... او همان کسی است که در رویایم می‌دیدم،و آدمی همیشه کسی را که دوست می‌دارد، می‌آزارد...
از وقتی محبوبِ آزارطلبم رفت و مرا تنها گذاشت
برای مشت کوبیدن، چیزی ندارم جز دیوار.
وقتی که کتکش می‌زدم دوستم می‌داشت،
اما من شیوه بهتری را پیش گرفتم،
اینکه هیچ‌گاه با او بر سرِ مهر نباشم.
بله، او همان کسی است که در رویایم می‌دیدم،
و آدمی همیشه کسی را که دوست می‌دارد، می‌آزارد.
از وقتی که محبوبِ آزارطلبم رفت و مرا تنها گذاشت،
برای مشت کوبیدن چیزی ندارم جز دیوار
برای کمربند بستن، جز شلوار
برای پرت کردن، جز بستنی
برای زدن بر سرش، جز ساعت
برای آتش زدن، جز کبریت
برای مشت کوبیدن، جز دیوار



مطالب مرتبط:
دعوتت می‌کنم... «فرزاد حسنی»
شوق جدایی...
حسرت...!


گردآوری: گروه سرگرمی سیمرغ
www.seemorgh.com/entertainment
منبع:کتاب عاشقانه‌های شل سیلور استاین
اختصاصی سیمرغ