نقاشیخط شكل خلاقانه‌ای از خوشنویسی است نوآوری‌ای كه به مدد رنگ و دفورماسیون حروف تحقق می‌یابد. خلاقیتی كه با فاصله گرفتن از الزام ادبی همیشگی خوشنویسی به سوی...
 
 برخلاف آنچه برخی هنرشناسان می‌پندارند نقاشیخط هنری مختص ایران نیست. پیش از این‌كه هنر نقاشیخط وارد سرزمین ایران شود در بسیاری نقاط دنیا متداول بوده است.
 
خط و نقاشی هر دو از نخستین نشانه‌ها و واكنش‌های بشرند و حتی در زمان انسان‌های اولیه و غارنشین نیز نشانه‌‌هایی از خط و نقاشی به روی دیوار غارها به یادگار گذاشته شده است.خط و نقاشی هركدام به صورت مجزا و تفكیك شده از بنیادی‌ترین هنرهاست و از فطرت پاك انسانی و ناخودآگاه انسان سرچشمه می‌گیرد و به بیرون می‌تراود.بسیاری از اساتید مجرب و پیشكسوت دنیا معتقدند هنر نقاشی و خط نیاز به آموزش ندارد و در فطرت انسان به صورت بالقوه نهفته است و فقط تبدیل و بالفعل شدن را می‌طلبد. بعضی استادان بزرگ نقاشی بر این اعتقادند نهایت استادی یك هنرمند زمانی است كه به خلوص و پاكی كودكی‌هایش نقاشی كند.

ریشه‌های نقاشیخط در فرهنگ ایرانی

ایران كشوری صاحب تاریخ غنی در هنر نقاشی نیست، دنیا بسیار قبل از ما تجربه كرد كه می‌توان از حروف و خط به عنوان یك المان تصویری كنار نقش و رنگ در تابلوهای نقاشی استفاده كرد و می‌توان از خط به عنوان یكی از نگارهای تصویری هنر نقاشی بهره گرفت.
ورود خط به بوم‌های نقاشی علاوه بر فرم تازه می‌توانست بومیت هنرمند نقاش را به رخ مخاطب بكشد و بیننده با تماشای اثر به سرزمین مادری هنرمند ارجاع داده شود.
خوشنویسی یكی از هنرهای كهن با ریشه باستانی ایران است. بعد از ورود اسلام به ایران ‌زمین دین اسلام راهی یافت تا با خوشنویسی ایرانی به تبلیغ خود بپردازد و خط خوش ایرانیان مبلغ بسیار خوبی برای دین اسلام به شمار می‌رفت. حدود 60 سالی است كه نقاشی ما دوره نوین خود را آغاز كرده و در این حوزه پا به عرصه‌های تازه‌ای نهاده است. پس از گذران حدود 15 سال از موج نوی نقاشی یعنی در دهه 1340 تا 1350 نسلی از هنرمندان ظهور كردند كه بعد‌ها به هنرمندان سقاخانه‌ای معروف شدند. استفاده از نشانه‌های مذهبی و عناصر نهفته در فرهنگ شیعه كه مشهورترین آنها نمادهای عاشورا بود وجه مشترك میان هنرمندان سقاخانه بود. هنرمندان این نسل در خلق آثارشان از زوایای زیبایی‌شناسی حروف فارسی انحناهای رقصان و خوش‌الحان (ح)، كشیدگی (ب)، قوس زیبای (ی) و قامت بلند (الف) بسیار هنرمندانه بهره بردند. هنرمندانی نظیر حسین زنده‌رودی، رضا مافی و فرامرز پیلارام خط را به عنوان یك المان و نشانه بصری وارد تابلوهای خود كردند. برای دسته‌ای از هنرمندان سقاخانه‌ای خط تنها یك عنصر بصری بود و به مفاهیم نهفته در پس كلمات چندان توجهی نداشتند. نصرت‌الله افجه‌ای استاد پیشكسوت نقاشیخط درباره نسل هنرمندان سقاخانه‌ای چنین می‌گوید: «حسین زنده‌رودی اصلا خوشنویس نیست و خط در آثار او یك المان تصویری محض است. پیلارام خطاط بود اما چندان خوشنویس برتری نبود اما زنده‌یاد رضا مافی خوشنویس مجربی بود و حتی در نقاشیخط‌های او نستعلیق زیبایی به چشم می‌خورد.» بعد‌ها هنرمندان دیگر تغییر شكل‌هایی در حروف به وجود آوردند كه به‌طور كلی رابطه فرم و محتوا را از هم گسست و خط در آثار آنها به مجموعه‌ای از حركت حروف در بطن سطوح رنگی تبدیل گردید.
در عین حال بسیاری از هنرمندان و منتقدان هنری براین نكته اتفاق نظر دارند كه نقاشیخط ایرانی پیشینه طولانی تری دارد و خیلی از هنرمندان ناآگاهانه و بدون علم و آگاهی از عصر صفویه و سیاه‌مشق‌های خوشنویسی آن دوران به خلق آثاری به این شیوه می پرداختند: سیاه‌مشق‌هایی كه هنرمند به زیبایی‌شناسی فرم خط و كمپوزیسیون آنها دقت‌نظر داشت. حتی پیدایش هنر نقاشی در دوره قاجار هم با آثار رئالیستی همراه بود و این پیشینه تاریخی دورنمای نقاشیخط را از دوره سقاخانه به تصویر می‌كشد.
نقاشیخط شكل خلاقانه‌ای از خوشنویسی است نوآوری‌ای كه به مدد رنگ و دفورماسیون حروف تحقق می‌یابد. خلاقیتی كه با فاصله گرفتن از الزام ادبی همیشگی خوشنویسی به سوی افق تازه تركیب شده و مفهوم از قالب‌های معین به بیرون جهیده و با حذف و تغییر بسیاری از قراردادهای الزام‌آور قدیمی توانسته روح اصلی و همیشگی خود را زنده و نورانی نگاه دارد و حرفی تازه برای جهانی تازه داشته باشد.
نقاشیخط پس از انقلاب با اقبال زیادی از سوی هنرمندان و جوانان مواجه شد و موج عمده جوانان به هنر نقاشیخط روی آوردند و حتی در آثار انتزاعی و اكسپرسیونیست هم نشانه‌ها، المان‌ها و فرم‌های خط فارسی نمایان شد.
در چند سال اخیر كه آثار نقاشان ایرانی پا به پای هنرمندان غربی در حراج‌های بین‌المللی با اقبالی تازه روبه‌رو شده است، استقبال بی‌شائبه از آثار نقاشیخط هنرمندان ایرانی، جامعه تجسمی را بر آن داشت كه حضور خط فارسی در تابلوهای نقاشی بستر مناسبی است كه هنرمندان از خوشنویسی به عنوان یك شناسه هویتی در خلق آثارشان بهره ببرند و این هنر نیاز به شناخت بایسته و وسیع دارد و تنها كسانی باید به این عرصه پای بگذارند كه كنه و روح خوشنویسی را با ممارست و تمرین دریافته‌اند و آن را با نگاهی نقاشانه در آثارشان بازتاب دهند. هنر نقاشیخط سوار بر موجی است كه به سمت جلو حركت می‌كند و رو به پیشرفت است ولی هنوز گرد و غباری روی آن ننشسته، گرچه حراج‌های بین‌المللی اتفاق میمون و مباركی است اما اقبالی كه نقاشیخط در این حراجی‌ها پیدا كرده موجب شده است بسیاری با نگاه صرف اقتصادی پا به این عرصه بگذارند و این روزها تشخیص سره از ناسره سخت شده است اما به یقین بزودی آنها كه فهم درستی از خوشنویسی ندارند و خط را به تزئین و سرسری در نقاشیخط جای می‌دهند به حاشیه می‌روند و هنر اینان هنر ماندگاری نیست. گذر زمان باعث زدودن گرد و غبار از روی نقاشیخط می‌شود و هنری ناب و بدون هرگونه آلودگی در معرض دید قرار می‌گیرد، قضاوت را باید به دست زمان سپرد.

وقتی جوانان هنرنمایی می‌كنند

هنر خوشنویسی در تمام دوران‌ها در خدمت نگارش آیات قرآن، اسماء الحسنی، احادیث و ادبیات و اشعار بزرگان بوده است. پس از آن نقاشیخط كه باز هم روح معنوی خوشنویسی در این آثار نیز حلول كرده و نقاشیخط‌ها هم ماهیت معنوی دارد در الله‌های زیبای سید محمد احصایی و آثار نصرالله افجه‌ای روح معنوی مفاهیم قرآنی در تابلوهایشان جریان دارد.
نقاشیخط پس از انقلاب با اقبال زیادی از سوی هنرمندان و جوانان مواجه شد و موج عمده جوانان به هنر نقاشیخط روی آوردند و حتی در آثار انتزاعی و اكسپرسیونیست هم نشانه‌ها المان‌ها و فرم‌های خط فارسی نمایان شد
نسل احصایی و افجه‌ای مقید به اسلوب و اصول خوشنویسی هستند و تمامی نكات را مو به مو رعایت می‌كنند و گاه در آثاری از آنها قدرت چرخان قلم چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌كند. در تابلوهای جوان‌تر‌ها عملا خط در خدمت تصویر است و خط در زمینه و گاهی حتی پیش‌زمینه تصویر به كار گرفته می‌شود. خوشنویسی در تابلوهای نقاشیخط بخشی از نقاشی است و روند امروز تفكرات جوانان را روی تریبون بوم و قلم‌مو با شناسه‌ای از هویت ملی و قومی ایرانی به ارمغان می‌آورد.از آنجا كه هنرمندان نوین از دشواری خط و ناخوانایی آن واهمه ندارند جسورانه و بی‌دریغ از هنر خوشنویسی و اقلام قدیم برای پیشبرد اهداف و خلق آثارشان هنرمندانه بهره برده‌اند.
استفاده از تكنیك‌های ساده از قلم نی و مركب گرفته تا قلم‌مو و رنگ و روغن و حتی امروزه كامپیوتر و دیجیتال آرت هیچ یك از اینها خط سنتی و خوشنویسی را با هنر مدرن در تضاد قرار نداده و با قابلیت‌های بالای خطوط سنتی با همه قواعد محكمش فرصت همزیستی خوشنویسی با فناوری و هنری معاصر را به بهترین وجهی ایجاد كرده است.
نگارخانه ساربان كه چند ماهی از افتتاح آن نمی‌گذرد این دومین بار است كه به رویكرد نمایشگاهی با مضمون نقاشیخط روی آورده است. این نگارخانه تازه تاسیس در ماه رمضان نمایشگاه گروهی از سه نسل هنرمندان معاصر نقاشیخط برپا نمود و این بار نمایشگاهی انفرادی از 13 اثر نقاشیخط‌های هادی روشن ضمیر ارائه كرده است.
گرایش هنرمند به استفاده از رنگ‌های ساده‌تر و به‌كارگیری 2 تا 3 رنگ در خلق آثار جدید از وجه تمایزات آثار روشن ضمیر با دیگر كارهای او محسوب می‌شود.
كارهای روشن ضمیر در این نمایشگاه به دو دسته تقسیم‌بندی می‌شوند؛ آثاری با مضمون اسماءالحسنی كه این اجازه را به هنرمند می‌دهند تا اسامی خداوند را با ابعادی بزرگ و بدون محدودیت به تصویر درآورد كه ابهت و بزرگی خالق هستی را به مخاطب القا می‌كند و او در آثار دیگرش از اشعار حافظ و شعرای قدیمی بهره برده است.
آثار روشن ضمیر به‌طور كلی در زمینه تیره خودنمایی كرده و فضایی وهم‌آلود را به مخاطب القا می‌كند. ولی در این نمایشگاه ما شاهد آثاری با زمینه‌های روشن از هنرمند هستیم. او درباره انتخاب رنگ كارهایش می‌گوید: به رنگ خاصی اعتقاد ندارم و به عقیده من رنگ بد وجود ندارد. رنگ‌هایی كه در خلق آثارم بهره گرفتم به روحیه‌ام در همان مقطع زمانی ارائه كاری بستگی دارد و به همین علت تعمدا رنگ خاصی را انتخاب نمی‌كنم و به همین دلیل هم هیچ‌كدام از تابلوهایم از پیش تعیین نشده‌اند. در آثار این نمایشگاه برخلاف گذشته از رنگ‌های تیره كمتر استفاده می‌كنم. گاهی اثری را به تصویر می‌كشم و پس از گذشت زمان و پیدایش روحیه‌ای جدید رنگ تابلو را تغییر می‌دهم. روشن ضمیر می‌گوید: من در دوره‌ای از رنگ نارنجی و قرمز زیاد استفاده كردم و به‌كارگیری این پالت رنگی به علت حال و هوای من در آن زمان بود. در كل همه آثارم را دوست دارم و اگر به آنها تعلق خاطر نداشتم هرگز آنها را به دیوار نمی‌آویختم. هركدام از تابلوها بخشی از وجود من هستند.
در آثار روشن ضمیر هنر خوشنویسی با مضامین شعر نو درهم آمیخته و شرایط متفاوتی را بر تابلوها حاكم نموده است. وی معتقد است: همجواری خوشنویسی سنتی با شعر نو ممانعتی ندارد. استفاده بجا از خوشنویسی و شعر نو به صورت توأمان بستگی به دید و قدرت تركیب‌بندی خوشنویسی دارد. در آن زمان است كه خوشنویسی از وادی ادبیات فاصله می‌گیرد و خوشنویسی از هنر دست دوم و ناقل پیام بودن فاصله می‌گیرد و به یك هنر برتر تبدیل می‌گردد كه در آن می‌توان فرم، بافت و تركیب‌بندی را دید. روشن ضمیر علاقه خاصی به سیاه‌مشق دارد و هنرمندی سنتی با رویكرد نقاشانه است. البته نه رویكردی معاصر زیرا كه معاصر بودن مفهوم گسترده‌ای را دربرمی‌گیرد. روشن ضمیر در بعضی از آثارش به روشی متفاوت روی آورده و آن استفاده از ورق طلا در ارائه آثارش است. شاید این یك سبك منحصربه‌فردی برای روشن ضمیر محسوب می‌شود. او درباره این تكنیك می‌گوید: ورق‌های خیلی نازك میكرونی هستند كه ضخامت بسیار كمی دارند و كار با آنها سخت و آسیب‌پذیر است. چسب مخصوصی دارد و گاهی محدودیت‌هایی در كار ایجاد می‌كند و طی مطالعاتی كه داشتم به این نتیجه رسیدم كه قبل از این كسی به شكل جدی به استفاده از ورق طلا در نقاشی نپرداخته و بعد از مدتی حس كردم دوره‌اش نیز رو به اتمام است، بنابراین من هم دوباره سراغ رنگ‌ها رفتم.
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
بررسی پیدایش خط شكسته نستعلیق و خوشنویسی ایرانی
محله‌هایی به سبك خط میرعماد
 خواجه عبدالصّمد شیرین قلم «شیرازی»
 خط ناخنی، یك ناخن تا فراموشی
وقتی رایانه‌ها خوش خط شدند