شبی از شب‌ها
مثلا حشمت با بازی گوهر خیر‌اندیش، مدیر یک آسایشگاه است و تنها زندگی می‌کند. کمک‌ها و مساعدت‌های او به همسایگان موجب می شود در بین آنها جایگاه ویژه‌ای پیدا کند. همین...
 
سایه همسایه،‌ حمایت یا تهدید؟
این روزها بار دیگر سریال «شبی از شب‌ها» از شبکه سوم سیما در حال پخش است؛ مجموعه‌ای که حسین پاکدل مجری سابق تلویزیون، نویسندگی آن را به عهده داشته و توسط رضا کریمی کارگردانی شده است. شبی از شب‌ها یک سریال آپارتمانی است که قصه خود را از درون مناسبات و اتفاقات همسایگی تعریف می‌کند و به همین دلیل وجوه خانوادگی آن غالب بوده و با دستمایه قرار دادن داستان زندگی هریک از خانواده‌های ساکن آپارتمان، داستانش را سر و شکل می‌دهد.
همچنین می‌توان ماجرای سریال را یک قصه اجتماعی دانست که برخی از مسائل و مشکلات زندگی جمعی و سبکی از زندگی اجتماعی به نام آپارتمان‌نشینی را بازنمایی می‌کند. واقعیت این است که سریال‌های آپارتمانی بویژه از سوی مخاطبان شهرنشین که همین شیوه از زیستن را در زندگی شخصی خود تجربه می‌کنند جذابیت‌های زیادی دارند و البته به دلیل گره خوردن با مسائل فرهنگی و عرفی جامعه ایرانی نیز واقعی‌تر به نظر می‌رسند. ساختار این سریال مثل اغلب مجموعه‌های آپارتمانی وضعیتی پازل‌گونه و علت و معلولی دارد، یعنی مشکلاتی که برای خانواده‌ها در این ساختمان به وجود می‌آید، علاوه بر این‌که به شکل مستقل واجد سویه دراماتیکی است روابط و مسائلی را به وجود می‌آورد که خانواده‌های دیگر را نیز با خود درگیر کرده، پای آنها را نیز به قصه وارد می‌کند. ضمن این‌که هر یک از کاراکترها به دلیل نوع شخصیت و ویژگی‌هایی رفتاری که دارند به شکل‌گیری یک فضای داستانی و تعلیق مضاعف دامن می‌زنند یا در گره‌گشایی از رازی در داستان کمک می‌کنند؛ مثلا حشمت با بازی گوهر خیر‌اندیش، مدیر یک آسایشگاه است و تنها زندگی می‌کند. کمک‌ها و مساعدت‌های او به همسایگان موجب می شود در بین آنها جایگاه ویژه‌ای پیدا کند. همین حشمت برادری دارد که نقش آن را فردوس کاویانی بازی می‌کند. این خواهر و برادر با ارثی که به آنها رسیده سعی می‌کنند خانه‌ای بسازند، اما به دلیل برخی مشکلاتی که برایشان پیش می‌آید مجبور می‌شوند با افراد دیگری شریک شوند تا بتوانند به هدف خود برسند، اما همین مساله موجب می‌شود اتفاقاتی برای آنها پیش بیایید که باعث دردسرشان شود. بسط این قصه و پردازش همین اتفاقات و رخدادهایی که حشمت و برادرش برای ساختن خانه دارند بستر اصلی سریال را تشکیل می‌دهد.
 
شبی از شب‌ها را می‌توان یک سریال تک‌لوکیشنی دانست که اکثر اتفاقات و قصه آن در یک آپارتمان رخ می‌دهد. درواقع این سریال یک مجموعه داستان‌محور و شخصیت‌گرایانه است که از حیث فرم و ساختار روایی به تله‌تئاترهای تلویزیونی شباهت پیدا می‌کند. به همین دلیل ضرباهنگ کندی دارد و قصه در یک فضای آرام و ساکنی روایت می‌شود. سریال‌های آپارتمانی درواقع با ثابت قرار دادن مکان و لوکیشن قصه همه عناصر درام را نسبت با این عنصر تعریف کرده و بیش از هر چیز روابط و مناسبات آدم‌ها را برجسته می‌سازد. به همین دلیل سنگینی اصلی این کارها بر دوش بازیگران این مجموعه است تا بتوانند آنقدر به این کاراکترها جذابیت بخشیده و آنها را قدرتمند بازی کنند تا فقدان یا حضور کمرنگ عناصر داستانی دیگر احساس نشود و مخاطب بتواند این قصه‌ها را دنبال کند. البته این مکان مشترک به دلیل این‌که در نسبت با آدم‌های مختلف قرار می‌گیرد یک تضاد و تعلیقی ایجاد می‌کند که موتور درام را روشن کرده و به پیش می‌برد. در این آپارتمان آدم‌های مختلفی زندگی می‌کنند که هرکدام قصه خاص خود را دارند. از یک سو مکان مشترک زندگی که برخی مسائل و دغدغه‌های مشترک را نیز شکل می‌دهد و از سوی دیگر، تفاوت فردی و شخصیتی‌ ساکنان آپارتمان در برابر این مسائل بستری فراهم می‌کند تا قصه‌ها شکل بگیرند و موقعیت‌های نمایشی فراهم شوند. در شبی از شب‌ها مخاطب با لایه‌های مختلفی از اقشار اجتماعی و شخصیتی مواجه است و درواقع این آپارتمان نماد و الگوی کوچک از کل جامعه است که بسیاری از روزمر‌گی‌ها و چالش‌های زیستی مردم را در خود داشته و به شکل دراماتیک پرورانده است. مثلا ما با طیف‌های سنی مختلفی از آدم‌ها روبه‌رو هستیم و تفاوت و تضادهای نسلی نیز در این همزیستی به تصویر کشیده می‌شود. حمیدرضا پگاه، علی قربانزاده و سپند امیرسلیمانی نمایندگان این نسل جوان هستند که سبک و سیاق زندگی‌شان و نوع جهان‌بینی و رفتارشان از افرادی مثل سعید پورصمیمی، فردوس کاویانی و گوهر خیراندیش که به نسل گذشته تعلق دارند، مشهود است. درواقع شبی از شب‌ها بنیاد قصه‌گویی خود را بر همین تضادها و تفاوت‌های شخصیتی و زیستی قرار می‌دهد و شکاف و تقابل سنت و مدرنیته را در بستر یک قصه خانوادگی و موقعیت آپارتمانی روایت می‌کند؛ روایتی که هم تلخی‌های این واقعیت اجتماعی را بازتاب می‌دهد و هم حسرت همدلی و همزیستی گذشته را که اینک در زندگی‌های مدرن کمرنگ شده برمی‌انگیزد. هرچند خود همین تضاد به پروراندن درام کمک می‌کند. بدین معنی که ما در شبی از شب ها مثل اکثر سریال‌های آپارتمانی در ظاهر با یک زیست و زندگی مدرن و شهری مواجه هستیم که آپارتمان‌نشینی تجسم بیرونی و عینی آن است، اما شیوه زندگی و رفتارشناسی آدم‌های این آپارتمان همچنان سنتی است. گاهی این تفاوت‌ها به تضاد منتهی می‌شود و زمینه اختلاف و کشمکش بین اعضای این آپارتمان را فراهم می‌کند و گاهی نیز سنت و ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی نهفته در آن به کمک حل مساله آمده و مناقشات و کشمکش‌ها را حل و فصل می‌‌كند. در بستر همین تضادها و تقابل‌هاست که تعلیق‌آفرینی داستان شکل می‌گیرد و سایه همسایه گاه به معنای تهدید و گاه به معنی حمایت صورت‌بندی می‌شود.
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir/ سیدرضا صائمی
 
مطالب پیشنهادی:
نگاهی به مجموعه تلویزیونی «زیر تیغ»
 درباره «هر پنجره یه قصه»
 درباره سریال «خون‌بها»
 نگاهی به سریال «آسمان همیشه ابری نیست»
یك فنجان چای با «بچه‌های مهتاب»