اما نوع دیگری از استرس وجود دارد كه تقریبا دیده نمی‌شود و نقش بسیار مهمی در تشدید استرس كلی جامعه بازی می‌كند؛ چیزی كه در این مقاله از آنها با عنوان استرس‌های كوچك نام برده می‌شود.

 
تمام مردم به‌طور روزمره با حجم متفاوتی از استرس روبه‌رو هستند.

گاهی شدت این استرس‌ها به‌گونه‌ای است كه فكر و ذهن و توان فرد را به‌خود مشغول می‌كند و به‌عبارت ساده‌تر به دغدغه‌ای دائمی برای فرد تبدیل می‌شود.  نمونه‌های این قبیل استرس‌ها فراوان هستند؛ نگرانی برای مشكلات مالی و اقتصادی، دلشوره برای فرزندان، استرس برای مصادیقی كه امنیت خانوادگی را به خطر می‌اندازد، اضطراب برای مشكلات كلان اجتماعی و... . هجوم چنین مشكلاتی برای هر كسی دغدغه و مشغولیت فكری شدیدی ایجاد می‌كند و شاید باعث ایجاد اختلال در فعالیت‌های روزمره فرد شود. طبعا مقاومت افراد هم دربرابر چنین مشكلاتی متفاوت است. برخی با توانایی تحسین برانگیزی با آنها روبه‌رو می‌شوند اما بسیاری تاب مقاومت ندارند و زود مقهور مشكلات می‌شوند.

اما نوع دیگری از استرس وجود دارد كه تقریبا دیده نمی‌شود و بسیاری اصلا متوجه وجود آنها نمی‌شوند، ولی وجود دارد و می‌توان گفت نقش بسیار مهمی در تشدید استرس كلی جامعه بازی می‌كند؛ چیزی كه در این مقاله از آنها با عنوان استرس‌های كوچك نام برده می‌شود.

می‌توان گفت استرس‌های كوچك (مینور) به واسطه مشكلات كوچكی ایجاد می‌شوند كه تا حدودی غیرقابل پیش بینی هستند و گرچه اغلب خیلی زود حل و فصل شده و حتی به سرعت از ذهن پاك می‌شوند اما اعصاب خردكن هستند و تأثیری نامطلوب روی ذهن و روح به‌صورت نامحسوس باقی می‌گذارند. مثال‌های زیادی در این زمینه وجود دارد كه در ادامه به آنها خواهیم پرداخت اما در اینجا باید اشاره كنیم كه استرس مثل بسیاری مشكلات مخرب ذهنی، اثر تجمعی دارد و هر چه قدر بیشتر شود روی هم جمع شده و تأثیر شدیدتری اعمال خواهد كرد.

این استرس‌های كوچك و درگیری ذهنی ناشی از آنها می‌تواند آنقدر زیاد شود كه توان فرد را برای مقابله با استرس‌های بزرگتر به‌شدت كاهش دهد. در واقع فرد چنان به لحاظ ذهنی و جسمی با این استرس‌های كوچك اما مداوم فرسوده شده كه دیگر توانی برای مقابله و حل مشكلات بزرگتر ندارد. در چنین شرایطی ممكن است این‌طور به‌نظر برسد كه با آدمی ضعیف طرف هستیم ولی شاید حقیقت چیز دیگری باشد.

به نظر می‌رسد این استرس‌های كوچك بیشترین حجم استرس موجود در جامعه را تشكیل می‌دهند و شاید اگر امكان كاهش این استرس‌ها وجود داشت هر فردی می‌توانست با قدرت بیشتری با استرس‌های كلان‌تر روبه‌رو شود.

سوهان‌های عصبی

از صبح كه از خانه بیرون می‌آییم با مشكلات اعصاب خردكنی روبه‌رو می‌شویم كه معمولا زود هم آنها را فراموش می‌كنیم ولی این مشكلات تأثیر عصبی نامطلوب خود را روی ذهن ما گذاشته‌اند.

اولین نمونه‌ای كه می‌توان نام برد و همه هم آن‌را تجربه كرده‌اند مربوط به وقتی است كه می‌خواهید جایی ثبت نام كنید یا از جایی تسویه حساب بگیرید. معمولا در این شرایط از شما تعدادی مدرك می‌خواهند. اگر گذارتان به چنین مكانهایی افتاده باشد دیده‌اید كه اغلب مدارك مورد نیاز را فهرست وار نوشته‌اند و در جایی در معرض دید گذاشته‌اند. طبعا شما می‌روید و مدارك را طبق آنچه گفته شده تهیه می‌كنید.

اما وقتی برای انجام مراحل اداری مراجعه می‌كنید كارمند محترم از شما مدرك عجیب و غریبی در مایه‌های كپی شناسنامه پسرعمویتان را می‌خواهد(!) كه البته در فهرست مذكور اثری از آن دیده نمی‌شود. شما 2 راه بیشتر ندارید. یا مثل اغلب مردم فقط دندان‌هایتان را از شدت عصبانیت روی هم بفشارید و در حالی‌كه به زمین و زمان بد و بیراه می‌گویید و به خاطر وقت از دست رفته‌تان ناراحت هستید بروید و بعد از تهیه كپی شناسنامه پسرعمویتان! روز دیگری دوباره بیایید به این امید كه كارتان بدون حرف و حدیث راه بیفتد.

اما اگر اهل دعوا و مرافعه باشید ممكن است كارمند مورد نظر را بازخواست كنید كه طبق كدام بخشنامه و دستور اداری از شما چنین مدركی می‌خواهد. اگر چنین بخشنامه‌ای وجود ندارد چرا سر خود چنین مدركی می‌خواهد و اگر وجود دارد چرا در معرض دید نیست...  و خلاصه این قصه سر درازی پیدا می‌كند كه گرچه امكان دارد با شكایت به رؤسای اداره، كارتان راه بیفتد اما قطعا مثل مورد اول اعصابتان به‌شدت خرد خواهد شد. البته به هرحال كارتان در نهایت راه می‌افتد.

راه حل پیشنهادی ما این است كه چندان به آن چیزی كه می‌بینید اعتماد نكنید و اگر دوست ندارید وقتتان تلف شود قبل از مراجعه تمام مدارك مورد نیاز بر حسب آنچه خودتان فكر می‌كنید ممكن است مورد نیاز باشد، حتی كپی شناسنامه همسایه‌ها و فك و فامیل را به همراه داشته باشید و امیدوار باشید كه مشكلی پیش نمی آید.
اما‌  ای كاش كارمندان محترم برخی ادارات دولتی و خصوصی مطابق بخشنامه‌ها عمل كنند و برای از سر باز كردن ارباب‌رجوع مدارك فضایی و افسانه‌ای طلب نكنند.

دومین مشكل شایعی كه می‌تواند باعث استرس شود بحث شیرین حمل‌ونقل است. بدون شك رانندگان تاكسی یكی از عجیب‌ترین اصناف كشور ما هستند كه فكر نمی‌كنم كسی درست فهمیده باشد كه این افراد دقیقا بر چه مبنایی از مسافران كرایه می‌گیرند. حتما برایتان پیش‌آمده كه سوار تاكسی خطی شوید. معمولا روی شیشه جلو كرایه آن خط نوشته شده است، اما وقتی می‌خواهید پیاده شوید گاهی پیش می‌آید كه راننده 25 یا 50 تومان بیشتر از آن كرایه‌ای كه روی شیشه نصب شده از شما طلب می‌كند.

علت معلوم نیست، اگر هم با راننده جر و بحث كنید فایده‌ای ندارد و او مثل سایر همكاران خود در آن مسیر دلایل بسیار محكمی از قبیل بنزین، لاستیك، گرانی و... را پیش می‌كشد و آخر سر می‌گوید آخه 25 تومن هم شد پول! اما خوب دادن پول زور كار سختی است. دادن یا ندادن این پول در هر 2 صورت اعصاب خردكن است. تكلیف مسافربرهای شخصی كه معلوم است.  (راستش راه حلی نمی‌توان برای این مشكل پیشنهاد كرد. امیدوارم كه فقط اعصابتان كمتر خرد شود!)

سومین مشكل شایعی كه می‌توان به آن اشاره كرد بی‌قیدی بسیاری از مردم در قبال جای پارك خودرو است. در مراكز خرید شلوغ بسیاری از مردم متأسفانه خودروی خود را در محل رفت‌وآمد یا دور زدن سایر خودرو‌ها پارك می‌كنند، یا اینكه جلوی در پاركینگ پارك می‌كنند و یا اینكه وقتی با بدبختی جای پارك پیدا كردید و منتظرید خودروی قبلی به‌طور كامل از محل خود خارج شود یك‌ مرتبه ‌خودروی دیگری با پر رویی می‌آید و آنجا پارك می‌كند و حتی به ریش شما هم می‌خندد، یا اینكه خودرویی می‌آید و طوری پارك می‌كند كه شما نمی‌توانید از پارك بیرون بیایید و...، در این یك مورد كه واقعاً هیچ راه منطقی وجود ندارد، یا باید عصبانیت خود را كنترل كنید و مثل یك جنتلمن رفتار كنید كه آن‌وقت تا مدتی باید مراقب فشار خونتان باشید، اگر هم بخواهید دعوا راه بیندازید، مطمئنا وضع بهتر نمی‌شود و حتی در بهترین حالت هم باز اعصابتان برای مدت زیادی به هم خواهید ریخت. راه حل فقط خواهش از مردم است كه لطفا كمی، فقط كمی مراعات دیگران را بكنید.

دارویی به نام مدارا

نتیجه طبیعی چنین رفتارهایی تشدید استرس فردی است.  فردی كه دچار چنین استرس‌های متعدد اما كوچك می‌شود به‌طور طبیعی بداخلاق و كم طاقت خواهد شد و البته احتمالا خودش هم نمی‌داند كه چرا تا این حد ناراحت و بدقلق شده است.  جمع شدن این استرس‌های كوچك اما زیاد بالاخره كاسه صبر هر كسی را لبریز می‌كند و ممكن ‌است او نسبت به یك اتفاق خیلی ساده واكنشی انفجاری و دور از تصور از خود نشان دهد یا اینكه در مقابل بروز یك مشكل ساده خیلی راحت از پای درآید.

دلیل اصلی چنین اتفاقاتی می‌تواند به جای كم طاقت بودن فرد، تمام شدن ظرفیت او در برابر استرس‌های متعدد و كوچكی باشد كه در بالا فقط به 3 مورد از آنها  اشاره شد.  مهم‌ترین راه كاهش این قبیل استرس‌ها تلاش خود ماست. اگر هر كسی فقط كمی مسئولیت‌پذیر باشد این مشكلات تا حد فوق‌العاده‌ای كمتر خواهد شد.

گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع:hamhahrionline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
12 راهکار برای اینکه در پاییز شاد بمانید!
وداع گابریل گارسیا مارکز
عادت‌های مردمان بسیار شاد
زیباترین و مهمترین هنر زندگی چیست ؟!