اشتباه در خريد خانه به سادگی قابل جبران نيست و اصلاح اشتباه، هزينه های زيادی را بر خانواده تحميل می کند.
 هزينه هاي مسکن
يکي از مهمترين هزينه هاي هر خانواده، هزينه هاي مربوط به خريد خانه است که پيش از خريد خانه،به  امکان فراهم کردن پیش پرداخت اولیه آن ، بستگي دارد. پس از خريد خانه نيز پرداخت قسطهاي اصلي و سود وام دريافتي، تأثير مستقيمي بر هزينه هاي خانواده مي گذارد. مديريت بهينه هزينه هاي خانواده، به دليل تفاوت در تأثيرگذاري، به نکته هاي بيشتري در خريد خانه نسبت به اجاره خانه توجه مي کند. اشتباه در انتخاب عمل خانه، اندازه خانه و اجاره بهاي آن، درباره خانه اجاره اي با سادگي بيشتري مي تواند جبران شود، در حاليکه چنين اشتباهاتي در خريد خانه به سادگي قابل جبران نيست و اصلاح اشتباه، هزينه هاي زيادي را بر خانواده تحميل مي کند.
 هزينه ديد و بازديدها
هزينه ديد و بازديدهاي خانوادگي نيز با توجه به سنتهاي زيباي ما، در صورتي که به سادگي برگزار نشود و بدتر از آن، اگر اجراي اين سنتها خود به فضاي پر از رقابت تبديل شود، از هزينه هاي برهم زننده تعادل اقتصاد خانواده است. مهماني دادن، ديد و بازديد با خويشان، نزديکان، دوستان و همسايه ها، يکي از شيوه هاي دلنشين روابط انساني است که معني زندگي و بودن مي تواند از آن برخيزد و دايره روابط مهرآميز را از محدوده خانواده کوچک به ميدانهاي گسترده تري انتقال دهد؛ ولي همين رسم زيبا و دلنشين مي تواند به ميدان رقابتها و چشم هم چشميها، وقت گذراني به بدترين شيوه آن، بدآموزي و اهرم فشار خُردکننده اي بر مديريت بخردانه هزينه هاي خانواده بدل شود. اگر مديريت بخردانه هر خانواده، سطح هزينه معيني را با توجه به درآمدهاي هر خانواده، تعداد فرزندان، سن آنان و غيره تجويز مي کند، همين دليل توجه به سطح درآمدهاي خانواده هايي که با آنها در ديد و بازديد هستيم، از نظر خودداري از وارد کردن فشار مالي بر آنان و يا خجالت زده کردن آنان با هزينه هاي مصرفي خويش و از جمله هزينه ها ميهماني که مي دهيم، بخش ديگري از مديريت بخردانه اقتصاد خانواده به شمار مي آيد.
  مسؤول مديريت هزينه هاي خانواده کيست؟
اگر تقسيم کار و اختيارات در خانواده به گونه اي باشد که بدون احساس مسؤوليت همه اعضاي خانـواده به هـزينه کردن بپردازند و يا به مصــرف بينديشنــد و تــأمين همــه اين هزينه ها را از نان آور و يا نان آوران خانواده توقع داشته باشند؛ و يا فضاي رواني در خانواده به گونه اي پديدار شود که نان آور و يا نان آوران خانواده، خود اين گونه بينديشند، افزون بر وجود بي عدالتي، مهمترين اصل مديريت که اختيار همراه با مسؤوليت مي باشد، پايمال شده است. تقسيم کار بين زن و مرد که اولي به انجام هزينه هاي خانواده و دومي به تأمين درآمد براي خانواده بپردازد، نمي تواند مانع اجراي اين اصل اساسي مديريت شود که اختيار همراه با پذيرش مسؤوليت است وگرنه خودکامگي ستمگرانه اي در خانه برپا مي شود که  اثر روابط پرمهر خانوادگي از بين مي رود.
مديريت بخردانه هزينه ها، بيش از اختيار، بر مسؤوليت تأکيد دارد و در چنين وضعي همه اعضاي خانواده با برخوردي مسؤولانه مي بايد برآوردن نيازهاي مصرفي خود و خانواده را مطرح سازند. همه افراد خانواده، به ويژه آنان که از لحاظ سني بزرگتر و از نظر آگاهيهاي فردي و اجتماعي در وضع بالاتري هستند، مي بايد در برابر کمبودهاي مادي واکنشهاي مناسب تري نشان دهند. ضمن اينکه همه اعضاي خانواده حتي کودکان، بايد از محدوديتهاي درآمد خانواده و از تفاوت درآمد خانواده ها آگاه باشند تا بتوانند خواسته هاي خود را در چارچوب وضع مشخص خانواده خود مطرح سازند.
عوامل تأثيرگذار بر هزينه هاي خانواده
1- استفاده کامل از کالاها
2- مصرف خانواده بايد همگاني هم باشد.
3- همبستگي ملي و هزينه هاي خانواده
4- خودمصرفي خانواده
5- زمان فراغت خانواده
6- فرزندان و هزينه هاي خانواده
7- تدارک مالي دوره سوم زناشويي
8- عوامل مؤثر بر هزينه هاي خانواده
ضرورت استفاده کامل از کالاها
کالاها هر کدام عمر مفيدي دارند که پس از گذشت آن، ديگر قابل استفاده نيستند. ولي عمر مفيد کــالاها به چگونگي استفــاده و نگهداري از آنها بستگي دارد. استفــاده بيــش از اندازه و يــا بي توجهي نسبت به ويژگيهاي کالاها در مصرف، عمر مفيد آنها را به شدت کاهش مي دهد. با پر شدن بازار از کالاهاي صنعتي، توليدکنندگان با تغييراتي گاه بسيار جزئي، همان کالا را به شکلي جديد عرضه مي کنند و با تبليغات بسيار در مزاياي آن مبالغه مي ورند و در نتيجه نياز کاذبي در افراد نسبت به گونه جديد کالايي که خود دارند ايجاد مي کنند. در اين صورت برخي اوقات کالاي کنار گذاشته شده، هنوز داراي عمر مفيد است. التبه ممکن است براي خانواده هاي پولدار اعمال چنين رفتارهايي از نظر مالي مشکلي به بار نياورد و اين طور به نظر آيد که اعمال مديريت بخردانه در استفاده کامل و درست از کالاها درباره آنان ضرورتي نداشته باشد؛ ولي بر دو دليل مديريت بخردانه مزبور شامل آنان نيز مي شود: نخست آنکه اين رفتار مصرفي، امکانات ملي را به سوي مصرف مي کشاند و از توليد و اشتغال دور مي کند و در کشوري مانند ايران وابستگي به خارج را افزايش مي دهد. دوم آنکه، در شرايط محدوديت درآمد و فقر بسياري از هم ميهنان، اختلاف و کينه طبقاتي را افزايش مي دهد و از همبستگي ملي مي کاهد.
 مديريت بخردانه مصرف و استفاده کامل و درست از کالاها به خانواده امکان بهره مندي بيشتر از نعمتها را با هزينه کمتر مي دهد، ضمن اينکه باعث توسعه اقتصادي کشور و استقلال اقتصادي آن و افزايش اشتغال و رفاه عمومي جامعه نيز مي شود.
 مصرف خانواده بايد همگاني هم باشد
در انتخاب کالاهاي مصرفي بايد به اين نکته نيز توجه کرد که همگان بتوانند به اين گونه کالاها و خدمات، دسترسي داشته باشند. ضرورت توجه به اين عامل، نخست به دليل دنبال سراب نرفتن و امري ممکن را خواستن و دوم، خود و خانواده خود را تافته جدابافته ندانستن، است.
همبستگي ملي و هزينه هاي خانواده
همانگونه که تعادل رواني ما در گروي احساس تعلق به خانواده مي باشد، به همين نسبت احساس تعلق به دين، سرزمين، تاريخ، آيين، زبان، آداب و رسوم مشترک و سرانجام ملتي واحد، همبستگي ملي و بقاي ما را سبب مي شود. ولي در اثر نفوذ فرهنگ غرب و پذيرش بدون چون و چراي آن به وسيله عده اي از هم ميهنان، به ويژه درباره آنچه که الگوي مصرف ناميده مي شود، رفته رفته احساس تافته جدابافته بودن به اين عده ازهم ميهنان دست داده است و آنان نسبت به هويت ملي خويش و احساس همبستگي ملي با مردم و فرهنگ ايران، دچار ترديد شده اند. خانواده به گونه هاي مختلفي مي تواند و بايد همبستگي ملي و انساني خود را براي برخورداري از تندرستي رواني بروز دهد؛ مانند کمکهاي مالي به ديگران پرداخت ماليات و عوارض، کمک به نهادهاي مذهبي، آموزشي، بهداشتي، برخي اقدامهاي عمراني و غيره.
 زمان فراغت خانواده
در زندگي جديد، به ويژه در شهرها، با استفاده از وسايل و امکانات برقي خانگي و حتي صرف غذاي آماده از يکسو و کاهش ساعتهاي کار کردن در بيرون از خانواده از سوي ديگر، خانواده و اعضاي آن، گاه با زمانهاي فراغت بسيار قابل توجهي روبه رو مي شوند. اگر از همان دوران کودکي، هر فردي کار مفيد دلخواه خود را بيابد، در بزرگسالي، افزون بر متخصص شدن در آن کار، نه تنها براي وي مشکل پر کردن اوقات فراغت و يا هدر دادن آن وجود نخواهد داشت، بلکه شادمانه ترين لحظه عمر انسان همين اوقات خواهد بود که به کار دلنشين مورد نظر خود مي پردازد. در چنين شرايطي بسياري از هزينه هاي خانواده کاهش خواهد يافت و روابط مهرآميز بر فضاي خانواده پرتوافکن مي شود. در اين صورت هر فرد و خانواده اي اوقات فراغت خود را به فرصتهايي براي افزايش شکوفايي ذهني خويش با کمترين هزينه و گاه حتي با برخورداري از درآمد تبديل مي کند.
نقش فرزندان  با توجه به تربيت جديد، در مديريت هزينه هاي خانواده
روشهاي تربيتي جديدي در کشور به ويژه در شهرها رواج يافته است که نزديک است همه گير شود. اين شيوه را فرزند سالاري ناميده اند و هم اکنون نيز بي اعتباري آن حتي در کشورهاي غربي آشکار شده است. در اين شيوه تربيتي، فرزندان بدون تماس واقعي با زندگي وارد جامعه مي شوند. اين فرزندان اکثراً تنبل، زياده خواه، راحت طلب، رفاه طلب و بي ترحم نسبت به ديگران، به ويژه نسبت به پدر و مادر خويش و افراد مسن، هرآنچه را که در دسترس دارند تحقير مي کنند و بي ارج و ارزش مي دانند و بيش از آنچه دارند، بدون رنج و زحمت مي خواهند. در تربيت جديد، پدر و مادرها بر اين باورند که نسبت به فرزندان، دِيني يکسويه، بي شرط، پايان ناپذير و مادام العمر دارند. هرچه پدر و مادر اجازه تماس با زندگي واقعي را به کودک ندهند و شرايط تجربه کردن را براي زندگي چند بُعدي وي فراهم نسازند، در واقع، مانع بروز و ظهور توان عظيم و بيکران مغزي، رواني و ذهني فرزند خود شده اند.
تدارک مالي دوره سوم زناشويي
اگر دوره نخست زندگي زناشويي را پيش از زايش فرزندان و دوره دوم، بزرگ کردن فرزندان و دوره سوم را تنها شدن دوباره پدر و مادر بدانيم، تدارک لازم براي گذراندن شايسته دوره سوم ضرورت دارد. هزينه هاي خانواده بايد به گونه اي ساماندهي شود، که نه تنها بار اقساط و بدهيها با توجه به بازنشسته شدن نان آور خانواده کمرشکن نباشد، بلکه پس اندازي هم داشته باشند که از محل آن بتوانند کمبود حقوق بازنشستگي را جبران کنند. افزون بر اين، آمد و رفت فرزندان و نوه ها و هزينه هاي آن بايد با توجه به درآمد اين دوره، منطقي باشد وگرنه، اين خود عامل پرفشاري براي کار کردن نان آور به هر قيمت و با هر رنج و سختي خواهد شد.