ساعت حدود ۱۱ شب بود که پسرم با عجله وارد خانه شد و به بالای پشت بام رفت. با تعجب پشت سر او خودم را به بالای پشت بام رساندم ولی باورم نمي شد چه می بينم، چون هوشنگ قصد داشت زن غريبه ای را روي پشت بام پنهان کند...
 
 از رفت و آمدهای وقت و بی وقت و تلفن های مشکوک پسرم فهمیدم که کاسه ای زیر نیم کاسه است، ولی چون به او اعتماد داشتم به رویش نیاوردم. چند ماه گذشت و حرکات و رفتار پسر ته تغاری خانه، صدای همسر و پسر بزرگم را نیز درآورد. هوشنگ هفته ای دو یا سه شب به خانه نمی آمد و هروقت مادرش می خواست حرفی بزند با عصبانیت سر او داد می کشید و می گفت: خانه دوستانم بوده ام و درس می خواندم.پدر دل شکسته در دایره اجتماعی کلانتری سجاد مشهد افزود: من و دیگر اعضای خانواده ام خیلی نگران این بچه بودیم، ولی نمی دانستیم چه طور درباره پنهان کاری هایش توضیح بخواهیم تا این که شب گذشته مچ او را گرفتم و واقعیتی تلخ برایم نمایان شد.

ساعت حدود ۱۱ شب بود که پسرم با عجله وارد خانه شد و به بالای پشت بام رفت. با تعجب پشت سر او خودم را به بالای پشت بام رساندم ولی باورم نمی شد چه می بینم، چون هوشنگ قصد داشت زن غریبه ای را روی پشت بام پنهان کند.

او با دیدن من ناگهان به سویم حمله کرد.با گزارش این موضوع به پلیس ۱۱۰، ماموران انتظامی در محل حاضر شدند و هوشنگ و آن زن ناشناس را دستگیر کردند.ادامه این ماجرا را از زبان هوشنگ می خوانیم. پسر ۱۸ ساله گفت: حدود ۵ ماه قبل در پارک ملت با این خانم که ۳۵ سال سن دارد و مطلقه است آشنا شدم. او مرا به خانه اش دعوت کرد و با ابراز عشق و علاقه گفت: اگر با هم ازدواج کنیم دیگر لازم نیست به دانشگاه بروی و برای آینده ات غصه بخوری چون خودم زندگی ات را تامین خواهم کرد.من گول حرف هایش را خوردم و او کم کم مرا به دام موادمخدر انداخت تا بیشتر وابسته اش بشوم. مدتی گذشت و از کرده خودم پشیمان بودم.

قصد داشتم به این ارتباط مخفی خاتمه بدهم اما زن ۳۵ ساله گفت: از تمام لحظاتی که به خانه ام آمده ای تصاویر زشتی تهیه کرده ام و اگر گوش به حرفم نباشی این فیلم ها را منتشر خواهم کرد و...!دیشب رفته بودم تا با خواهش و تمنا او را راضی کنم اگر واقعا فیلمی تهیه کرده است دست از لج بازی بردارد و این تصاویر را از بین ببرد که او گفت این کار خرج دارد و باید ۲ میلیون تومان بدهی.

در حالی که داخل خودرو نشسته بودیم و جر و بحث می کردیم ماموران پلیس ما را دیدند و به تعقیب مان پرداختند. من با ترس و وحشت از کوچه ای فرعی به سرعت تغییر مسیر دادم و در مقابل خانه خودمان توقف کردم. می خواستم او را تا صبح روی پشت بام پنهان کنم که پدرم متوجه موضوع شد. هوشنگ آهی کشید و گفت: خودم کردم که لعنت بر خودم باد.

سیدمجید موسوی راد، کارشناس ارشد مرکز مشاوره پلیس در این باره به خراسان گفت: غیبت شبانه هوشنگ چند بار در هفته، پرخاشگری و درگیری های کلامی او با دیگران از نشانه های اولیه وجود مشکل بوده است ضمن این که شیوه سهل گیرانه والدین در تربیت فرزند و نبود کنترل صحیح و لازم نیز از دیگر عوامل موثر در این ماجرا می باشد.

چه بسا توجه بیشتر و جدی به تغییرات رفتار هوشنگ و کنترل منطقی رفتارهای او با ایجاد محدودیت هایی از قبیل در اختیار نگذاشتن خودرو شخصی، برگزاری مجالس دوستانه با هم سالانش در منزل و تحت نظارت والدین، می توانست آن ها را در پیش گیری از وقوع آسیب کمک کند.
 
گردآوری:گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com./news
منبع:fardanews.com