خاطرات بامزه اکبر عبدی در خندوانه
برنامه خندوانه با اجرای رامبد جوان و با حضور اکبر عبدی به عنوان کمدین برنامه برگزار شد و عبدی دو خاطره از برخورد مردم با خودش تعریف کرد.

اکبر عبدی در خندوانه

شب گذشته (جمعه 23 مرداد) برنامه خندوانه با اجرای رامبد جوان در حالی آغاز شد که در ابتدای برنامه هیچ یک از تماشاگران حضور نداشتند  و تا خواست برنامه را شروع کند تماشاگران حاضر شدند و این غایب و ظاهر شدن چند بار ادامه پیدا کرد تا بالاخره به شرط تقدیم شادی این قسمت به همه‌ حاضران در برنامه این قضیه پایان یافت.

سپس نیما شعبان نژاد در نقش یک مرد لات با نام کیا و با سر و صورت زخمی وارد خندوانه شد.رامبد جوان در مورد زخم او پرسید و مشخص شد که طی شوخی‌ های عجیب و غریب دوستان نیما که البته از آن لذت می‌برد از کمر با چاقو نصف شده و یکی از چشم‌ هایش نیز به کلی درآمده است. در حالی که این اتفاقات برایش بسیار جالب، باحال و خنده دار بود.


نیما شعبان نژاد در خندوانهنیما شعبان نژاد در خندوانه

در ادامه اکبر عبدی به عنوان کمدین در برنامه حاضر شد و دو خاطره از برخورد مردم با خودش تعریف کرد.

او ابتدا درباره  فیلم "کلاغ پر" خاطره ای تعریف کرد و گفت : من در اتاقی که در آنجا داشتم،  تا می‌ آمدم بعد از تمام خستگی‌ ای که در سر صحنه فیلمبرداری داشتم ، بخوابم ، یکی از کارکنان آن جا می‌ آمد و از من درخواست عکس و امضا می‌کرد ، این روند به طوری ادامه داشت که هر دفعه با تعدای از اقوام و آشنایانش به سراغ من می‌آمد. به همین خاطر در خواست کردم تا محل اقامت من را به جایی دنج تر منتقل کنندکه کسی من را نشناسد و به روستایی در منطقه یوش رفتم . در آن جا  تا آمدم بخوابم یکدفعه دیدم حدود 20 نفر دور اتاق من هستند و صاحبخانه با لهجه‌ گفت که اکبر آقا شما راحت باش بخواب بچه‌ ها دو تا دو تا میان عکس می‌گیرن و میرن. این داستان تا جایی ادامه داشت که کار اکبر عبدی برای یک خواب ساده به مینی بوس گروه کشیده شد.

خاطره‌ی دیگر وی از طرح ترافیک و محبت برخی از ماموران بود. اکبر عبدی تعریف کرد که یک روز برای حضور در صحنه فیلمبرداری با عجله رانندگی کرده بود و می‌ خواست با کلک وارد طرح ترافیک شود ناگهان سربازی جلویش را می‌گیرد و او که فکر می کرد آن سرباز باید عبدی را بشناسد خود را معرفی می کند که از آنجا رد شود. اما در جواب او سرباز نیز خودش را معرفی می کند و انگار که اصلا عبدی را نشناخته است . اکبر عبدی در ادامه تعریف کرد :من به او که لهجه داشت گفتم همدانی هستی؟ و سرباز جواب داد که بله ، شما هم اهل همدانی؟ قیافت برای من هم آشنا است، گفتم تلویزیون می‌بینی؟ مدرسم دیر شد و این ها؟ و آن موقع بود که تازه فهمید من که هستم و گفت: آهان محسن عبدی چرا میگویی اکبر؟! و بعد از من خواست تا بخش‌ هایی از نقشم را اجرا کنم!

در ادامه سرباز به او گفت : تو همان بازیگر فیلم "مادر" نیستی؟ الان اون جمله‌ آخرت رو بگو ، اکبر عبدی به ناچار قسمتی از آن را نیز اجرا کرد ، و بعد کار به ایفای نقشش در "آدم برفی" کشید.

این قضیه همان طور ادامه پیدا کرد تا آن سرباز از او می‌پرسد: من از تو خیلی فیلم دیدم، حالا خیلی عجله داری؟ و عبدی هم وانمود کرده که نه خیلی. و سرباز در آخر به او گفت: باشه پس من الان یه جای پارک بهت میدم، برو ماشینت رو اونجا بذار، بقیه راه هم تاکسی بگیر چون طرح ترافیکه نمیتونی که بری.

بعد از خداحافظی اکبر عبدی ، تندیس بهترین لبخند این هفته به انتخاب تماشاگران به مهران احمدی رسید.
 این قسمت از خندوانه هم بدون حضور جناب خان و همینطور مهمان اصلی خندوانه به پایان رسید.


تهیه و تدوین : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ / فریبا بیات