عقربه‌ ها به نفع روحانی میچرخد
از خرداد ۹۲ به این سو سیاست‌ورزان مهم و شاخص بدون توجه به جناحی که در آن استقرار داشته اند پیرامون حسن روحانی گرد آمده‌اند و یک حرف واحد را زده‌اند. آنها مقابل خود قطبی از راستگرایان تندرو را دیده‌اند که تلاش داشتند عرصه سیاست ایران را به دوران محمود احمدی‌نژاد بازگردانند.

روز جمعه شاهد یک شگفتی خواهیم بود

از خرداد ۹۲ به این سو سیاست‌ورزان مهم و شاخص بدون توجه به جناحی که در آن استقرار داشته اند پیرامون حسن روحانی گرد آمده‌اند و یک حرف واحد را زده‌اند. آنها مقابل خود قطبی از راستگرایان تندرو را دیده‌اند که تلاش داشتند عرصه سیاست ایران را به دوران محمود احمدی‌نژاد بازگردانند.

 تنها دو روز به جمعه سرنوشت ساز باقی مانده است؛ حالا بزرگترین سوال این است که آیا حسن روحانی می تواند در پاستور بماند؟ آیا حامیانی که از خرداد ۹۲ با او مانده اند کسان دیگری را به سمت خود جذب خواهند کرد و یک شگفتی نه چندان غیرمنتظره را خواهند آفرید؟ آیا محمد باقر قالیباف با واقع گرایی نسبت به وضعیت موجود و هراس از پذیرش شکستی سنگین ابراهیم رییسی را در میدان رقابت تنها گذاشته است؟ پاسخ این سوالات را شاید بتوان از همان جا که درباره بدنه و سازمان رای حسن روحانی سخن می گوییم بدست آورد.

سیاسیون روحانی خواه

زمانه مهمی فرا رسیده است، آرایش سیاسی که چند سالی است دچار تحول شده و جانشینی ها، همنشینی ها و جاگیری های سیاسی به شکل محسوسی تغییر یافته است حالا از روز جمعه سرنوشت نهایی خود را تعیین خواهد کرد. از خرداد ۹۲ به این سو سیاست ورزان مهم و شاخص بدون توجه به جناحی که در آن استقرار داشته اند پیرامون حسن روحانی گرد آمده‌اند و یک حرف واحد را زده اند . آنها مقابل خود قطبی از راستگرایان تندرو را دیده اند که تلاش داشتند عرصه سیاست ایران را به دوران محمود احمدی نژاد بازگردانند. در بخش بیشتری از این ۴ سال این دو قطبی را می شد با عنوان «برجامیان و نابرجامیان» یا «دلواپسان و دلاوران» دید که امروز در آستانه انتخابات به شکلی دیگر و با دو گانه «توسعه خواهان و حامیان بازگشت به عقب» پدیدار شده است.

با چنین پیش فرضی بحث بر سر این است که حسن روحانی به نسبت بهار 92 تا چه حد از حمایت سیاسی برخوردار است، آیا حامیان سیاسی حسن روحانی همچنان همان حس «همراهی» و «هم پیوندی» را دارند و اتحادشان برقرار است ؟

اگر در پایان دوران اول احمدی نژاد خیلی ها دلشان آنچنان از او پر بود که در اولین فرصت حرف ها زدند و رازگشایی ها کردند اینجا و در برهه ای از زمان که حسن روحانی پایان دولت اولش را پشت سر می گذارد کسی از میان حامیان او نه بنای رازگشایی دارد و نه حرف از جدایی می زند. حامیان آقای رییس جمهور سفت و سخت جای خود مانده اند و توصیه به تکرار تاریخ دارند؛ «ماندن آقای رییس جمهور».

شاید درست ترین تعبیر این باشد که پدیده دهه 90 همچنان برای بازیگران سیاسی حامی خود «پدیده» مانده است. روحانی راست و چپ سیاست ایران را به هم پیوند داده و از این مسیر یک سازمان رای منحصر به فرد به وجود آورده است . اگر چه در سطح نخست تحلیل اینگونه به نظر می رسد که سازمان رای سیاسی حسن روحانی در میان اصلاح طلبانه احاطه شده اما در وجهی دیگر از تحلیل کاملا هویدا شده که راستگرایانی که از حاضران قدرت رسمی هستند بیشترین یاری را به حسن روحانی رسانده اند.

آنها موتور محرکه آقای رییس جمهور در تمام این سه سال بوده اند. وقتی علی اکبر ولایتی در آن «دقایق سازنده» مناظرات سال 92 آنچنان بی مهابا به سعید جلیلی تاخت و خسران تحریم را حاصل دوره مذاکره او دانست چندان غیر طبیعی نبود که بعد از انتخابات به یکی از بزرگترین حامیان استراتژی آقای رییس جمهور تبدیل شود. ولایتی آنچنان به یاری حسن روحانی شتافت اکه امروز از او به عنوان یکی از مولفه های پیش برد برجام یاد می شود.

در این میان کسان دیگری هم بودند که بهانه شان برای احساس قربت به حسن روحانی تنها مذاکرات هسته ای نبود . آنها زخم خوردگان محمود احمدی نژاد بودند. آنها سیاست را از زاویه ای دیگر می دیدند و از تغییر حرف می زدند؛ «تغییر آرام و کم هزینه» نه چیزی شبیه آنچه 4 سال قبل از آن تجربه شده بود.

این وسط محافظه کارانی همچون علی اکبرناطق نوری هم هر چه داشتند برای رییس جمهور شدن و ماندن حسن روحانی به میان آوردند .در میان همین راستگرایان است که می توان به سیاست ورزی های برخی چهره های حاضر در جامعتین، مصطفی پور محمدی و رحمانی فضلی نگاه کرد و دید چگونه آنها برای قرار گرفتن حسن روحانی در دایره حمایت اصولگرایان تلاش کردند .

همین است که برای تحلیل سازمان رای حسن روحانی دیگر نمی توان با خط کش اصلاح طلب و اصولگرا تفکیکی ایجاد کرد. اصلاح طلبانی که در خرداد 92 برآن شدند که در لحظات تاریخی و تغییر تاریخی غایب ماجرا نباشد حالا همچنان حامی حسن روحانی هستند و او را تنها گزینه خود می دانند و اصولگرایانی معتدل که همان مسیر را رفتند. آنها هم حسن روحانی را «اقتضای زمانه و دوران» دیدند.
شاید از همین روست که باید گفت با رفتن محمد باقر قالیباف و ماندن ابراهیم رییسی، حتی جمع سیاسیونی که می خواهند روحانی رییس جمهور بماند خیلی پرجمعیت تر از قبل شده است.

جامعه چه می خواهد ؟

اکنون که به جامعه رسیده ایم و سرمایه اجتماعی حسن روحانی را مد نظر داریم باید از نگاه طبقاتی به ماجرا بپردازیم و در سه سطح مساله را بررسی کنیم :«طبقه بورژوا / طبقه متوسط / طبقه محروم»

ابراهیم رییسی که اکنون بعد از انصراف قالیباف به گزینه راستگرایان تبدیل شده ابایی ندارد از اینه صریح بگوید خود را نماینده بخش محروم جامعه می داند .او در تمام سخنرانی ها و برنامه های تلویزیونی اش همین را گفته است . او «دیوار » بلندی میان این طبقه و دو طبقه دیگر کشیده و خواسته که با تمام قوا از همین طبقه رای بیاورد. او برای این کار به متوسط ها و بورژوا ها کنایه ها و طعنه هایی زده تا دل طبقه محروم را به دست آورد پس تا اینجای یک امتیاز اساسی به روحانی داده است؛ او برای دوطبقه متوسط و بورژوا تردیدی نگذاشته که نمی تواند رییس جمهور آنها باشد. بخشی از انها اگر با بودن محمد باقر قالیباف بنا داشتند رایشان را به او بدهند حالا دیگر درباره رای دادن به حسن روحانی مصمم تر از همیشه اند. این دو طبقه خاطرات خوبی از دوران محمود احمدی نژاد ندارند و اصلا بنا ندارند :«به عقب بازگردند».

در میان آنها می توان به خوبی افرادی از بخش طبقه متوسط جدید شهری، طبقه متوسط سنتی، روشنفکران، هنرمندان، ورزشکاران معروف را دید که همگی این روزها نه تنها میلشان به رای آوردن حسن روحانی است که حتی به مرجعی برای تبلیغ رای به حسن روحانی و تلاش برای عدم پیروزی رییسی تبدیل شده اند .

اما آیا طبقه محروم همگی به ابراهیم رییسی رای خواهد داد ؟ می توان این را تا حدودی پذیرفت که به دلیل گرایش برخی مراجع فکری این بخش از طبقه محروم به ابراهیم رییسی او می تواند در این بخش رای خوبی داشته باشد . رای او در این سطح عاریتی است که افرادی مانند سعید جلیلی و چهره های جبهه پایداری برای او جذب کرده اند. اما در بخش دیگر طبقه محروم یعنی آنجا که طیف معیشتی قرار دارند ابراهیم رییسی چندان موفق نبوده است. او اگر چه شعارهایی برای افزایش یارنه ها داده است و وعده تولید شلوغ را رسانه ای کرده اما تا امروز هیچ راهکاری برای این حرف های خود ارائه نداده است . وقتی برنامه نباشد اعتماد هم جلب نمی شود . اما در سوی دیگر این ماجرا حسن روحانی در دو بخش سلامت و یارانه غیر نقدی موفق عمل کرده است . او توانسته در عمل اعتماد این بخش از جامعه را به خود جلب کند و شاید آنها به حسن روحانی امیدوار تر باشند تا به فردی که رییس جمهور شدنش را به سبب عدم شناخته شدگی یک ریسک می دانند .

همه این مولفه ها برای ما این گزاره را پررنگ می کند :«احتمالا در روز جمعه شاهد یک شگفتی خواهیم بود ؛ یک رییس جمهور با رای بسیار بالا»

 

منبع: خبرآنلاین