احمد بخشایشی كارشناس روابط بینالملل در گفتگو با خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبری فارس (توانا) در خصوص تفاوت سیاستهای اوباما و بوش گفت: در بطن این موضوع، مسئلهای نهفته است و آن این است كه اوباما سیاست تغییر را نسبت به آنچه كه بوش انجام میداد مطرح كرده است و به نحوی افكار خود را به مردم آمریكا نزدیك كرد.
وی افزود: اوباما نخست افكار مردم آمریكا را نسبت به تغییر بررسی كرد و سپس شعار تغییر را دنبال كرد.
این كارشناس روابط الملل ادامه داد: منظور از تغییر در واقع اصلاح است، در این مبحث سه محور اساسی وجود دارد، نخستین محور رفاه مردم آمریكا است، یعنی اوباما بر این مطلب تاكید كرد كه تغییر در مورد كارهایی است كه بوش و نئو محافظهكاران انجام میدادند مثل مالیاتهایی كه از مردم آمریكا اخذ میكردند و در جای خودش خرج نمیكردند.
بخشایشی تصریح كرد: در واقع اوباما اعلان كرد كه به این صورت عمل نمیكند و برای رفاه مردم آمریكا تلاش میكند، بنابراین اولین تغییر در سیاست آمریكا حركت به سمت رفاه است، اما باید توجه كنیم بحرانی كه به وجود آمد ناشی از وجود دولت بوش بود و در پایان كار نصیب اوباما شد.
وی اضافه كرد: مهمترین هدف اوباما مقابله با بحران و همكاری جهانی است از اینرو وی قصد دارد آثار بحران را در آمریكا و اروپا به حداقل برساند.
این كارشناس روابط بینالملل تاكید كرد: بوش و نئومحافظهكاران اعتقاد داشتند كه باید امنیت آمریكا حفظ شود و برای حفظ این امنیت باید دست به جنگهای پیشگیرانه زد.
بخشایشی اظهارداشت: بوش و نئومحافظهكاران اعتقاد دارند اگر در خارج از كشورشان فضایی به وجود آمده كه میتواند امنیت آمریكا را بعدها خدشهدار كند باید به مقابله با آن رفت، یعنی قبل از اینكه ناامنی از خارج خاك آمریكا وارد كشورشان شود ناامنی را در همان جا از بین ببرند.
وی ادامه داد: اوباما كه امروز میتوان او را نئودموكرات یعنی دموكراتنو نام نهاد، در واقع كمتر به چنین اعتقادی پایبند است و اعتقاد دارد تا جایی كه امكان دارد باید از طریق نرمافزار مباحث بینالملل را حل و فصل كرد.
وی افزود: نخستین حركت اوباما در خاورمیانه باید حل مبحث فلسطین باشد سپس بحث آسیای جنوب غربی، هند و پاكستان است زیرا اوباما اعتقاد دارد این دو كشور ریشه تروریسم اسلامی هستند و تروریسم در این مناطق رشد میكند.
این كارشناس روابط بینالملل تاكید كرد: مبحث ایران، یكی دیگر از چالشهای اوباما است زیرا برای اولین بار بود كه ایران در انتخابات آمریكا تاثیر گذاشت.
بخشایشی اظهار داشت: در آمریكا از دو واژه ساختار و كارگزار استفاده میكنند، اوباما كه همان كارگزار است ایران هستهای را میپذیرد و راهی غیر از این مسئله ندارد ولی ساختار كه نهادهای آمریكا میباشند ایران هستهای را نمیپذیرد.
وی ادامه داد: احتمال دارد اوباما و احمدی نژاد مذاكراتی با یكدیگر داشته باشند. ایران اعتقاد دارد اوباما و آمریكا باید ایران هستهای را بپذیرند و هنگامی كه پذیرفته شد، ایران به عنوان بالانسر منطقه میتواند نقش خود را به خوبی در افغانستان، پاكستان و عراق جهت صلح جهانی همراه با آمریكا انجام دهد.
بخشایشی تاكید كرد: چالش دیگر اوباما بحث امنیتی است، به هر صورت اوباما متوجه شد كه مردم آمریكا از چه موضوعی ناراحت هستند بنابراین احتمالا دارد بخشی از نیروها را از عراق خارج كند.
وی در مورد درس عبرت شدن بوش برای اوباما افزود: در اینكه اوباما از بد عمل كردن بوش روی كار آمد بحثی نیست و اوباما نیز به خوبی از بحثهای بوش استفاده كرده است.
این كارشناس روابط بینالملل گفت: سیاستمداران، دوست و دشمن دائمی ندارند بلكه منافع دارند و همواره تجارب را عبرتی برای خویش قرار میدهند و این طبیعی است كه در مباحث جنگ اوباما راه بوش را نرود و سریع مباحث را به جنگ ختم نكند.
بخشایشی تاكید كرد: شاید یكی از دلایلی كه اسرائیل میخواست آخرین ضربات خود را به غزه بزند این بود كه فكر میكرد در حكومت اوباما نتواند با دست باز این كار را انجام دهد، در حالی كه در دوره بوش این چنین نبود.
وی در مورد اعلام آتشبس در غزه همزمان با روی كار آمدن اوباما افزود: به این علت كه رژیم صهیونیستی موقعیت اوباما را درك میكرد و میدانست اوباما با رای بالا روی كار آمده و شعار تغییر را داده و گفته است كه به مسئله فلسطین خواهد پرداخت.
این كارشناس مسائل بینالمللی در خصوص روی كار آمدن اوباما و تاثیر وی در تغییرات منطقه گفت: اوباما تغییر خاصی در منطقه ایجاد نمیكند مگر اینكه واقعیتهای منطقه را درك كند و بپذیرد كه حماس یك دولت مشروع مردمی است كه از طریق دموكراسی روی كار آمده است.
گردآوری:گروه خبر سيمرغ
www.seemorgh.com/news