مردم و مصائب‌شان به روایت وطن امروز
مردم چه کسانی هستند؟ شاید در بادی امر پاسخ این پرسش بدیهی به نظر‌ آید اما هنگامی که فردی بر کرسی بالاترین مقام اجرایی یک کشور تکیه می‌زند، مابه‌ازای عینی مفهوم «مردم» در اندیشه و ادبیات او اهمیت ویژه‌ای می‌یابد.

یادداشت وطن امروز/سیدیاسر جبرائیلی

 مردم چه کسانی هستند؟ شاید در بادی امر پاسخ این پرسش بدیهی به نظر‌ آید اما هنگامی که فردی بر کرسی بالاترین مقام اجرایی یک کشور تکیه می‌زند، مابه‌ازای عینی مفهوم «مردم» در اندیشه و ادبیات او اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. دولت و ریاست آن، یعنی رئیس‌جمهور، هر طرح و برنامه‌ای که برای اداره کشور به دست اجرا می‌سپارند، محصول شناختی است که از «وضع موجود» مردم دارند و چشم‌اندازی که برای «مردم» مطلوب می‌دانند اما نه وضع موجود همه مردم یکسان است و نه استانداردهای وضع مطلوب آنها یکسان. این است که قاعدتا آن دسته از مردم در اولویت طرح‌ها و برنامه‌های دولت قرار می‌گیرند که دولتمردان آنها را مصداق قاطبه «مردم» بدانند و مسائل آنها را تبدیل به مساله اصلی کشور کرده و منابع کشور را مصروف حل و فصل این مسائل کنند.

در ادبیات دینی اسلام، حاکمان همواره از معاشرت و حشر و نشر با اشراف منع شده و خودشان نیز توصیه به معیشت در حد اضعف‌الناس شده‌اند. منطق این امر و نهی نیز کاملا روشن است. طبقات محروم و مستضعف جامعه مصائبی دارند و اشراف نیز مشکلاتی. فاصله گرفتن از محرومان و معاشرت با اشراف، طبیعتا دولتمردان را متوجه دغدغه‌های اشراف خواهد کرد؛ مساله اشراف مساله کشور شده و مساله محرومان به فراموشی سپرده خواهد شد؛ نیازهای ابتدایی محرومان رها شده و منابع به سمت رفع آن دسته از نیازهای رفاهی مرفهان هدایت خواهد شد که اساسا در مخیله محرومان نمی‌گنجد.

می‌توان برای این مدعا، مصادیق فراوانی شاهد آورد اما به کاربرد واژه «مردم» در اظهارات اخیر آقای حسن روحانی دقت کنید: «اینکه می‌گوییم هواپیما بخریم برای عظمت ایران است و برای آنکه وقت «مردم» تلف نشود و می‌خواهند اگر به کشوری بروند راه نیفتند بروند کشور همسایه و از آنجا به مقصد خود برسند، بلکه هدف ما آن است که از تهران به طور مستقیم به مقصد خود بروند». «مردم» در ادبیات رئیس‌ دولت یازدهم، کسانی هستند که به کشورهایی می‌روند که پرواز مستقیم از تهران به آنها وجود ندارد و چون مجبورند ابتدا به کشور همسایه پرواز کنند، سپس به مقصد، منابع مالی کشور باید به گونه‌ای هزینه شود که «مردم» بتوانند مستقیم به کشور مقصد بروند. و لابد چون فقط آن کشور مقصد خاص است که «دنیا»ست، هدف سیاست خارجی کشور نیز باید بهبود رابطه با آن کشور هدف «پرواز مستقیم» باشد تا «مردم بتوانند مستقیما از تهران به دنیا پرواز کنند». این یک طنز و فکاهی نیست، واقعیت‌های دولت است و شناختی که از مردم دارد و برنامه‌ای است که برای بهبود وضع آنان دارد. این است که وقتی رئیس‌جمهور می‌گوید برجام باید بیاید تا مشکل آب‌خوردن «مردم» حل شود، نباید ابروی تعجب بالا برد. باید به دوره پسابرجام نگریست و بررسی کرد آیا بعد از برجام «آب خاصی» وارد کشور شده است یا خیر؟ و البته که پاسخ مثبت است! امروز مشکل آب خوردن «مردم» حل شده و «مردم» می‌توانند در بازار، به راحتی آب معدنی لوکس 60 هزار تومانی نروژی را تهیه و میل کنند. از چنین دولتی که چنان تعریفی از مردم دارد، انتظار بجایی نیست که دغدغه محرومان و مستضعفان را داشته باشد و از بیکاری جوانان، احساس شرمندگی کند.

از کنار این اشرافیت و اشراف‌زدگی بسادگی نباید گذشت، در صدر اسلام، انحرافی که در جامعه اسلامی به وجود آمد و امام حسین(ع) را به قیام واداشت تا امت اسلام برای همیشه عزادار شود، از جایی آغاز شد که سابقه‌داران اسلام تبدیل به بزرگ‌ترین سرمایه‌داران زمان شدند و همین اشرافیت، آنان را به تسلیم و بلکه بندگی و بردگی طواغیت زمان راضی و خشنود کرد. رای مردم در جمهوری اسلامی، یک ویترین نیست. رای مردم در جمهوری اسلامی شأنیت دارد. نمی‌توان اشراف را به کرسی‌های صدارت رساند و انتظار رفع مشکلات محرومان یا مقابله با طواغیت را از آنان داشت. ما مردم، یا باید از انتظاراتمان چشم بپوشیم و یا رای خود را قدر بدانیم.

 

منبع: وطن امروز