* ثروتاندوزی شخصی و سوءاستفاده از مناصب حکومتی حتما مذموم است ولی مردم و کشور را ثروتمندکردن، حتما امر پسندیدهای است. آقای هاشمی دنبال این بودند که ایران توسعه پیدا کند و مردم ثروتمند شوند و عدهای که نمیتوانستند این را بفهمند، این فضا را علیه آقای هاشمی راه انداختند.
* در ایران همیشه یکی از درگیریها، درگیری بیهنران با باهنران است.
* مشکل ما، مشکل آیکییومان است؛ آیکییوی ما یک مقدار بیشتر از دوستان دیگرمان است؛ مشکل کارگزاران و خانواده آقای هاشمی این است که مقداری آیکییو بالایی دارند و میفهمند که کشور را نمیتوان با توزیع پول نفت اداره کرد و نمیشود کشور را با نگهداشتن ظرفیتها و اجرانکردن پروژهها حفظ کرد. اگر کشور میخواهد رشد کند و مردم رفاه داشته باشند، زیرساختها باید توسعه یابد. اینها را ما میفهمیم و سالها هم گفتهایم.
* اصلا با ژن موافق نیستم، آیکییو را همه دارند اما بعضا از آن استفاده نمیکنند. ژن برتر میشود نژادپرستی و خیلی چیز بیربطی است. بعضی دوستان ما در جمهوری اسلامی منافع کوتاهمدتشان را بر منافع درازمدت ملت ترجیح میدهند، خوب میفهمند که بعضی کارها چه تأثیراتی دارد.
* اینکه این خانم (دانشور) مدعی است که از او طلب پول کردند، من میدانم شما هم میدانید که آن فرد اگر بیشتر از این هم پول میخواستند که بیاید در لیست پول میداد اما واقعیت این است که همه کسانی که میتوانستند با پول وارد لیست شوند در لیست نیستند و این لیست، لیست خوبی است؛ حداقل از این بابت که بعضیها در آن نیستند، لیست خوبی است و هیچ کاسبی تقریبا در آن نیست.
* جریان سومی در ایران وجود ندارد اگر قرار بود کسی در ایران جریان سومی درست کند، مرحوم آقای هاشمی بود.
* قاعدتا ما اصلاحطلبیم؛ ما اصلاحطلبی را بنیان گذاشتیم و اصلاحطلبی را ما تدوین کردیم؛ رقابتهای مجلس پنجم را ما مدیریت کردیم، در مجلس ششم و در انتخابات ریاستجمهوری دور اول آقای خاتمی هم ما رکن اصلی بازی سیاست بودیم و آقای هاشمی اولین اصلاحطلب ایران است. اگر خاطرتان باشد پیش از دوره آقای هاشمی حتی ویدئو هم قاچاق بود اما پس از آن رشد سینما، رشد ویدئو و رشد دانشگاه در زمان آقای هاشمی اتفاق افتاد و سیاستهای آقای هاشمی، سیاستهای اصلاحطلبانهای بود و در جبهه اصلاحات به معنی امروزی یکسری نیروهای رادیکالتری ظاهر شدند که اینها حرفهای جدید زدند و این حرفها با اقبال مردم مواجه شد و ما یعنی کارگزاران و آقای هاشمی با آن موج همراهی نکردیم چون میدانستیم برمیگردد و این موجی است که نمیماند و صبر کردیم تا با ملایمت آن دوستان نیز به جریان میانه بازگشتند.
* آقای خاتمی هم مورد حمایت آقای هاشمی بود و یک بخش از رأی ایشان برای حمایت کارگزاران و دولت آقای هاشمی از ایشان بود و آن دوره هم آقای هاشمی انتخابات را برد، هرچند آقای خاتمی رئیسجمهور شدند، اما برد برای آقای هاشمی بود و آقای هاشمی با اتکا به محبوبیتی که داشت انتقال قدرت بعد از خود را مدیریت کرد و این خیلی فرق میکند، حتی آقای خاتمی محبوب نتوانست در سال ٨٤ انتقال قدرت بعد از خود را منتقل کند و کشور دست احمدینژاد افتاد و اینها واقعیتهای تاریخی است.
* من هیچوقت نمیخواهم آقای روحانی تابع اصلاحطلبان باشد، آقای روحانی، نه خاتمی است نه هاشمی، ما چون سیاستهای آقای روحانی را به نفع کشور میدانستیم و میدانیم، از آقای روحانی حمایت میکردیم. اگر هم انتقادی داریم، انتقاد متوجه این است که برخی مدیران همپای سیاستهای آقای روحانی حرکت نمیکنند.
* ایشان (شهرام جزایری) پیش من رفتوآمد داشت و من یکی از مدیران را برای تحقیق درباره کارهای او فرستادم. وقتی برگشت به من گزارش داد که این آدم بااستعدادی است اما تمام کارهایش کاغذی است و اصلا کار سرمایهگذاری تاکنون نکرده و خوب است شما راهنماییاش کنید تا برود کارهای واقعی انجام دهد و من همین را به شهرام جزایری منتقل کردم و یکی، دو جا هم در کرمان سرمایهگذاری کرد و اتفاقا همینها هم به دردش خورد و وقتی دستگیر شد، سرمایهگذاریهای واقعی را که کرده بود، توانست جواب دهد و بدهیهایش را از محل همان سرمایهگذاریها پرداخت کرد؛ بچه بااستعدادی است، اما عجول است و عادت کرده بود به اینکه افراد را استخدام کند و این کار غلطی است.
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع:icana.ir