فرومون های انسانی آیا واقعیت و تاثیر جنسی دارند؟
فرومون در دنیای جانوران وجود داشته و موجب برانگیخته شدن پاسخ های کلیشه ای آنها بخصوص در زمینه جنسی می شود، ادعا می شود که انسان‌ها هم می‌توانند این هورمون را تولید‌ كنند و به آن پاسخ دهند

فرومون چیست؟

فرومون به مواد شیمیایی اطلاق می‌ شود كه توسط حشرات آزاد می‌شود تا موجب برانگیخته شدن یك سری پاسخ‌های كلیشه‌ای شوند كه هر‌دفعه و بدون شكست‌خوردگی اتفاق می‌افتند. این تعریف برای انسان‌ها بیش از اندازه محدود است. سوال دیگر این است كه آیا فرومون‌ها موكدا به صورت ناخودآگاه عمل می‌كنند یا این كه بوهای قابل شناسایی را هم می‌توان به عنوان فرومون دسته‌بندی كرد. شواهدی وجود دارد كه بیان می‌كند انسان ها نیز پاسخ رفتاری به بوی بدن‌ یكدیگر می‌دهند. همچنین تحقیقات نشان داده‌اند كه بعضی از حیوانات می‌توانند فرومون‌ها را با سیستم بویایی طبیعی خود حس كنند بدون این كه ارگان تخصیص‌ یافته‌ای برای آن داشته باشند.

همه این سردرگمی‌ها مانع تلاش جدی برای یافتن پاسخ این سوال كه چگونه انسان‌ها به مواد شیمیایی كه توسط دیگر همنوعان در هوا منتقل می‌شود، پاسخ می‌دهند می‌شود. بنابراین شاید ما به یك لغت جدید نیاز داریم. جان لانداستورم از مركز حواس شیمیایی مونل در فیلادلفیا می‌گوید «همه موافقند كه فرآیندی وجود دارد كه باید توضیح داده شود. هم‌اكنون ما نیازمند آنیم كه توافق كنیم این فرآیند را چه بنامیم.»

 

فرومون ها، هورمونی مشترك در پستانداران

فرومون‌ها از موضوعات حساس در زیست‌شناسی انسان هستند. آنها در دنیای جانوران از حشرات تا پستانداران یافت می‌شوند. تحقیق در مورد فرومون‌های انسانی با طرح‌های‌ تجربی و تاییدهای تجاری مشكوكی همراه شده است كه موجب شده‌اند اكثر مردم به این مساله با بی‌اعتمادی نگاه كنند....

در سال‌های اخیر تغییرات زیادی رخ داده است. شواهدی كه نشان داده‌اند فرومون‌های حیوانی همیشه آن‌طور كه ما تصور می‌كنیم عمل نمی‌كنند. دانشمندان توسط مطالعات تصویربرداری مغزی تایید شده، بیان كرده‌اند كه انسان نیز فرومون تولید می‌كند و به آن پاسخ می‌دهد. در نتیجه بعضی‌ها می‌گویند كه دیگر باید این سوال كه آیا فرومون در انسان‌ها وجود دارد را متوقف كنیم و شروع به بررسی این مساله كنیم كه چگونه فرومون‌ها می‌توانند بر رفتار ما تاثیر بگذارند.

واژه «فرومون» در سال 1959 به دایره لغات اضافه شد تا توصیفی برای مواد شیمیایی باشد كه توسط حشرات آزاد می‌شود و رفتارهایی را در سایر اعضای همان‌گونه برمی‌انگیزد. مثال كلاسیك آن وقتی است كه نمونه مونث از دهان خود فرومون‌های جنسی آزاد می‌كند تا جفت را به خود جلب كند. وقتی فرومون‌ها در پستانداران كشف شدند، رفتار پیچیده آنها باعث شد كه دیگر تعریف فرومون در جای خود نگنجد. پژوهشگران پس از آن به دنبال تعریف بهتری برای واژه فرومون هستند. یك تعریف مفید این است كه فرومون‌ها مواد شیمیایی هستند كه پیامی را منتقل می‌كنند كه هم فرستنده و هم گیرنده از نظر تكاملی از آن سود می‌جویند.

هر تعریفی را كه بپذیرید، در هر صورت فرومون‌ها قسمت عمده دنیای حیوانات را به خود اختصاص داده‌اند. حیوانات از فرومون‌ها برای انتقال اطلاعات مفید خود استفاده می‌كنند، مانند پذیرا بودن جنس خاص، یا این كه از آن برای ایجاد تغییرات فیزیولوژیك در دیگران استفاده می‌كنند مانند تحریك به تخم‌گذاری، همچنین حیوانات می‌توانند توسط تولید فرومون مستقیما رفتار دیگران را تحت تاثیر قرار دهند، مانند جلب نظر جنس مخالف. یكی دیگر از مثال‌های اثر تغییردهنده رفتار فرومون، فرومون اعلام خطر است كه توسط بیشتر پستانداران (بخصوص موش صحرایی و آهو)‌ استفاده می‌شود تا بدون این كه صدایی تولید كنند و محل اختفای خود را لو دهند، دیگران را از وجود خطر آگاه كنند.

 

فرومون‌ها چگونه شناسایی می‌شوند؟

برای مدت‌ها تصور می‌شد كه انسان‌ها هیچ یك از انواع فرومون‌ را تولید نمی‌كنند و به آنها پاسخ نمی‌دهند. هنوز هم مكانیسم واضح چگونگی عمل فرومون‌ها بر مغز انسان شناخته نشده است. در حیوانات معمولا فرومون‌ها توسط ارگان ومرونازال‌ VNO  كه از یك جفت لوله كوچك كه در داخل بینی قرار دارند تشخیص داده می‌شوند. سپس این ارگان پیام‌هایی را مستقیما به مغز می‌فرستد. اگرچه انسان‌ها ساختارهایی مشابهVNO دارند، ولی هیچ رشته عصبی آن را به مغز وصل نمی‌كند، در حالی كه ما ژن‌های لازم برای یك VNO فعال را در خود داریم، آنها گیرنده‌های پروتئینی فرومون را كدگذاری نمی‌كنند. نتیجه این شد كه ما این روش ارتباطی را در نقطه‌ای در طول دوره تكاملی خود از دست داده‌ایم.

البته این مساله باعث توقف تحقیقات در زمینه ادعاها در مورد فرومون نشد. در 1971 مارتا مك‌كلین تاك كه یك روانپزشك اجتماعی دانشگاه هاروارد بود گزارش داد كه خانم‌هایی كه با یكدیگر زندگی می‌كنند به مرور زمان عادات ماهیانه‌شان همزمان می‌شود. مك كلین تاك كه هم‌ اكنون در دانشگاه شیكاگو مشغول تدریس و تحقیق است بیان كرد كه این فرآیند ممكن است توسط فرومون‌ها تنظیم شود. در 1998 مك كلین تاك به همراه همكارش كاتلین استرن، شواهدی برای اثبات این نظریه پیدا كرد. او نشان داد كه عرق خانم‌ها در مراحل مختلف سیكل عادت ماهیانه موجب طولانی شدن یا كوتاه‌تر شدن سیكل ماهیانه سایر خانم‌ها می‌شود. علی‌رغم این شواهد، نتایج مك‌كلین تاك مورد مناظره باقی ماند، زیرا هیچ فردی تاكنون نتوانسته است مواد شیمیایی كه موجب این اثرات می‌شود را جداسازی كند.

 

بینی چگونه كار میكند؟

بینی اصلی‌ترین راه ورود هوا به دستگاه تنفسی است. یك سوم فوقانی بینی كه باریكتر از سایر نواحی آن است، توسط مخاط بویایی پوشیده شده است و محل قرارگیری گیرنده‌های بویایی می‌باشد. سقف حفره بینی به همراه قسمت فوقانی دیواره بینی و سطح شاخك‌های فوقانی بینی توسط سلول‌های پوشاننده بویایی فرش شده است. سلول‌های پوشاننده بویایی به سه دسته تقسیم می‌شوند: سلول‌های بویایی، پشتیبان و قاعده‌ای.

سلول‌های بویایی از نوع سلول‌های عصبی دوقطبی هستند كه دندریت آنها در قسمت انتهایی متصل شده و وزیكول بویایی را می‌سازد. از وزیكول بویایی 8 6 مژه خارج می‌شود كه در سطح سلول‌های پوشاننده بینی قرار می‌گیرند. اكسون سلول بویایی همراه با اكسون‌‌های سایر سلول‌ها عصب بویایی را می‌سازد كه پس از عبور از استخوان پرویزنی به پیاز بویایی در مغز وارد می‌شود.

پیاز بویایی ساختمان تخصیص یافته‌ای از ماده خاكستری مغز است. اكسون‌های انتهایی سلول‌های گیرنده وقتی وارد پیاز بویایی می‌شوند، با دندریت‌ سلول‌های دیگر سیناپس تشكیل می‌دهند. این تركیب سیناپسی گلومرول بویایی نام دارد. هر گلومرول پیام‌های بویایی حدود 26000 سلول گیرنده را دریافت می‌كند. این پیام‌ها در طول اكسون‌های سلول‌های انتقال‌دهنده حس بویایی حمل می‌شوند و با تشكیل مسیر بویایی به قشر بویایی واقع در بخش گیجگاهی مغز می‌روند.

تصور می‌شود كه گلومرول‌ها مناطقی هستند كه پیام‌های بویایی در آنجا قبل از این كه به قشر مخ مخابره شوند پردازش و طبقه‌بندی می‌شوند. ولی باید دانست كه همه این اتفاق‌ها وقتی می‌توانند رخ دهند كه ذرات بو بتوانند به بینی برسند و در پوشش مولكولی سلول‌های پوشاننده حفره بویایی حل شوند.

 

فرومون‌هایی كه جلب توجه می‌كنند

چیزی كه امروزه فكر دانشمندان را به خود مشغول كرده است ادعاهایی هستند كه بیان می‌كنند فرومون‌ها در جلب نظر جنس مخالف در انسان‌ها نقش دارند. قسمتی از این مساله مربوط به تحقیقاتی می‌شود كه توسط دیوید برلینر و لوئیس مونتی بلوچ از دانشگاه یوتا در اواسط سال 1990 انجام شده است كه نتایج آن هنوز هم از نظر علمی مورد سوال است. آنها در مطالعات خود بیان كردند كه وقتی آنها مردم را با هورمون‌های جنسی جنس مخالف مواجه كردند، توانستند پاسخ الكتریكی را در قسمتی از بینی كه محل ارگان ومرونازال است، مشاهده كنند.

در زن‌ها سلولهای این ناحیه از بینی، پاسخ قوی‌تری را نسبت به مواد حاوی آندرو استادینون (هورمونی وابسته به تستوسترون كه در عرق مردان یافت می‌شود) از خود بروز می‌دادند. مردها نیز به طور مشابهی به هورمون استراتترانول پاسخ می‌دادند. همین تیم پژوهشی گزارش داد كه آزادسازی این تركیبات در هوا به طور ناخودآگاه باعث تاثیر بر خلق و خو می‌شود و باعث می‌شود كه جنس مقابل در خود احساس آرامش كند. این تحقیقات به شدت با شك و تردید روبه‌رو شد. زیرا به سود مالی برلینر در نوعی از عطر، با نام تجاری Realm بود كه محتوی فرومون‌های مذكور بود. علاوه بر آن پافشاری تیم تحقیقاتی بر این مساله كه فرومون‌ها از طریقVNO وارد عمل می‌شود، تعجب همگان را برانگیخت زیرا هیچ شواهد قانع‌كننده‌ای نداشت كه VNO در انسان‌ها فعال است و بیشتر افراد صحت پژوهش را زیر سوال بردند.

جان لانداستورم، نوروفیزیولوژیست مركز حواس شیمیایی موتل در فیلادلفیا نشان داد كه زن‌ها می‌توانند با بوییدن، خواهر خود را از بین آشنایان و غریبه‌ها پیدا كنند. حتی اگر به طور آگاهانه از تفاوت بین بوها مطلع نباشند. برای لانداستورم این شواهد قانع‌كننده هستند كه فرومون‌های انسانی واقعیت دارند. به نظر او بیشتر دانشمندان هنوز از استفاده واژه فرمون ابا دارند. او می‌گوید اگر از یكی از این دانشمندان بپرسید كه آیا انسان می‌تواند پیامی را توسط بوی بدن به دیگران انتقال دهد 99.9 درصد آنها خواهد گفت كه بله، ولی اگر از آنها بپرسید آیا انسان‌ها فرومون دارند، خواهند گفت كه هنوز چیزی اثبات نشده است.

 

مطالعات در مورد فرومون، همه‌چیز را عوض می‌كند

با توجه به كشفیات جدید مبنی بر این‌كه بعضی از حیوانات می‌توانند بدون این‌كه ازVNO استفاده كنند و تنها با كمك سیستم بویایی معمولی فرومون‌ها را تشخیص دهند، امكان تغییرات زیادی فراهم شده است. مردیس كه متخصصVNO حیوانات است، می‌گوید: «نمونه‌های بسیاری از ارتباط‌های با واسطه فرومون در حیوانات وجود دارد كه بهVNO نیازی ندارند.» برای مثال مطالعه جدیدی نشان داده است كه موش‌ها فرومون‌های خطر را از طریق دسته‌ای از سلول‌های عصبی در نوك بینی خود تشخیص می‌هند كه با سیستم معمولی بویایی مرتبط است.

مطالعات همراه با تصویربرداری مغزی در انسانها نشان داده است كه این امكان وجود دارد كه انسان‌ها به فرومون‌های جنسی پاسخ می‌دهند. در یك سری از پژوهش‌های جدید ایوانكا ساویك، دانشمند اعصاب موسسه كارولینسكا در استكهلم سوئد، افرادی را در معرض آندرو استادینون قرار داد و آنچه را كه در قسمت قدامی هیپوتالاموس آنها در مغز اتفاق افتاد را بررسی كرد. او مشاهده كرد كه این قسمت در زنان فعال می‌شود و استراتترانول موجب اثر مشابهی در مردان می‌شود. همچنین مطالعات تصویربرداری مغزی نشان داده‌اند كه انسان‌ها فرومون‌های اعلام خطر از خود آزاد می‌كنند و به آنها پاسخ می‌دهند. این موضوع كمتر مورد مطالعه قرار گرفته است، اما تعدادی از مطالعات روانپزشكی بیان كرده‌اند كه انسان‌ها می‌توانند «بوی ترس» را درك كنند. در 1999، دنیس چن، روانشناس دانشگاه هوستون در تگزاس از داوطلبان خواست كه عرق افرادی را كه یك فیلم كمدی یا ترسناك را دیده بودند استشمام كنند. بیش از نیمی از داوطلبان توانستند با موفقیت، نمونه عرق فرد ترسیده را تشخیص دهند.

در مطالعه مشابهی كه در سال 2002 توسط كریستین آكرل از دانشگاه وین در اتریش انجام شد، او بیان كرد كه به نظر می‌رسد، زن‌ها می‌توانند بوی ترس را حس كنند. افراد مورد مطالعه تایید كردند كه عرق زن‌هایی كه یك فیلم ترسناك را مشاهده كرده بودند بویی قوی‌تر، ناخوشایندتر و خشونت‌بارتر نسبت به عرق زن‌هایی دارد كه یك فیلم معمولی را مشاهده كرده بودند.

لیلیان ماجیكاپارودی از دانشگاه استونی بروك در نیویورك نگاه مستقیمی به این مساله داشته است كه عرق ترس چه تاثیری بر مغز دارد. آنها بالشتك‌های جاذبی را در ناحیه زیر بغل 40‌‌داوطلب كه می‌خواستند برای اولین بار عملیات شیرجه در آسمان را انجام دهند، چسباندند تا عرق آنها را در هنگامی كه به سمت زمین در حال سقوط هستند، جمع‌آوری كنند. در آزمایشگاه آنها این عرق‌های جمع‌آوری شده و عرق افراد دیگری كه در زمان آرامش و به دور از هرگونه ترس جمع‌آوری شده بود را با یك سری از افراد داوطلب مواجه كردند و از آنها خواستند آن را تنفس كنند بدون آن كه از منبع آن اطلاعی داشته باشند. در همین حین از مغز آنها توسط FMRI تصویربرداری شد. در تصاویر مغزی داوطلبان، مشخصا فعالیت بیشتری در نواحی از مغز كه مربوط به ادراك ترس هستند، مانند آمیگدان و هیپوتالاموس در هنگام بوییدن عرق ترس را نشان داد. البته معلوم نیست كه آیا داوطلبان واقعا بعد از بوییدن دچار حس ترس شدند یا نه زیرا از آنها پرسیده نشد اما مدار مغزی ترس آنها در پاسخ به فرومون‌های قلمداد شده، فعال شد كه نشان می‌دهد یك تركیب بیولوژیك در محرك‌های اجتماعی انسان وجود دارد كه استرس‌های هیجانی می‌توانند به دیگران سرایت كنند. به طور كلی از نتایج مطالعات انجام شده می‌توان این طور استنباط كرد كه به احتمال زیاد انسان‌ها می‌توانند فرومون تولید كنند و به آنها پاسخ دهند.

لانداستورم می‌گوید كه هنوز قطعه گمشده پازل پیدا نشده است، به نظر او فعال شدن مغز كافی نیست و باید پاسخ رفتاری نیز وجود داشته باشد و به طور مكرر دیده شود. برای تهیه این شواهد، هر یك از فرومون‌های انسانی باید شناخته شده، ساخته شوند و آزمایش شوند تا ببینیم كه آیا باعث تغییر رفتاری مناسبی می‌شوند یا نه. فقط در این هنگام است كه با اطمینان می‌توان گفت كه فرومون‌های انسانی وجود دارند. این كار بسیار دشوار است زیرا بوی بدن انسان حاوی بیش از 2000 تركیب مختلف است.

 

گردآوری: گروه سلامت سیمرغ
seemorgh.com/health
منبع:‌ jamejamonline.ir