وقتی مجالس امام حسین(ع) آلوده به تزویر می شوند
اول محرم که می‌شد در منزلشان روضه می‌گرفت. وعاظ مشهور کشور با برخی مداحانی که پاکت‌های مملو از تراول جوابگوی اخلاص بی حدشان نبود.همه مدیران ادارات دولتی منطقه منزلشان دعوت بودند و دریغ از حضور حتی یک نفر از طبقه متوسط.

مجالس امام حسین(ع) آلوده به تزویر 

 
مالک شیخی زازرانی در صبح نو نوشت: اول محرم که می‌شد در منزلشان روضه می‌گرفت. وعاظ مشهور کشور با برخی مداحانی که پاکت‌های مملو از تراول جوابگوی اخلاص بی حدشان نبود.همه مدیران ادارات دولتی منطقه منزلشان دعوت بودند و دریغ از حضور حتی یک نفر از طبقه متوسط. یکبار به واسطه حضور دسته عزاداری هیات‌مان با مجلس، با اخلاص ایشان بسیار آشنا شدم. هر شب یکی از دسته‌های عزاداری منطقه برای ایجاد شور حسینی در منزل ایشان حاضر می‌شدند. کسی انتظار سینه زدن و عزاداری از مدیران کت شلوار‌پوش نداشت. به نوعی کسرشأن حضار جلسه بود و این مهم باید توسط دسته جات عزاداری انجام می‌شد. صاحب مجلس ته ریشی داشت و یقه دیپلماتی که تا انتهایی ترین دکمه آن‌را بسته بود. یک فیروزه گران قیمت در دست داشت و دو گوشی آیفون اپل در دست دیگر. گردن را هم با زاویه‌ای حاده، کج گرفته بود آنچنان که در دوران دبستان در پیشگاه معلم برای ننوشتن مشق‌هایمان ژست می‌گرفتیم.
 
بعدها فهمیدم صاحب این مجلس با شکوه و مشحون از معنویت، مدیر فلان اداره است. البته اینکه مدیری در منزلش روضه بگیرد موضوع بسیار پسندیده و شایسته ای است اما اگر یک نمایش مزورانه برای بازتولید طبقه بورژوازی مذهبی باشد نه تنها مذموم بلکه باید با آن مبارزه کرد که این همان اسلام آمریکایی است. طبقه‌ای که بدون شک ارتجاعی‌ترین جریان بعد از انقلاب است و به رغم هشدارهای رهبر معظم انقلاب این جریان اشرافی دارد به جریان مسلط طبقه ارزشی و مذهبی مبدل می‌شود؛در واقع تلفیقی از دیانت و اشرافیت. گوش دادن روضه در ماشین آخرین مدل و بی توجهی به کودک سر چهارراه؛در دست داشتن تسبیح و دست گیری نکردن از مظلومان و بیچارگان؛ بر سر سجاده سجده‌های طولانی کردن و بعد اتاق‌های مدیریتی آنچنانی تجهیز کردن؛ از بر خواندن احادیث و روایات و در عوض تفاخر در جواب سلام دادن طبقه فرودست؛ زمزمه کردن اذکار و ادعیه عربی و از دیگر سو پچ‌ پچ کردن و لابی‌گری برای بدست آوردن منافع بیشتر. این‌ها همه نشانه‌های بورژوازی کثیف مذهبی اندکه ادبیات دینی آن را به عنوان تزویر معرفی می‌کند.
 
البته ریشه‌های بازتولید این طبقه را در نظام اسلامی باید در رانت و سوءاستفاده از پاک‌ترین هدیه خداوند یعنی دین جستجو کرد. آن هم درست در زمانی که برخی از فرزندان و بعضاً اقوام انقلابیون و مسوولان نظام اسلامی، خود را طلبکار نظام و انقلاب می‌بینند و بقول میلاد دخانچی ،اینگونه می‌شود که یک خانم سناتور جوان در مجلس شورای اسلامی، حقوق نجومی پدرش را حق مسلم خانواده‌اش از سفره انقلاب می‌پندارد و این گونه، انگار هر کس به وزیر و سفیر و مدیری در نظام منتسب باشد، می‌خواهد سهم خود را از سفره انقلاب بردارد و این گونه می‌شود که اصلی‌ترین سهامداران انقلاب یعنی خانواده‌های شهدا در سکوت بدون هیچ چشمداشتی از نظام و انقلاب حتی کمترین نیازهای خود را بروز نمی‌دهند. مادرشهیدی که سه شهید در راه انقلاب تقدیم کرده و هنوز با آب سرد و بدون آبگرمکن روزگار می‌گذراند؛جانباز شیمیایی که فرزندش راننده تاکسی است و فرزند شهیدی که کارگر ساختمانی است اما مردانه پای نظام و انقلاب بدون هیچ مصلحت اندیشی ایستاده است.
«زمانه عجیبی است، برخی مردمان امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را. می‌دانی چرا ؟ امام گذشته را هرگونه که بخواهند تفسیر می‌کنند،اما امام حاضر را باید فرمان برند ! وکوفیان عاشورا را این گونه رقم زدند.»
 
حقیقتاً این جمله سید شهیدان اهل قلم حکایت این روزهایی است که جامعه مذهبی ما نسلی از اشرافیت را تجربه می‌کند که گویی از وجود امام عصر در زمان اکنون، بی اطلاعند. این طبقه منحوس از ازدواج نامشروع سیاست و مذهب تولید شده است؛تاکید می‌کنم از ازدواج نامشروع. چرا که ازدواج مشروع سیاست و مذهب، فرزندش نسلی انقلابی و ظلم ستیز را پرورش می‌دهد اما ازدواج نامشروع سیاست و مذهب در بهترین حالت، فرزندی دارد به نام تزویر. واضح و مبرهن است که سیاست ما عین دیانت ماست و ما این را پیشتر از شهید مدرس، در زیارت جامعه کبیره از قول امام علی النقی (ع) به «ساسه العباد» یعنی سیاستمدارترین بندگان که امامان شیعه بودند سلام می‌دادیم تا اثبات کنیم اسلام بدون مبارزه سیاسی، موجودی ناقص الخلقه است به نام سکولاریسم.
 
اپیدمی ناگوار که اگر برای درمانش چاره‌ای نکنیم، انقلاب و ارزش‌های آن را چنان استحاله می‌کند که دیگر اثری از آثار ارزش هایی چون حمایت از کوخ نشینی و مظلومیت و عدالت و آزادگی باقی نماند. در پایان متذکر می‌شوم که مقصود از اشرافی گری در این نوشته، اشرافی گری به معنای « آریستوکراسی» نیست و اشرافیت در این یادداشت همان بورژوازی است؛اشرافیتی فاقد نجیب زادگی و اصالت. آقازادگی بی چون و چرایی که صرفاً بر اساس روابط خونی و فامیلی و سفارش و توصیه، بنیان اصالت بعضی شده و بدنامی مذهبیون را به دنبال داشته است؛شغال‌های بره پوش!




منبع: صبح نو