پدرم چه بگوید. به تنگ آمده بود. مشكل ما گرسنگی بود، بیپولی. حقوق نمیدادند.
برادر و فرزند «ضامن آذربایجانی»، کارگر خدماتی شهرداری که دو روز پیش خودش را روبهروی شهرداری آبادان آتش زد از جزییات این حادثه میگویند.
بخشی از این گفتگو را در ادامه می خوانید:
- از شب ماجرا برایمان بگویید.
مثل همیشه برای رفتن به سر كار آماده شد و رفت. فكر میكردیم مانند شبهای دیگر میرود سركار و برمیگردد. باورمان نمیشد پدرمان را در آن وضعیت ببینیم. من تك پسرم با دو خواهر ٢٣ساله و ١٦ساله. خودم ٢٥سال دارم و شاغل نیستم. مادر هم خانهدار است. اصالتا خوزستانی هستیم و ٢٥سالی میشود كه در آبادان زندگی میكنیم.
- وقتی پدرت را دیدی، نپرسیدی چرا دست به این كار زده است؟
پدرم چه بگوید. به تنگ آمده بود. مشكل ما گرسنگی بود، بیپولی. حقوق نمیدادند.
- پزشك معالج در مورد وضعیت پدرتان چه میگوید؟
میگویند ٨٥درصد سوختگی دارد. با دكترش صحبت كردم، گفتند كمی حالش بهتر شود، میفرستند اصفهان، بیمارستان سوختگی.
- مسئولان شهرداری پیگیر ماجرا بودند؟
آمدند عیادت و رفتند.
«یاسر» برادر «ضامن آذربایجانی» از روز حادثه گفت:
- در زمان خودسوزی برادرتان شما هم در ناحیه بودید؟
١٠-٩سال است كه شبها برای كار میرویم، برای جمعآوری زباله. یكدفعه دیدیم دونفر آتش گرفتهاند. نمیدانستیم دنبال كدامشان برویم. یكی برادرم بود كه از یك موتور بنزین كشیده بود و خودش را آتش زد و دیگری رانندهای بود كه رفته بود ظرف بنزین را از برادرم بگیرد كه آتش گرفته بود. حال برادرم وخیم است اما راننده دچار ٣٥درصد سوختگی است. كارگرها همه آنجا بودند. مثل همیشه برای كار رفته بودیم.
- چه موضوعی باعث شده برادرتان دست به خودسوزی بزند؟
دختر مریض دارد. هم خودش و هم دخترش آسم دارند. صاحبخانه حكم تخلیه گرفته بود. كرایههایش عقب افتاده است. مشكلات كه یكی، دوتا نیست؛ ٨، ٩ماه میشود كه بیمهمان را رد نكردهاند. الان وارد برج سه شدهایم اما هنوز حقوقی دریافت نكردهایم. واقعا برادرم تحت فشار بود. حتی پول نداشت اسپری آسمش را بخرد. «پول ندارم اسپری آسمم را بخرم، نمیدانم اگر سر كار نفسم بگیرد، چه كار كنم.» من اسپری خودم را به او دادم گفت: «پس خودت چه كار می كنی.» گفتم: «خدا كریم است.»
- مسئولان شهرداری بعد از این حادثه ماجرا را پیگیری كردند؟
همه آمدند. دارند رسیدگی میكنند.- سهشنبه یكخرداد- یك هیأت ١٠نفره آمد. ساعت ١٢:٣٠ شب بود آمدند برای بازدید از خانه و زندگی برادرم. استاندار، شهردار و... وقتی خانه و زندگیاش را دیدند، خیلی ناراحت شدند. بعضیهایشان گریه كردند. شهردار، استاندار و فرماندار گفتهاند اگر پزشكها اجازه بدهند با هواپیما و آمبولانس برادرم را میبرند اصفهان برای معالجه. گفتند: «نگران مخارجش نباشید. بهترین پزشكان را برای معالجه میآوریم .
- از وضعیت برادرتان بگویید.
با خداست. برایش دعا كنید. پزشكها گفتهاند با این میزان سوختگی تنها ١٥درصد امید به زندهماندنش است.
فواد دریسفرد، نایبرئیس شورای شهر آبادان در مورد ماجرای شهرداری آبادان میگوید: «آذربایجانی یكی از كارگران بخش خدماتی منطقه٣ شهرداری آبادان است كه به گفته خودش به دلیل مشكلات معیشتی دست به خودسوزی زده است.»
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: shahrvand-newspaper.ir