صحنه دلخراشی که دختر ۴ ساله از پدر و مادرش دید
مرد جوان با گذشت ۴ سال از ماجرای قتل همسرش خود را بی گناه معرفی می کند و این در حالیست که دختر بچه اش می گوید ۴ ساله بودم که دیدم پدرم با چاقو به شکم مادرم زد.

من از پدرم می ترسم و از او متنفرم 

 رسیدگی به این پرونده از هشتم شهریور ۹۱ به دنبال انتقال پیکر بی جان یک زن جوان به نام زهرا به بیمارستانی در پاکدشت در دستور کار پلیس قرار گرفت. همسر این زن به نام نعمت مدعی بود زهرا خودکشی کرده است.پلیس به پرس و جو پرداخت و به اختلاف های دنباله دار این زوج پی برد. وقتی همسایه ها گفتند بارها صدای درگیری این زوج را شنیده اند نعمت ۲۹ساله بازداشت شد اما خودش را بی گناه خواند.

نعمت که حالا ۳۳ساله است صبح شنبه ۲۴ مهرماه امسال در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمد باقر قربان زاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

در این جلسه ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: با توجه به اینکه دختر قربانی هنگام کشته شدن مادرش چهارساله بوده است معاون اول قوه قضاییه برای وی درخواست دیه را مطرح کرده است. اکنون با توجه به مدرک های موجود در پرونده برای نعمت تقاضای کیفر دارم.

سپس مادر و خواهر زهرا در جایگاه ویژه ایستادند و برای نعمت حکم قصاص خواستند.

خواهر قربانی گفت: خواهرم و شوهرش مدام با هم درگیر بودند. خواهرم حتی جای چند بریدگی روی بدنش را به من نشان داده بود که می گفت نعمت او را با چاقو زده است.همسایه های خواهرم هم همگی می گویند که زهرا را بارها با صورت کبود در خیابان دیده بودند. اختلاف های خواهرم وشوهرش زیاد بود اما زهرا به خاطر دخترش حاضر به طلاق نمی شد. نعمت خواهرم را کشته و حالا قصد دارد با دروغ گویی از قصاص فرار کند.

سپس دختر۸ ساله قربانی روبه روی هیات قضایی ایستاد و در حالی که اشک می ریخت گفت: من از پدرم می ترسم و از او متنفرم چون مادرم را مقابل چشمان من کشت. آخرین بار وقتی آنها با هم درگیر شدند پدرم مادرم را هل داد و به آشپزخانه رفت. او با چاقوی آشپزخانه به شکم مادرم زد.

وقتی نوبت دفاع به متهم رسید منکر قتل همسرش شد و گفت: دخترم ۴ساله بود که مادرش را از دست داد. او در این چهار سال با خانواده مادری اش زندگی می کند و تحت تاثیر حرف های آنها قرار گرفته و این صحبت ها را مطرح می کند. باور کنید من همسرم را نکشتم.

وی ادامه داد: من به خاطر مشکلات شغلی ام ناچار شده بوم سند ماشینم را به نام برادرم بزنم. وقتی همسرم متوجه این ماجرا شد شروع به دعوا کرد اما من برای خاتمه دادن به ماجرا به اتاقم رفتم و خوابیدم. وقتی بیدار شدم همسرم در آشپزخانه مشغول خرد کردن گوشت برای غذا بود. او بار دیگر دعوا را شروع کرد و یکباره با چاقو به شکمش زد.

بنا به این گزارش، در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای نهایی را صادر کند.

 

منبع: رکنا