روحانی این روزها هاشمی رفسنجانی آن روزهاست
آن روزهایی که حسن روحانی با طمانینه در حال قرائت متن سخنرانی مراسم تنفیذ خود بود و از استبداد رای و بستن دهان منتقدان و رقیبان به درگاه خداوند پناه برد شاید خودش هم فکر نمی کرد مولد دورانی باشد که معدود خبرنگار، روزنامه نگار و منتقدی از آن به نیکی یاد کند.

بررسی رفتارهای رسانه ای روحانی؛ مشق بر باد! 

 رضا حیدری:حسن روحانی دوست دارد که در حوزه رفتار سیاسی به مانند هاشمی رفسنجانی، همان کسی که دهه 60 به او مشق سیاست داد، باشد؛ همان هاشمی که کتاب «امبرکبی» را به نگارش درآورد و گویی در حسرت او بود. هاشمی دوست داشت که برای خود هاله ای از قداست شکل دهد و رفتارش به گونه ای باشد که شاید سال های بعد نویسندگان بنگارند که حضرت مستطاب، هاشمی رفسنجانی در سنه 1368 بر مسند ریاست جلوس کردند.

فانتزی ای جذاب برای مردی که هنوز هم در فضای سیاست کنش دارد. او هر چند نتوانست امیرکبیر باشد، توانست برای بسیاری مراد باشد. روحانی نیز یکی از آن بسیارهاست. البته که هاشمی تفاوت های بزرگی نیز با روحانی دارد. هاشمی بخشی از این تاریخ را ساخته و فضای سیاسی و رفتارهای سیاسی جامعه ایران متاثر از هاشمی بوده است؛ رفتارهایی که شاید هیچ گاه روحانی فرصت نکند آن را به این شکل ایجاد کند. تک تکانه هایی در سیاست محصول سیاست ورزی حسن روحانی است که آن هم در روزمره های زندگی مردم هضم شده است.

 در تطبیق رفتار سیاسی هاشمی و روحانی، برخورد آن ها با رسانه ها بسیار قابل تامل است. هاشمی همان کسی است که عباس عبدی را به دلیل انتقاد از عملکردش- هر چند با زبان تند تیزی هم همراه بود- چهار ماه حبس داد تا نشان دهد نسبتش با منتقدان چیست. روحانی نیز نتوانست یا نمی تواند از این ساختار مدیریتی خارج شود و برخوردش با رسانه ها برای بسیاری از کارشناسان و حتی حامیان دیروز و نیم بند امروزش جای سوال است.

اگر در دوران هاشمی به اقتضای شرایط پس از جنگ، معیشت و فرهنگ حاکم بر جامعه تمایل چندانی به نشر و ارتباطات رسانه ای نبود روحانی میراث دار زمانی است که در آن انفجار اطلاعات رخ داده است. شاید او نه، اما مشاورانش این نکته را به خوبی دریافته بودند که متن مراسم تنفیذ را به آن شیوایی تنظیم کردند.

 

حسین دهباشی، دیگر مشاور رسانه ای روحانی هم کلیپی فوق العاده ساخت، گویی دهباشی در لا به لای خاطرات خود، نوستالژی آن مرد عبا شکلاتی را دراین شیخ دیپلمات می یافت اما گذر زمان نشان داد که در پس آن عبای شیک و ژست های دیپلماتیک خبر دیگری است. او نیز به زودی دریافت که ره به خطا رفته است و ترجیح داد از روحانی فاصله بگیرد.

 

تعدد مشاوران کاربلد آقای روحانی خبر از دو امر می داد: یا ایشان و دولتشان برای رسانه ها ارزش دوچندان قائل بودند یا اینکه روحانی زبان رفتار با رسانه ها را به خوبی نمی دانست و نیاز بود که مدام رفتارش تلطیف شود.

زمان، بخش دوم را به سرعت اثبات کرد. وقتی که او با عجله بسیار برجام را به ثمر مدنظرش رساند حجم زیادی از انتقاد کارشناسان سیاسی- اقتصادی به سوی او روانه شد و در هجمه این انتقادات بود که روحانی دیگر نتوانست آن متانت مشق شده را رعایت کند و زبان به هجو رسانه ها و منتقدان دولتش باز کرد. دلواپس، تندرو، بی سواد، بی شناسنامه و... بخشی از عناوینی است که از سوی رییس جمهور به سوی منتقدان حواله شد. بخشی از این رفتار آقای روحانی قابل پیش بینی بود.

او سال های متمادی بلندمرتبه ترین مقام امنیتی کشور بوده است. بیش از 16 سال زمان کمی نیست. دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی به اقتضای شغلش رفتاری خاص پیدا کرده است. خلق نیروی امنیتی کاملا در رفتار آقای روحانی نهادینه شده است. ترکیب کابینه نیز نهادینه شدن این روحیه را نشان می دهد. از وزیر فرهنگ تا وزیر کار، هر کدام به نهادهای امنیتی سلامی داده اند!

به هر حال بخشی از این رفتار آقای روحانی با رسانه ها را می توان مدلول چند علت دانست. بخش عمده ای از آن به دلیل ضعف در حوزه علمکرد و ترس از انتقاد و بر جسته شدن آن است. بخشی دیگر به فرهنگ امنیتی حاکم بر کابینه باز می گردد و بخشی هم برخاسته از نگاه پدر سالارانه و قیم مابانه ای است که تتمه های آن در دولت کارگزاران و هاشمی رفسنجانی بوده است.

نکته قابل تامل تر، در پیش گرفتن سیاست های اعمالی و اعلامی است که از سوی رییس جمهور اجرا می شود. او در نمایشگاه مطبوعات صحبت هایی درخصوص حمایت از رسانه ها و فضای باز کرد.

 مقتضای آن مکان و فضا، قطعا حمایت از رسانه ها بود هر چند این حمایت فقط در سیاست اعلام دولت باشد اما گریز روحانی و طعنه به قاضی القضات واکنش شدید او را در پی داشت و آملی لاریجانی هم پشت بلندگو بخشی از ناگفته های سیاست را به زبان آورد. او در جواب روحانی گفت: «برادر بزرگوار شما خودتان شفاها یا کتبا، باواسطه یا بی واسطه بارها گفته اید که چرا با فلان روزنامه یا فلان سایت برخورد نمی کنید یا نزد مقام معظم رهبری گلایه می کنید که چرا دستگاه قضایی یا فلان روزنامه برخورد نکرده است اما وقتی در بین اهالی مطبوعات و رسانه حضور می یابید ندای آزادی مطبوعات سر می دهید و این که قلم ها را نشکنید و دهان ها را نبندید».

 شاید روحانی انتظار نداشت که رییس قوه قضاییه این واکنش را نشان دهد اما هر چه بود روحانی بازنده این بازی شد. بسیاری از کارشناسان بر این امر واقف هستند که روحانی رفتارهای پارادوکسیکال از خود نشان می دهد و صحبت های آملی لاریجانی این تناقض را آشکار کرد. به هر صورت امروز آن متن زیبای مراسم تنفیذ و کلماتش بیشتر باعث لبخند سرد بر صورت هر منتقد و روزنامه نگاری می شود.

روحانی قدم به قدم در رفتارهای سیاسی خودخواسته یا ناخواسته به هاشمی دهه 70 نزدیک شده است؛ مردی که دوست دارد هاله ای از قداست در کنارش باشد و حرف مخالفی نشوند. گویی هنوز روحانی باور ندارد که رییس جمهور ایران شده است و باید سعه صدر بیشتری در مقابل مشکلات و انتقادات داشته باشد. از این رو هراز چند گاهی که به دلیل ضعف در عملکرد دولت حجم انتقادات به او افزایش پیدا می کند بی تاب می شود و بیش از آن که آن روحیه حقوقدانی خود را به نمایش بگذارد، دوست دارد تلفن دفترش را بردارد و با مجید انصاری تماس بگیرد. او هنوز هم دوست دارد مقامی امنیتی باشد.

روحانی در حالی وارد سال پایانی دولت خود می شود که از مشاوران رسانه اش، یکی در حال تدوین تاریخ معاصر است و از روحانی فاصله گرفته است، دیگری سفیر شده و از کشور فاصله دارد و تنها حسام الدین آشنا در کنار باقی مانده است. شاید در آینده، آن چیزی که روزنامه نگاران از رفتارهای رسانه ای روحانی به یاد آورند، تنها متنی زیبا از سخنرانی مراسم تنفیذ باشد.

 

منبع: ماهنامه همشهری ماه