استندآپ کمدی الیکا عبدالرزاقی و جواد رضویان در خندوانه
برنامه روز گذشته خندوانه ( پنجشنبه 9 مهر ) با اجرای رامبد جوان و با استندآپ کمدی الیکا عبدالرزاقی و جواد رضویان برگزار شد.

استندآپ کمدی الیکا عبدالرزاقی و جواد رضویان

در ابتدای برنامه رامبد جوان باز هم فاجعه منا را به همه بازماندگان این اتفاق تسلیت گفت و ضمن یاد آوری کمپین درخواست از سازمان ملل برای رسیدگی جدی به این حادثه، اعلام کرد که این برنامه هم قبل از رخداد منا ضبط شده است، وی سپس عید غدیر را به همه تبریک گفت.

وی شادی این قسمت از برنامه را  به همه شهدای یتیم و پدر و مادر‌هایی که این بچه‌ ها را فرزند خود می‌ دانند تقدیم کرد.

در بخش دیگری از این برنامه یکی از بینندگان با عروسک‌ های کوچکی که طرح لوگوی خندوانه، رامبد جوان و جناب‌ خان را داشتند جلوی دوربین حاضر شد و رامبد جوان ضمن تشکر از او به یاد عروسک‌ های دیگری افتاد که در بیرون از اینجا توسط برخی‌ ها تولید می‌شود.و گفت: تمام عروسک‌ هایی که با عنوان شخصیت‌ های خندوانه در سطح کشور تولید می‌ شوند کاملا غیر قانونی هستند و خرید آنها هم غیر منصفانه است زیرا باعث می‌ شود پول وارد جیب آنهایی بشود که بدون اجازه این کار را کرده‌ اند، این کار خیلی زشت است چرا که همه این ها متعلق به خندوانه‌، به فکر ما و به زحمتی که کشیدیم تا جناب خان و بقیه دیده شوند‌، است.

سپس قرعه‌کشی بین جواد رضویان و الیکا عبدالرزاقی صورت گرفت و جواد رضویان به عنوان کمدین اول انتخاب شد. او در حالی که هدستی روی سرش بود با یک آهنگ جدید روی جایگاه چرخان خندوانه ظاهر شد و بعد با لهجه قمی و تیکه‌ هایی از نقشش در سریال در حاشیه، شروع به خواندن رپ با صدای خودش کرد، بعد هم سریع به سراغ خاطره‌ ای از نقل مکانشان برای رسیدن به آرامش بیشتر رفت، خانه‌ای که بلافاصله زوج جوانی در طبقه بالای آنها ساکن شدند.

او تعریف کرد که هر وقت می خواسته بخوابد همسایه های بالای شان با نصب پرده‌ ها، دریل کردن، جابه‌جایی مبل‌ های فلزی روی سرامیک‌ا، گرفتن آب میوه و بلند کردن آهنگ محبوب همسر در ساعت 3 نصف شب سر و صداهای شدیدی ایجاد می کردند که نمی گذاشته او حتی یک دقیقه بخوابد، او سپس از روزی گفت که همکلاسی‌ های خانمش با خانواده‌ هایشان به خانه آنها آمده بودند و طبق توصیه‌ های جوادرضویان برای رعایت سکوت ، همه مهمانان مودبانه مشغول بحث سیاسی شدند، او گفت: من که دیدم چیزی از این صحبت‌ ها نمی‌ فهمم و حرفی برای گفتن ندارم یکی از بچه های مهمانان را بقل کردم و با خود به اتاق بردم تا بازی کنم ، ولی گویا آن کودک از دیدن من در آن فاصله نزدیک ترسید و شروع به گریه کرد، من که نمی‌ خواستم همسایه ام بابت سر و صدا از من شکایت کند، سریع با وسیله‌ ای که دم دستم بود آن بچه را خنداندم. آن وسیله یک تل مشکی با گل قرمز بزرگ بود!

در ادامه او تعریف کرد: همسرم به من پیامک داد که در کنار غذا نوشیدنی نداریم و برو بخر. من هم از پنجره اتاق که به حیاط راه داشت از خانه خارج شدم بعد همسایه ام را دیدم که با تعجب به من نگاه می کند و خواست که با من عکس بیاندازد.سپس به سوپر رفتم و او نیز با تعجب پرسید: کارتون خیلی سخته نه؟ مجبورید گریم‌ ها رو همیشه با خودتون داشته باشید؟‌  اگر به من روزی ده ملیون هم بدهند، حاضر نیستم این کار را بکنم. سپس مغازه دار به تمام بچه محل ها زنگ می زند تا بیایند و با او عکس یادگاری بگیرند.

جواد رضویان در حین بازگشت به خانه هم با نگاه های عجیب دیگران مواجه می شود که متوجه رفتار آنها نمی شود.خلاصه به خانه که برمی‌ گردد همسرش همان تلی که برای شاد کردن بچه به سر زده بود را نشانش می‌‌دهد و می گوید این دیگر چیست؟! سپس متوجه عمق فاجعه می شود . اجرای او با خنده مدام تماشاگران همراه بود و مردم از استنداپ کمدی جواد رضویان برعکس دفعه قبل، لذت کافی را بردند.


بعد از اجرای این کمدین و پخش واکنش‌های هم گروهی جواد رضویان‌، الیکا عبدالرزاقی وارد صحنه شد‌، سپس برای شروع این حرف که هیچ بچه‌ ای خنگ نیست را تکذیب کرد و با اشاره به خودش گفت: من تمام طول بچگیم خنگ بودم و کلا نمی‌ فهمیدم درس چی هست؟ معلم چه می گوید .

او سپس دو دوست فرضی خود که مدام با آن‌ها مشورت می‌کند را معرفی کرد، بیرژیک خانوم و گیرژیک خانوم، دوستانی که هر کدام یک چیز می‌گویند، چیزی شبیه صدای درونی که در همه ما وجود دارد.

عبدالرزاقی در همین راستا به سراغ زمان مدرسه‌اش رفت و از روزی گفت که کلارا، که یک بچه تهرانی بود به مدرسه آن‌ها در رامسر آمد،‌ دختری که حجم کلاسش از ابتدا الیکا را مجذوب خود کرد و باعث شد او هم با همان لهجه غلیظ اقرار کند که تهرانی است تا بتواند با آن دختر دوست شود.

این اتفاق افتاد ولی بعد از آن رزاقی مدام تلاش می‌کرد تا لهجه‌اش را پنهان کند، برای همین در ادامه از سوتی‌هایی که در این زمینه داده بود تعریف کرد‌، بعد هم داستان روند با کلاسی را در طول زندگیش تعریف کرد و در آخر هم گفت‌: بالاخره ما نتونستیم به این جَرگه، جِرگه یا چمیدونم همین چیز آدم‌های شیک بپیوندیم ولی در هر حال دم همه اونهایی که فرهنگ، لهجه و سنت‌های بومیشون رو به نسل‌های بعدی انتقال می‌دن گرم.

این کمدین هم با چند دقیقه وقت اضافی که از زمانش باقی‌مانده بود، کار خود را به پایان رساند و بعد از پخش آیتمی همه با هم به افتخار کشورمان شعر خلیج فارس را خواندند، در نهایت هم خندوانه پس از طی یک شب طولانی و پر لبخند به انتها رسید.


تهیه و تدوین : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ / فریبا بیات