همه چیز از یک نگاه شروع شد.

سعید وقتی از خانه بیرون می‌آمد نمی‌دانست آن روز زندگی‌اش وارد مرحله‌ای می‌شود که مهر قاتل بودن بر پیشانی‌اش حک خواهد شد. صبح وقتی از خانه خارج شد، با یکی از بچه‌های محل روبه‌رو و با او چشم در چشم شد. اما با اعتراض هم محلی خود مواجه شد که چرا به او خیره شده است.

درگیری لفظی آنها در نهایت با فحاشی پایان یافت و سعید راهی محل کارش شد. بعد از کار وقتی به خانه بازگشت بچه محل و دوستانش در انتظار او بودند و این بار کار به کتک کاری کشید. سعید پیچ گوشتی را در میان دستش لمس کرد و با آن شروع به دفاع از خود کرد. ناگهان پسر جوان فریادی کشید و همه ساکت شدند. سعید وقتی به خودش آمد پیچ گوشتی غرق در خون بود و بچه محل رو زمین افتاد.

پسر جوان جانش را از دست داد و سعید به اتهام قتل دستگیر شد. او در بازجویی ها با قبول اتهامش مدعی شد که در دفاع از خودش مرتکب قتل شده است.پرونده پس از تکمیل تحقیقات به دادگاه فرستاده شد و اولیای دم خواستار قصاص قاتل شدند. سعید هم وقتی در جایگاه متهم ایستاد در دفاع از خود گفت: «صبح روز حادثه ، مقتول را که در همسایگی ما زندگی می کرد، دیدم و به همدیگر نگاه کردیم. او از این مساله ناراحت شد و به من گفت چه حقی داری به من نگاه کنی. این درگیری با چند حرف رکیک تمام شد. بعدازظهر وقتی داشتم به خانه برمی گشتم، دیدم او و دوستانش در کوچه منتظرم هستند. دو نفر دیگر هم که همراه مقتول بودند از کسانی بودند که آنها را می شناختم و بچه محل ما محسوب می شدند. آنها به حمایت از پسر جوان وارد درگیری شدند، سه نفری مرا می زدند و من هم برای این که جلوی ضربات را بگیرم با پیچ گوشتی ای که دستم بود به او حمله کردم و ضربه ای زدم که متاسفانه باعث مرگش شد.»

نماینده دادستان هم در این جلسه گفت: پزشکی قانونی اعلام کرد علت مرگ پسر جوان شکستگی جمجمه بر اثر وارد شدن ضربه سخت بر سر اوست. در نظریه پزشکی قانونی آمده بود از آنجا که جسم سخت بر گیجگاه مقتول وارد شده جمجمه را شکسته و وارد نسج مغزی شده که همین هم علت اصلی مرگ است؛ هرچند آلت قتل، کشنده محسوب نمی شد، اما عمل کشنده بود. با توجه به محتویات پرونده برای متهم تقاضای مجازات قانونی دارم.

قضات دادگاه با توجه به محتویات پرونده برای سعید حکم قصاص صادر کردند. قاتل به حکم مجازاتش اعتراض کرد، اما قضات دیوان عالی کشور هم حکم را تائید کردند.

چهار سال پس از قتل و در حالی که شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شده بود خانواده سعید برای جلب رضایت اولیای دم تلاش زیادی کردند و درنهایت موفق شدند رضایت آنها را جلب کنند.

هفته گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده از لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری شماره یک تهران برگزار شد. بعد از این که کیفرخواست خوانده و نماینده دادستان خواستار رسیدگی به جرم شد، متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و خواستار بخشش از سوی هیات قضات شد و گفت: «چهار سال است که در زندان به سر می برم و خواستار صدور حکم سبک به لحاظ جنبه عمومی جرم هستم، برای چندمین بار تاکید می کنم، قصدم قتل نبود و فقط یک اتفاق باعث شد سرنوشتم این طور دستخوش تغییر شود. در این مدت برای تغییر رفتارم تلاش کردم و دیگر وارد درگیری با کسی نمی شوم. می خواهم زندگی جدیدی را شروع و گذشته را جبران کنم.»

پس از آخرین دفاعیات متهم، قضات دادگاه برای صدور حکم مجازات سعید وارد شور شدند و پسر جوان پس از نجات از چوبه دار خود را برای زندگی جدیدی آماده می کند.

خشمت را کنترل کن

خشم آنی، عامل بسیاری از قتل های ناخواسته است. افراد در یک درگیری ناگهان خشمگین می شوند و در آن حالت روحی، طرف مقابل را بزرگ ترین دشمن خود می دانند. در صورتی که ممکن است حتی درگیری و بحث دو طرف مشاجره یک موضوع پوچ و بی معنی باشد. کنترل خشم همان چیزی است که بسیاری از ما به خوبی یاد نگرفته ایم. نمی دانیم وقتی عصبانی هستیم باید سکوت کنیم یا احساسات خود را به بدترین شکل ممکن نشان دهیم. بسیاری از افراد هنگام خشمگین شدن از سکوت یا کنترل خشم خود می ترسند. فکر می کنند سکوت کردن در مقابل دیگران از آنها یک فرد ترسو می سازد و به همین دلیل حتی بیشتر از توان خود خشن می شوند. همین کار باعث بروز حوادث ناگوار و درگیری هایی می شود که برای فرد تا مدت ها پشیمانی همراه دارد. بسیاری از کارشناسان خشم یا جنون آنی را از مهم ترین عاملان از بین رفتن زندگی می دانند. به طور مثال معتقدند عصبانیت موجب خارج شدن روابط خانوادگی و دیگر روابط از مسیر صحیح شان می شود، زیرا فرد در عصبانیت حرف هایی می زند که دیگران را دلگیر می کند یا عصبانیت در محیط کار، به از دست دادن کار منتهی می شود چرا که روابط فرد را با دیگران نابود می کند .


منبع: جام جم آنلاین