«رییس سازمان بازرسی کل کشور» ضمن دخیل دانستن نظرات دوستان «احمدینژاد» در تصمیمگیریهای کابینه، مدیریت دولت را غیرقابل دفاع میداند و معتقد است جابهجاییهای زیاد، دولت را متزلزل میکند. او با اشاره به برخی تخلفها در انتخابات ریاستجمهوری سال 88 میگوید: در انتخابات پارلمانی سال 86 رکورد خوبی به ثبت رساندیم و در سال 88 علاوه بر حفظ آن میتوانستیم گامهای بلندی برداریم. در حرفهای رییس سازمان بازرسی کل کشور علاقه به فوتبال موج میزند و گاهی تکلی هم به اصلاحطلبان میزد. پورمحمدی مردمسالاری را در ایران تثبیت شده میداند و «جا کن نشدن» دولت احمدینژاد بعد از انتخابات را دور از ذهن دانسته و میگوید: چون در مسیر نامزدی ریاستجمهوری است، حساسیتهای اینچنینی را حتی بهعنوان مطالبات شخصی بیشتر زیر ذرهبین دارد.
شما زمانی در دولت آقای احمدینژاد وزیر کشور بودید و الان منتقد دولت ایشان هستید، آن روز که به شما پست وزارت کشور پیشنهاد شد فکر میکردید روزی منتقد همان دولت شوید؟
ببینید لازمه یک کار جدی و فعال و بر اساس اهداف تعریف شده مراقبت و دقت در انجام و تحقق برنامههاست، انتقاد لازمه موفقیت است. طبیعی است هر کاری اگر با این رویکرد یعنی مراقبت لازم صورت گیرد و کنترل شود و در جای خودش نقد سازنده و مفید وجود داشته باشد این نشانه درک صحیح از فعالیت صحیح و موثر و کارآمد است. من حتی از همان وقتی که به دولت پیوستم از قبل برخی نگاههای انتقادی داشتم و روشن است و در گزارشات مختلف هم آمده است، اگر این نگاهها و دیدگاههای متفاوت وجود نداشت منجر به جدایی نمیشد. این اتفاق هم سال سوم نیفتاد از اول بود و سال سوم نهادینه و اجرایی شد. از سال اول این اختلافنظر بود ضمن اینکه اشتراکات زیادی هم وجود داشته، معنی انتقاد این نیست که اشتراکات وجود ندارد یا از کارهای خوب دفاع نمیکنیم و انصاف به خرج نمیدهیم.
گفتید از ابتدا انتقاد داشتید، میخواهم بدانم چه اصطکاکهایی بین شما و آقای احمدینژاد پیش آمده که منجر به برکناری شما شد؟
ببینید سبک مدیریت شناور غیرمستقر و بدون داشتن برنامه دقیق و کامل و عدم اتکا به نگاه کارشناسی در سطح مطلوب و عالی و بیتوجهی به مواد قانون جزو دغدغههای اساسی و همیشگیام بوده است و الان هم این دغدغهها را دارم و همینها باعث بگو مگو شد.
در جایی خواندم گفته بودید روز قبل از برکناری شما در جلسهای که با آقای احمدینژاد داشتید و بهرغم اینکه قرار بر این بود کسی متوجه نشود شخصی در تمام مدت جلسه به شما خیره شده بود آن شخص آقای ثمره بودند یا آقای مشایی؟
به اصطلاح ما، یک و دو میکنید که جوابتان در بیاید، چه من بگویم بودند که جواب گرفتهاید و چه بگویم نه سراغ نفرات سوم و چهارم میروید و خبرنگار بعدی از من سوال میکند. اینقدر راهنمایی بکنم که آنها از نفرات اولیه بودند که البته جدا شدند. این جریان مربوط است به پانزدهم فروردین یعنی 45 روز قبل از مراسم تودیع من و یک روز بعد از آن به من آن مطلب را گفتند.
شنیدهایم که آقای احمدینژاد تا سرحد تعیین معاونین پیش وزرا اعمالنظر میکنند. آیا این مساله وجود دارد یا نه؟ اگر صحت دارد در زمان شما هم این شرط گذاشته شد یا خیر؟
شرط گذاشته نشد ولی عمل شد. یعنی عملا در معاونت سیاسی با این مساله مواجه شدم. بعد از اینکه آقای علی جنتی را بهعنوان معاون اول خودم با هماهنگی انتخاب کردم، اصرار کردند که باید عوض شود بدون اینکه هیچ جایگاهی برایش تعریف شود. بالاخره ایشان با دولت همکاری کرده بودند و در همین دولت زحمت کشیده بودند. من در این حد سعی کردم که جایگاه ایشان به عنوان سفیر ایران در کویت تعیین و تثبیت شود و بعد جابهجایی را انجام دادیم. پس از آن آقای ثمره هاشمی به عنوان معاون سیاسی معرفی شدند و بنده هم قبول کردم.
پس میشود گفت اجباری بود؟
به هر حال به من گفتند ایشان معاون سیاسی شود، من هم پذیرفتم.
چرا؟
به این علت که مبنای من برهمکاری بود و الان هم بر این منطق پایبند هستم. وقتی میخواهم در یک مجموعه کارکنم سعی میکنم تا جایی که بتوانم همکاری کنم، چون مطمئن بودم آن حوزه را میتوانم اداره کنم هرکسی هم که میخواهد بیاید. نسبت به آقای ثمره هاشمی هم ذهنیت منفی نداشتم و ایشان هم با من همکاری کردند و نقش مثبتی داشتند، طبعا من هم از این فرصت استفاده کردم و البته سیاستهای کلی که باید وزارت کشور را بر آن مدار اداره میکردم تعقیب کردم، شاید با هزینه بیشتر ولی معتقدم سیاستهای خودم را تعقیب کردم.
شما با این شایعه که گفته میشود آقای احمدینژاد با وزرای خودش آمرانه برخورد میکند موافق هستید؟
ایشان بر مواضع خودش مصر و جدی است و دیدگاههای خودش را بیش از دیگران قبول دارد. در این جهت انعطاف کمتری نشان میدهد و با برنامهریزی زیاد، تلاش میکند دیدگاههایش موفق شود.
در خصوص بحث تلافی یک شائبهای وجود دارد، میگویند انتقادهای آقای پورمحمدی بهدلیل تلافی کردن است.
ببینید من فکر میکنم این حرفها، حرفهای کهنه و نخ نما شدهای است. به هرحال من منتقد بودم و اگر هیچ اختلافسلیقه و فکری نداشتم، برکنار نمیشدم، پس معلوم است که واقعیت داشته. بعد از آن بازرس شدم این حرف، حرف قشنگی نیست، بحث تلافی نیست. من انتقاد نمیکنم، بلکه گزارشهایی از فعالیتهای دستگاهها میدهم، آن هم در پاسخ به خبرنگاران یا در اجلاسی و همایشی یا در سخنرانی درخصوص موضوعی نظر میدهم، تحلیل میکنم و پیشنهاد میدهم. طبعا بخشی از آن نقد، فعالیتهای جاری کشور است و چون من بازرس دولت و دستگاه اجرایی هستم طبعا در گزارشات من، این نقد به دولت یک موضوع پیوسته جاری است. یعنی اصلا شغل من این است مثل منتقد فیلم که شغلش نقد فیلم است، ما در سازمان بازرسی اصلا مسوول نظارت بر فعالیتهای اجرایی و دولت هستیم و تازه آن چیزی که بیان میشود بخش بسیار ناچیز و کمی از مجموعه گزارشهایی که این سازمان تولید میکند، است.
فضای تصمیمگیری در کابینه را چگونه میبینید اصولا کارشناسی شده است یا خیر؟
نمیشود گفت کارشناسی نیست. مطالعاتی در حوزههای مختلف میشود طبعا نظرات کارشناسی اخذ میشود ولی الزاما پایبندی به نظرات کارشناسی همهجا رعایت نمیشود.
در این دولت چند عزل ناگهانی اتفاق افتاد، مثل عزل خودتان و آقای متکی و خانم دستجردی، با توجه به شناختی که از آقای احمدینژاد دارید این عزلها را ناشی از چه چیزهایی میدانید؟
اصلا این نوع سبک مدیریت غیرقابل دفاع است و مدیریتی بدون پیشبینی و دستاورد روشن و تعریف شده است. اصلا جابهجایی زیاد، تمام برنامهها را متزلزل میکند، تا کسی میخواهد تیمش را انتخاب کند، سیاستها را درک کند، ابزار را انتخاب کند با مخاطبان ارتباط برقرار کند زمان طولانی را طی میکند، بعد هم سیاستها با انسانها جابهجا میشوند. در خیلی از مواقع دو انسان همفکر، همسلیقه در همهچیز مثل هم نیستند و با جابهجایی انسانها این سیاستها تغییر پیدا میکند، این یک آسیب بسیار جدی است به نظام اجرایی و دولت. با تغییرات زیاد، دولت متزلزل میشود و به اهداف خودش نمیتواند برسد.
اطرافیان آقای احمدینژاد (مشایی، بقایی، ثمرههاشمی) تا چه حد در تصمیمگیریهای ایشان دخالت دارند، میتوانید از دخالت آنها مثالی بیاورید؟
آقایان از دوستان نزدیک آقای رییسجمهورند، آقای رییسجمهور اینها را قبول دارد و نظرات ایشان در کارهایی که انجام میدهد تاثیرگذار است و روشن است. بله مثال زیاد دارم در خیلی از سیاستها اگر آقایان اظهارنظر میکردند تمایل آقای احمدینژاد هم به همان سمت میرفت و استدلالهای طرف مقابل و توضیحات دوستان مقبول واقع نمیشد. در خیلی از عزل ونصبها وقتی نظر یکی از اینها به یک سمت تمایل میشد طبعا آن نظر بر نظرات دیگر غلبه میکرد.
آقای احمدینژاد تحت تاثیر آقای مشایی هستند؟
آقای مشایی هم تحتتاثیر آقای احمدینژاد است، همدیگر را پذیرفتهاند و پسندیدهاند.
پس بگوییم یک زوج مناسب سیاسی؟
به هرحال همدیگر را پسندیدهاند و قبول دارند.
وزارت کشور از جمله وزارتخانههایی است که مقامات ارشد نظام هم روی آن اعمال نظر دارند و این خیلی مهم است. با توجه به سیاستهای آقای احمدینژاد شما توانستید سهسال در این پست بمانید این حضور هزار روزه را ناشی از عملکرد مثبت خودتان میدانید یا نگاه بیرون از کابینه بود که شما را نگاه داشت؟
البته هنوز در سطح کابینه عزلها شروع نشده بود، یک سال قبل از آن آقای رهبر رییس سازمان مدیریت وبرنامهریزی جابهجا شد. تغییرات کابینه شیب تندی نداشت تا رسید به آقای دانش جعفری و بعد من و دوستان دیگر که شیبش تندتر شد. چون نظام خیلی استقبال از این جابهجاییها و تغییرات نمیکرد، مقامات ارشد نظام نمیپسندیدند. این جابهجاییها عملا با کندی صورت میگرفت ولی دیگر عرف شد.
برکناری خودتان را تا چه حد به انتخابات مربوط میدانید؟
قاطع نمیشود نظر داد، چون برکناری من از دو سال قبل شروع شده بود، نمیتوان این را به طور کامل بچسبانیم به انتخابات ولی چون یک سیاست کلی بود خواه ناخواه باید زودتر انجام میشد تا یک وقت من نقش متفاوتی را ایفا نکنم.
بله، بعد از شما مرحوم کردان آمدند و استیضاح شدند، آقای محصولی با نیم رای بیشتر وزیر کشور شد. عملکرد آقای محصولی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایشان دوره طولانی مسوولیت نداشتند، من فکر میکنم انتخابات را خیلی بهتر میتوانستیم برگزار کنیم، به لحاظ حرفهای و شرایط خاصی که در کشور داریم هر دوره تجربیات ما بیشتر میشود و ما در هر دوره باید در بهبود برگزاری یک گام رو به جلو برداریم. تلقی من این است انتخاباتی که بنده در سال 86 برگزار کردم و رکورد خوبی به ثبت رساند، سال 88 هم میتوانستیم آن رکوردها را حفظ کنیم و بعد گامهای بلندی برداریم. حاشیهها را به شدت کاهش دهیم و میتوانستیم با مدیریت قویتر بخش زیادی از حاشیهها را مدیریت کنیم.
منظورتان این است که آقای محصولی نتوانستند مدیریت کنند.
من به فرد نمیخواهم اشاره کنم. از یک مدیر شش ماهه هم نمیشود انتظار زیادی داشت.
ارزیابی شما از انتخابات 88 چگونه است؟
همان موقع تخلفات و شکایاتی مطرح شد. مثل مدعیان انتخاباتی، ادعای تقلب را قبول ندارم ولی تخلفاتی انجام شد، مثل بقیه موارد باید شکایت کنند و شورای نگهبان هم رسیدگی کند.
به تازگی استاندار کهگیلویهوبویراحمد گفته است قبل از انتخابات، سیبزمینی پخش کردیم، آیا این یک تخلف انتخاباتی است؟
ببینید این اگر خلاف باشد تخلف است ولی تقلب نیست، آنچه که فتنه 88 را سامان داد و متاسفانه بستری تولید کرد برای طمع دشمنان و فضای کشور را ملتهب کرد و نگرانیهای زیادی در داخل کشور تولید شد از این مساله نشات گرفت که بحث تقلب مطرح شد و با ادعای تقلب با انتخابات و با نتیجه آن مخالفت شد. این، آن انحراف اساسی و منفذی بود که بحرانها و مشکلات بعدی را برای ما تولید کرد والا اگر مدعیان میگفتند تخلف شده یا رعایت قانون نشده، سوءاستفاده شده با متخلفین برخورد میشد. اگر هم در آرا میخواستند تاثیری بگذارند این منطق دارد و طبق این منطق قابل تعقیب بود و همین هم توصیه شد ولی آقایان راه دیگری را تعقیب کردند.
برخی اصولگرایان تیم دولت را به برنامهریزی برای انتخابات آینده متهم میکنند. نظر شما در این رابطه چیست؟
ببینید هر مجموعهای تلاش میکند همفکرهایش پیروز شوند، در دولتهای مختلف دیدیم، چپ را دیدیم و راست را، اصولگرا و اصلاحطلب را. همه همین هستیم حالا دیگر خیلی سخت نگیریم. همه هم از ابزارهایشان نهایت بهرهبرداری را میکنند. اصلا پروپاگاندا و فضای غلظت رسانهای و تبلیغاتی و اتاقهای عملیات روانی انتخاباتی و جنگ انتخابات را دوستان اصلاحطلب و دوم خردادی در کشور نهادینه کردند چون آنها در این قصه حرفهایتر بودند، توانایی بیشتری داشتند و بسیاری از موفقیتهایشان را هم از این منظر به دست آوردند. الان هم در رسانه دست پیش دارند و در این حوزه فعالتر عمل میکنند، با محدودیتهایی که ادعا میشود و با همان محدودیتها و سختیها و مشکلاتی که وجود دارد اصلاحطلبان در عرصه رسانه جلوترند.
خود اصلاحطلبان که این ادعا را بهشدت رد میکنند.
با همه این حرفها وزن اصلاحطلبان در فضای رسانه سنگینتر است، این یک چیز روشنی است، مساعدتهای عینی هم الحمدالله دارند از فضای بینالمللی و فضای عمومی و سایتها و ماهوارهها. ببینید جنس این آقایان برای اینکار جنس مهیاتری بود یعنی خیلی از دوستان اصولگرای ما این کارها را بلد نبودند. این کارها دستپرورده و دستپخت اصلاحطلبها و دوم خردادیهاست، حالا برخی دوستان ما هم یواشیواش چیزهایی یاد گرفتند و در این میدان وارد شدند.
از این نظر که برخی اصولگراها دست اصلاحطلبها را از پشت بستهاند.
حالا چه اشکالی دارد شاگردی از استاد جلو بزند. طوری نیست.
فکر میکنید تیم بهراحتی جابهجایی قدرت را بپذیرد؟
قانون مردمسالاری تغییر و تحول را دیکته میکند و هیچکس نمیتواند جلوی اراده و خواست مردم بایستد، تمام ترفندها و شگردها را هم به خدمت بگیرند پیروزی با اراده مردم است. ما در این زمینه تردید نداریم، خوشبختانه ارکان و پایههای مردمسالاری دینی شکل گرفته است، این چرخش قدرت و چرخش مدیریت در کشور ما با فرازوفرودهایی که دارد اتفاق میافتد، به هرحال یک نظام افتوخیزهایش طبیعی است، باید مدیریت شود و گامبهگام جلو برویم. من فکر میکنم قانون اساسی ما ظرفیتهای فوقالعاده مثبت و زیادی دارد، نخبگان سیاسی خوبی در کشور داریم، افراد مهم دلسوز و باانگیزه، وفادار به نظام و اسلام و انقلاب و رهبری در طیفهای مختلف سیاسی حضور دارند و اینها پایههای ثبات کشورند. حضور قوی و آگاهانه و هوشمندانه مردم این مردمسالاری دینی را کاملا تثبیت کرده است. من خیلی نگران این چیزها نیستم که حالا جریانی بتواند جارو کند و ببرد یا جاکن نشود. زور مردم بیش از این حرفهاست و تجربههای ما هم نشان داده و خوشبختانه رهبری هم در این جهت هوشمندانه و هم با قدرت و فراست صحنه را مدیریت میکنند. من خوشبین هستم.
یعنی به مخاطبان اعلام کنیم طبق گفته رییس سازمان بازرسی خیالتان راحت باشد؟
به هرحال من در مسایل کشور آدم مطلعی هستم و به قول شما نقاد هم هستم، خیلی سعی نمیکنم برای دلخوشی جمعی اظهارنظر کنم چون در مسیر نامزدی هستم این حساسیتها را به عنوان حتی مطالبات شخصی خودم بیشتر زیر ذرهبین دارم، این است که چنین احساسی دارم.
این تغییر و تحولها در استخدامها، استاندارها، پرداخت یارانه، پرداخت عیدی، و بحثهایی که آقای احمدینژاد مطرح میکنند را تا چه حد مربوط به انتخابات میدانید؟
تیپ رفتاری آقای احمدینژاد این است. این سبک کار در ذات کارش است از روز اول تا الان دیدیم.
یعنی اقداماتی مثل پرداخت عیدانه ربطی به انتخابات ندارد؟
شما عیدی را از باب تبلیغاتی بودن نگاه نکنید. آقای احمدینژاد گرایش مردمدارانه دارد، بهخصوص در طبقات محروم یک گرایش غلیظ و غالب در رفتار آقای احمدینژاد هست و این را نباید تبلیغاتی و فرصتطلبانه تلقی کنیم. این یک روحیه است، یک بینش است ضمن اینکه ایشان یک آدم کاملا تبلیغاتی هست، تبلیغات را میفهمد افکار عمومی را میفهمد و با نگاه تبلیغاتی، روانی و انتخاباتی به فعالیتهای خودش نگاه میکند. یعنی هر دوی اینها و اهداف دیگری هم که باید در کنار هم گذاشته شود الزاما آن نیست ولی خب آقای احمدینژاد یک آدم تبلیغاتی است و کاملا فهم انتخاباتی و فهم افکار عمومی دارد و سعی میکند از همه ابزارها و مهرههای خودش به خوبی استفاده کند.
تغییر و تحول استاندارها هم در این راستاست؟
به هرحال خیلی چیزها در آن دایره تعریف میشود ولی با روحیات خودش هم سازگاری دارد. یعنی آدم میتواند سیاستهای انتخاباتی خودش را در یک مدل دیگر تعقیب کند، این مدل در ذهنیت و شاکله فکری ایشان قرار دارد، ضمنا کاربریهای این تیپی هم از آن میشود. نباید صرفا کارکردهای انتخاباتی و تبلیغاتی را تعقیب کنیم به هرحال یک شخصیتی با چنین روحیهای هست.
در ارتباط با حوادث قم که آقای مطهری و کمیسیون تحقیق مجلس گفتند این حوادث هماهنگ شده بود. اگر شما الان وزیر کشور بودید چه تصمیمی اتخاذ میکردید؟
این اقدام چه ربطی به وزارت کشور دارد؟ الان که معلوم است دستگاههای امنیتی و قضایی باید تحقیق کنند و کسانی که مرتکب این جرم و خلاف شدهاند را تحت تعقیب قرار دهند.
منظورم این است که با توجه به تنشهای روز استیضاح وزیر کار، وزارت کشور نباید تمهیدات مناسب برای جلوگیری از این اتفاق را پیشبینی میکرد؟
این تمهیدات را باید مقامات برگزارکننده مراسم و مقامات سیاسی، امنیتی شهر و استان قم اتخاذ میکردند بهخصوص که خبرهایی هم به مسوولان رسیده بود، حتما باید تحقیق میکردند، تذکر میدادند، باید افرادی را در مراسم مستقر میکردند که جلوی بروز این مساله گرفته میشد، در این جهت کم کاری صورت گرفته مسوولانی که در تعقیب این ماجرا هستند باید به این نکته توجه کنند. ببینید من چه در وزارت کشور و چه در اینجا معتقد بودم و هستم کشور را با تفکر خوب، قوی، آرمانگرایانه و با اقدام جدی عملی و در آرامش و تعامل منطقی و عاقلانه میتوان جلو برد. طبعا با این تفکر اگر من بالای سر کار بودم سعی میکردم در مورد حفظ آرامش و فضای منطقی و عاقلانه و مطلوب مدیریت کنم و اجازه بروز چنین حوادثی را ندهم.
اگر مایلید در مورد تخلفات دولت بحث داشته باشیم، بارها به رییس دولت گوشزد کردید و به رییس قوه قضاییه گزارش دادهاید، چرا نتیجهبخش نبوده است؟
من میخواهم بگویم حالا خیلی دنبال سوژه نگردیم. رییس مجلس و دیوان محاسبات در بیانیههای عمومی به اندازه کافی گفتهاند یعنی مصداق کم نداریم، توجه نشده، پاسخ طرف مقابل هم این است که قانون کافی نیست، طبق مصالح نیست ما انجام نمیدهیم یا برداشتهای خاصی وجود دارد که به برداشتهای خودشان اهمیت میدهند. اگر تخلف جرم باشد ما به دادگاه معرفی میکنیم مواردی هم معرفی کردیم ولی پیگیری نمیکنیم، وقتی با کشمکش و ایستادگی روبهرو میشود دیگر نمیشود کشور را رو به تشنج برد. این دیگر کار مجلس است که در سطح کلان و مبنایی تصمیم بگیرد. یعنی به دستگاه و وزارتخانهای که طبق نظامات قانونی حرکت نمیکند باید کارت زرد بدهند، کارت قرمز بدهند، و تمام شود و اگر دولت رعایت نکرد کارت زرد بدهند کارت قرمز بدهند تمامش کنند. وقتی عمل نشود با وصله پینه قضا و بازرسی مشکل حل نمیشود. نمیتوان انتظار داشت با بازرسی مشکل را حل کنیم یا دستگاه قضایی با سه پرونده مشکل را حل کند، این کمکی نمیکند و اصلا ابزار مساعدی برای چنین مشکلاتی نیست و ما به مشکلات موضعی میرسیم. مثلا در قانون اساسی آمده است قوه قضاییه برای برخورد با مشکلات و انحرافات موضعی است، اگر بینظمی و بیقانونی و بیبرنامگی از حالت موضعی خارج شد باید برای آن تصمیم کلان گرفته شود، اگر بتوانیم تصمیم کلان بگیریم و مجلس به این جمعبندی برسد عمل میکند و اگر به این جمعبندی نرسیم باید بدانیم با افتوخیز و ناکامی باید این مسیر را ادامه بدهیم. ما هشدار میدهیم، پرونده آماده میکنیم، میفرستیم دادگاه یا مجلس ولی خواستهمان عملی نمیشود پس باید مطمئن باشیم که نوسانات ادامه پیدا میکند.
آیا تا به حال پیش آمده است که دولت بخواهد تخلفاتش را با رایزنی پیش ببرد؟
طبیعی است، ببینید دولت یک مجموعه واحد و متمرکز نیست که با ما برخورد کند، طرف خطاب ما صدها دستگاه و هزاران اداره و تشکیلات اداری است. یک دستگاه سهسال است یک پرونده دارد، یک دستگاه سالی یک پرونده دارد، خود آن دستگاه با ما ارتباط دارد، خیلی از مسوولان میگویند ما خبر نداشتیم، اطلاع نداشتیم جبران میکنیم به ما تذکر بدهید، راهنمایی بکنید و ما این کار را انجام میدهیم. آنچه تصویر بیرونی است در یک موضوعات خاصی است که اتفاق میافتد. سروصدا و فضاسازی رسانهای شکل حادی از مشکلات است که بخشی از آن هم ملاط رسانههای خبری است یعنی ماجراجوییهای رسانهای و سایتها و روزنامههاست که این کشمکش را شکل میدهد ولی در مقام عمل فراوان هستند که ما را قانع میکنند و توضیح میدهند و حتی جبران میکنند.
من هنوز جوابم را نگرفتهام، یعنی شما چشمپوشی میکنید؟
میگویند شما گزارش نکنید و ما اگر ببینیم مجال قانونی به ما داده شده است، استفاده میکنیم، فراوان هست و بر خیلی از کارهای ما این منطق جدی حاکم است.
در این مورد نمیتوانید مثالی بزنید؟
چرا، مثلا در مناقصهها تخلف کردهاند قرارداد را لغو میکنند و دوباره مناقصه جدید میگذارند، از این معاملات بزرگ فراوان داریم حتی طرف قرارداد را امضا کرده، ما میگوییم قرارداد قابل تعقیب نیست دوباره اعلام میشود، بخشنامه دادیم، بخشنامه را اصلاح کردند، تصمیم گرفتیم، تصمیم را عوض کردند. نمونههای زیادی هست و قابلتوجه، دستگاه نظارتی سازمان بازرسی با بدنه و ارکان دولت تعامل روزمره و جاری دارد یعنی ما هر روز این دادوستدها را باهم داریم. بخشی از آن به سیاستهای کل کشور منتقل میشود، سیاستهای کلی که به راس دولت میرسد با آن اصرارها و سماجتها، اصطکاک ایجاد میشود ولی همه آنها از این جنس نیست.
در مورد سعید مرتضوی صحبت میکنید؟
نه، همه چیز روشن است و فکر نمیکنم مورد پنهانی نداشته باشد که لازم به توضیح باشد. همه چیز را گفتیم و شما هم میدانید.
شما کاندیدای نهایی جامعه روحانیت مبارز هستید؟
اول ببینم کاندیدای ابتدایی هستم تا کاندیدای نهایی.
در جایی گفته بودید آقایان هاشمی و خاتمی نمیآیند و بعد آقای زاکانی از قول شما در مورد حضور آقای ابوترابی و کنارهگیری شما گفته بودند، بالاخره گزینه نهایی جامعه روحانیت هستید یا خیر؟
ببینید من در اخبار قبلی هم گفتم جامعه روحانیت یک سازوکاری دارد و ما آن سازوکار را تعقیب میکنیم. جامعه روحانیت انتخاب نهایی نکرده تا من به عنوان گزینه نهایی تلقی شوم. نسبت به من بسیاری از دوستان نظر مثبت دارند ولی هنوز نه نظرخواهی رسمی صورت گرفته و نه آن سازوکار نهایی شده است.
گفته بودید اگر آقای ابوترابی بیاید شما کاندیدا نمیشوید.
نه، اصلا چنین حرفی مطرح نبوده است، من این را تکذیب کردم، گفتم که نیامدم که قطعی شود، طبعا وقتی بخواهم بیایم همه مطالعات و رقبا و دوستان در این صحنه را ارزیابی میکنم و بعد وارد میشوم.
اگر نامزد شوید و آقایانی مانند خاتمی و هاشمی بیایند آن وقت نظرتان در مورد انتخابات چیست؟
یعنیچه؟ اگر پا بگذارم و کاندیداتوریام را به طور قطعی اعلام کنم بنا را بر این میگذارم که تا آخر با قدرت جلو بروم، تعارف هم نخواهم کرد و با تصمیم روشن و با عزمی جدی ادامه خواهم داد، مگر اینکه در طیف اصولگرایان همگی به یک جمعبندی برسیم در آنصورت با نظر مجموع اصولگرایان همراهی خواهم کرد.
اولویتهای رییسچمهور بعدی کدام نکات است؟
من فکر میکنم برنامهها تعریف شده است. از برنامه پنجم تا مرداد آینده دو سالونیم باقی مانده است، هر رییسجمهوری بیاید بخش عمده دور اول را باید به اجرای باقیمانده برنامه پنجم سپری کند. ماده آخر برنامه پنجم هدفهای کلان برنامه را مشخص کرده است. رییسجمهوری آینده باید بگوید من این هدفها را چگونه میتوانم تامین کنم بهخصوص که از دوسال قبل از آن هم شاخصها رو به پایین افت کرده است، یعنی به آن حد نصاب نرسیده است. او باید به حدنصاب برساند و هم کسری را جبران کند، یعنی رییسجمهوری آینده تمام توان و هوش خودش و تیم همراهش را باید بسیج کند و اولویتهای کاریاش را برای رسیدن به اهداف برنامه پنجم که کاملا عدد تعریف شده روشن است و بسیار هم دسترسی به آن سخت است تضمین کند. یعنی من نمیتوانم بگویم برنامه را قبول ندارم، اگر کسی این حرف را بزند شایستگیاش برای کاندیداتوری رد خواهد شد. باید بگوید همین برنامه را اجرا خواهم کرد این برنامه که عمدتا شاکلهاش اقتصادی است، محورهای آن اقتصادی است، اولویتهای آن اقتصادی است. رییسجمهوری آینده باید بتواند با یک تعامل مثبت بینالمللی و تشنج زدایی و حفظ آرمانها اقتصاد کشور را متحول کند.
تشنجزدایی که شعار اصلاحطلبان است.
شعار همه است، اگر کسی بگوید «آزادی»، ما از آن دست بر میداریم؟ من به وقتش حتی شعار «جامعه مدنی» هم خواهم داد، هرچیز خوب هر کجای عالم بگویند، آقای خاتمی که هیچ، آن طرف دنیا هم بگویند که نه مسلمان هستند و نه ما را قبول دارند آن شعار را میگیریم و اجرا میکنیم. انسانها باید هرچیز خوب را انتخاب کنند و از آن استفاده کنند، عقل به ما این را میگوید، پیامبر(ص) هم میگوید اطلب العلم ولو بالصین، آن موقع چینیها با فرهنگ و سنتهای اسلامی و هم از لحاظ جغرافیایی فاصله داشتند پس هر چیز خوب در هر جای دنیا باشد و هر کسی این حرف را زده باشد ما خجالت نمیکشیم، ما شعارآزادی را با قدرت خواهیم داد، جامعه مدنی برای ما یک امر مطلوب است، معتقدیم اسلام تمام اساس تفکرش بر این است که یک زندگی سالم و صالح را پیریزی کند. مشارکت عمومی، فضای نقد، پاسخگویی، شفافیت جزو شعارهای خوب و مثبت است. باید به آنها پایبند باشیم، انقلاب اسلامی ارزشهای فوقالعاده خوبی مطرح کرده است و ارزشهای ماندگار، دینمداری، اصیلترین ارزش است. خداپرستی، اصیلترین ارزش است. اخلاقمداری، اصیلترین ارزش است. آرمانهای والا داشتن اساسیترین و ماندگارترین شعار است، اینها سرمایههای انقلاب اسلامی است برای ما و این فضایی است که انقلاب به ما هدیه کرده است و نگاه خوب و مثبتی برای ما ایجاد کرده است. خیلی چیزهای خوب دیگری در دنیا وجود دارد که ما باید از آنها بهره ببریم. ما مردمسالاری را از دنیا گرفتیم از غرب گرفتیم، ولی دیدیم اسلام هم میپسندد آن را با دستورات دینی خودمان همزاد کنیم و با هم در یک محیط و فضا به یک شاکله هماهنگ نزدیک کنیم و انشاءالله تولید و محصول خوب و شیرینی هم داشته باشد.
www.seemorgh.com/news
منبع: akharinnews.com
مطالب داغ سایر بخشها:
سازمان ملل متحد خواستار آزادی نیروهای حافظ صلح این سازمان شد
لزوم بهره گیری غربی ها از فرصت مذاکره با ایران
معمای ناپدید شدن 94 ماهه دختر جوان ناگشوده ماند
جزئیات 2 پیشنهاد جدید در بسته مزد 92
جسد چاوز مثل لنین مومیایی می شود
لزوم بهره گیری غربی ها از فرصت مذاکره با ایران
معمای ناپدید شدن 94 ماهه دختر جوان ناگشوده ماند
جزئیات 2 پیشنهاد جدید در بسته مزد 92
جسد چاوز مثل لنین مومیایی می شود