کودتای نفتی ترامپ
سیدکامران باقری . مشاور مدیریت نوآوری در روزنامه شرق نوشت: پیش‌بینی‌کردن به‌ویژه در حوزه‌ای پیچیده و پرابهام مثل سیاست، کاری بس دشوار و شاید ناممکن است. با وجود این، یک سناریوی جدی درباره دوره زمامداری دونالد ترامپ وجود دارد که در بیشتر تحلیل‌ها از آن غفلت می‌شود.

 یک سناریوی جدی درباره دوره زمامداری دونالد ترامپ 

در این سناریو، تکیه پرسروصدای دونالد ترامپ بر اریکه قدرت دیری نخواهد پایید؛ یعنی وی در زمانی کوتاه از بازی قدرت آمریکا حذف یا فضای مانور وی به‌شدت مهار خواهد شد. این حذف زودهنگام به علت رفتارهای سیاسی ناپخته یا کلام غیردیپلماتیک و جنجالی او نخواهد بود؛ نارضایتی گسترده زنان، مهاجران، رنگین‌پوستان، مسلمانان و مکزیکی‌تبارها از وی را هم فراموش کنید؛ این سناریو ربطی به موضع‌گیری‌های ضدایرانی یا نارضایتی گسترده نخبگان سیاسی آمریکا از وی هم ندارد.
 
حتما می‌پرسید چه عامل دیگری وجود دارد که تأثیرش می‌تواند از همه این موارد بیشتر باشد؟ در این سناریو، بساط قدرت ترامپ برچیده خواهد شد؛ چراکه سیاست‌های وی برخلاف منافع غول‌های اقتصادی امروز آمریکاست. تفکرات اقتصادی ترامپ برگرفته از بازار املاک است و با اصول اقتصاد امروز آمریکا و جهان همخوانی ندارد. تفکرات وی زمانی می‌توانست قدرت‌آفرین باشد که زمین، سرمایه و دسترسی به منابع زیرزمینی، اهرم‌های اصلی ثروت‌آفرینی بودند؛ اما چند دهه از آن زمان گذشته است.
 
مدت‌هاست شرکت‌های دانش و فناوری‌بنیان، جای شرکت‌های نفتی را در صدر برترین شرکت‌های جهان گرفته‌اند. به‌قدرت‌رسیدن ترامپ، کودتا علیه همین شرکت‌های بزرگ دانش‌بنیان آمریکاست؛ نوعی تلاش برای برگرداندن زمان به عقب. بی‌دلیل نیست که رکس تیلرسن، رئیس سابق شرکت نفت اکسون موبیل که از سال ١٩٧٥ تاکنون در این شرکت نفتی کار کرده، به‌عنوان وزیر امور خارجه دولت ترامپ برگزیده می‌شود.
 
بی‌دلیل نیست که از همان روز اولِ ورود ترامپ به دفتر کار جدیدش، تنش لفظی با ایران افزایش می‌یابد تا قیمت نفت روندي صعودي را تجربه کند. بی‌دلیل نیست که ترامپ دم از خروج از پیمان آب‌وهوایی پاریس می‌زند. بی‌دلیل نیست که وی بلافاصله پس از به‌قدرت‌رسیدن، پروژه دو خط لوله انتقال نفت مناقشه‌برانگیز را که اوباما به‌دلیل آسیب‌های زیست‌محیطی متوقف کرده بود، احیا کرد.
 
دیوارکشیدن دور کشور، محدودکردن تجارت خارجی، ایجاد تنش با دیگر کشورها به‌ویژه چین و خراب‌کردن وجهه آمریکا، نه‌تنها با اصول قدرت نوین اقتصادی سازگاری ندارد؛ بلکه با آن در تعارض آشکار است. غول‌های نوین اقتصادی، شرکت‌هایی هستند که پلتفرم‌های جهانی اینترنتی می‌سازند و تمام افراد و شرکت‌ها را فارغ از ملیت یا حتی مکان جغرافیایی وامی‌دارند تا بر پایه قواعد دیکته‌شده آنها بازی کنند. ازقضا بیشتر این غول‌های نوین اقتصادی، آمریکایی هستند. شرکت‌هایی همچون اپل، مایکروسافت و فیس‌بوک، پلتفرم‌های خود را به همه دنیا تحمیل کرده‌اند و همگان با بازی براساس قواعد این پلتفرم‌ها، دست برتر اقتصادی و همچنین امنیتی را به این شرکت‌های آمریکایی بخشیده‌اند. اما پیش‌نیاز پلتفرم‌سازی در مقیاس جهانی، دسترسی آسان و بدون دردسر به بازارهای جهانی و مهم‌تر از آن، دسترسی راحت به منابع دانشی است.
 
شرکت‌ها باید آزاد باشند تا بهترین افراد و شرکت‌های صاحب دانش و فناوری برتر را فارغ از ملیت و جغرافیای آنها، به کار بگیرند و محصولات و خدمات دانشی را با کمترین محدودیت‌ها در سطح جهانی عرضه کنند. اینها از الزامات نوآوری باز است که دست برتر اقتصادی را در یک دهه اخیر به شرکت‌های آمریکایی‌ها بخشیده است. اما ترامپ با بستن‌ها، محدودکردن‌ها، دیوارکشیدن‌ها و تهدیدکردن‌ها، پیشتازان اقتصادی آمریکا را به‌شدت به چالش خواهد کشید و اهرم‌های قدرت‌شان را تضعیف خواهد کرد. به جرئت می‌توان گفت نشستن ترامپ بر مسند ریاست‌جمهوری آمریکا، کودتای تفکرات تاریخ گذشته اقتصادی علیه نظام نوین اقتصادی است؛ نظام نوینی که پایه‌های قدرتش نه در املاک و منابع زیرزمینی که در دانش و نوآوری است. غول‌های بزرگ دنیای دانش و فناوری به‌خوبی متوجه این تهدید بزرگ هستند.
 
تهدیدی که ماهیت وجودی آنها را هدف گرفته است. بی‌جهت نیست که صد شرکت بزرگ دنیای فناوری اطلاعات در حرکتی بی‌سابقه و هماهنگ، در اعتراض به فرمان مهاجرتی دونالد ترامپ، بیانیه مشترکی تسلیم دادگاه کردند. اَپل، فیس‌بوک، گوگل، مایکروسافت و توییتر، جزء تهیه‌کنندگان این عریضه‌ مشترک هستند. در این عریضه به‌صراحت ذکر شده: «فرمان مهاجرتی دونالد ترامپ به تجارت، نوآوری و در نهایت به رشد اقتصادی آمریکا لطمات درخور توجهی می‌زند».
 
فراموش نکنید این پیشتازان دنیای فناوری، نه‌تنها از قدرت اقتصادی و توان مالی بالایی برخوردارند؛ بلکه نفوذ گسترده‌ای میان مردم دارند که به آنها توان موج‌سازی و بسیج افکار عمومی را می‌دهد. همین شرکت‌ها به‌راحتی می‌توانند ‌میلیون‌ها نفر را علیه ترامپ به خیابان‌ها ‌بیاورند، کمااینکه نقش آنها را نمی‌توان در اعتراضات اخیر داخل و خارج از آمریکا بی‌تأثیر دانست. حال تصور کنید شرکت‌های قدرتمند دنیای اینترنت، پیام کودتای نفتی ترامپ را دریافت کرده باشند (که کرده‌اند) و بخواهند تمام توان مالی و اجتماعی خود را برای زمین‌زدن دولت کودتا به کار بگیرند. در چنین شرایطی، سناریوی پایین‌آمدن زودهنگام ترامپ از اریکه قدرت را نباید از ذهن دور کرد.



منبع: شرق