوباره تاكید می‌كنم كه این فیلم و سریال است كه به من می‌گوید باید چه شیوه، روش و رویكردی را در ساخت موسیقی آن دنبال كنم.

چه قدر این موسیقی ردیف دستگاهی و نواحی می‌تواند سازنده سبكی ایرانی و منحصر به فرد در عرصه فیلمسازی ما باشد؟
موسیقی ردیف دستگاهی ما هم در اصل برگرفته از موسیقی نواحی است. از این رو آواها و نواهای گوناگون محلی ایران می‌تواند دستمایه بسیار خوبی برای آثار موسیقی فیلم‌ ما باشند. در طول 10 سال گذشته رویكرد به موسیقی ایرانی در سینما و تلویزیون ما بشدت پررنگ شده است تا آنجا كه موسیقیدانان بزرگ این عرصه مثل حسین علیزاده و محمدرضا درویشی وارد این عرصه شده‌اند. این نشان می‌دهد كه توجه فیلمسازان ما به موسیقی ایرانی زیاد است و از این نظر باید بسیار خوشحال بود.

شما هم برای فیلم‌های بلند سینمایی موسیقی ساخته‌اید و هم برای سریال‌های تلویزیونی، تفاوت كار در این 2 قالب برای شمای آهنگساز چیست؟

در مجموعه‌های تلویزیونی دست شما بازتر است و زمان بیشتری را در اختیار دارید، در حالی كه در یك فیلم بلند از این لحاظ محدودیت وجود دارد. در نوشتن موسیقی و تم اثر تفاوتی با هم ندارند، اما در چگونه تقسیم كردن حجم موسیقی با هم اختلاف دارند. البته طبیعی است كه به دلیل همراهی بیشتر سریال در طول زمان با مخاطب، تماشاگران ارتباط بهتری با موسیقی متن آن نسبت به فیلم بلند سینمایی پیدا می‌كنند.

در آثارتان بیشتر از سازهای آكوستیك استفاده می‌كنید و حتی به اجراهای اركستر روی می‌آورید. چرا؟
چون فكر می‌كنم اجرای نوازنده با یك ساز آكوستیك، احساس بسیار بهتر و زنده‌تری نسبت به آلات و ادوات الكترونیكی دارد. البته گاهی اوقات نیاز به حجم زیادی از موسیقی داریم كه تنها از یك اركستر 100 نفره برمی‌آید كه به دلیل محدودیت‌های فنی و مالی ناگزیر می‌شویم برای برخی از صداها و سازها به سراغ دستگاه‌های الكترونیكی برویم.

اجرای موسیقی متن فیلم توسط اركستر به جای نواختن سازها به طور منفرد و سپس میكس آنها كار شما را سخت نمی‌كند؟

سخت می‌كند، اما چون كارم را دوست دارم، ترجیح می‌دهم به این شیوه اثر را اجرا و ضبط كنم.

چرا كلام و ترانه در موسیقی متن فیلم‌های ایرانی این‌قدر پررنگ است؟

در تمام دنیا این وضعیت كم و بیش وجود دارد.

نه به این حجم و گستردگی.

این گرایش در ایران به چند دلیل بیشتر است. اول آن كه اصولا موسیقی ایرانی از دیرباز با شعر همنشین بوده است و جدایی‌ناپذیر. گوش مخاطب ایرانی دوست دارد كلام را همراه موسیقی بشنود.
دوم آن كه بیشتر آهنگسازانی كه وارد عرصه ساخت موسیقی فیلم می‌شوند، به نوعی خودشان علاقه‌مند به این كار هستند و تجربه‌های زیادی در ساخت آهنگ برای شعر و ترانه داشته‌اند. این موج از قبل از انقلاب با واروژان و اسفندیار منفردزاده شروع و در 30 سال اخیر هم دنبال شد.
دلیل سوم هم این است از آنجا كه موسیقی به طور مستقل چندان جایی برای عرضه خود ندارد، در فیلم‌ها و سریال‌ها مجال می‌یابد تا خودی نشان دهد و بویژه در تیتراژ ابتدایی و انتهایی با ترانه همراه شود. این نیاز مخاطب است كه در جای خودش جواب داده نمی‌شود و اینجا بروز پیدا می‌كند.

فرار از تكرار

فردین خلعتبری، آهنگساز 45 ساله كه تحصیلات مهندسی عمران در دانشگاه صنعتی شریف را نیمه‌كاره رها كرد تا در دانشگاه هنر موسیقی بخواند، با ساخت موسیقی تئاتر «گرگ گرگم» با كارگردانی مسلم قاسمی در سال 1364 كارش را به صورت حرفه‌ای آغاز كرد. نام این آهنگساز با انتشار آلبوم «از روی سادگی» با صدای مهران مدیری به سر زبان‌ها افتاد كه كاری متفاوت در عرصه موسیقی پاپ بود.
پس از این تجربه‌‌ها، خلعتبری بیشتر وقتش را صرف ساخت موسیقی متن فیلم و سریال كرد و خیلی زود به یكی از مطرح‌ترین و پركارترین چهره‌های این عرصه تبدیل شد. او علاقه و تسلطش به موسیقی محلی و سنتی كشور را با ساخت موسیقی چند فیلم و سریال نشان داد و توانست با استفاده از سازهای اركسترال و ایرانی، فضاهای جدیدی را پیش‌روی موسیقی فیلم بگشاید.
فردین خلعتبری در آثارش نشان داده كه از تكرار فراری است و هر بار تجربه‌هایی را می‌آزماید كه بیشتر بكر و جدید هستند. موسیقی‌‌های متن فیلم‌های «چتری برای دو نفر»، «گل یخ»، «به رنگ ارغوان»، «چه كسی امیر راكشت»، «اتوبوس شب» و «پستچی سه بار در نمی‌زند» از مهم‌ترین آثار او در سینما به شمار می‌آیند كه نامزد دریافت جایزه از جشنواره فیلم فجر و جشن خانه سینما بوده‌اند.
با وجود فعالیت مستمر خلعتبری در سینما، اما آنچه نام او را به عنوان آهنگساز فیلم به سر زبان‌ها انداخت، ساخت موسیقی متن و ترانه‌های تیتراژ سریال‌های تلویزیونی «شب دهم» و «مدار صفر درجه» بود كه با صدای علیرضا قربانی در حافظه موسیقایی مردم ثبت شدند. این آثار خلعتبری از یك‌سو رضایت اهالی فن و هنر را جلب كرده و از طرف دیگر با استقبال مردم روبه‌رو شده است.
 
 گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
خواننده‌ای که هر شب با سریال «دلنوازان» به خانه‌های ما می‌آید!
به خاطر ایران بی‌خیال متالیکا می‌شوم!!
بازار داغ آلبوم‌های بی‌کلام!
بدون سانسور با بنیامین!!
اولین مصاحبه چالشی محسن چاوشی!